پنجم ، شماره 1394 اكتبر 1997 ، سال آبان 1376 ، 29 چهارشنبه 7
|
|
گوناگون حوزههاي در پسامدرنيسم
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(آخر بخش) !پسامدرنيته باستانشناسي
خط از ناشي بدبيني انعكاسنوعي منزله به پسامدرن ، منفي گفتمان
چون گروههايي نگرشپيشتر اين در.است غرب مدرن تاريخجوامع سير
حاكم فرهنگ و غرب جوامع كه داشتند وجود ستانير ، بل ، ميلز ، توينبي ،
بودريار ، ژان چون افرادي اكنون و ميديدند ، انهدام درمعرض را آن بر
جاي ليست اين در دلوز ، ژيل كريستوا ، ژوليا دريدا ، ژاك فوكو ، ميشل
معرفتشناسانه عظيم شك و گسست نوعي پيشكشيدن با اينافراد ، .ميگيرند
.ميكنند تاكيد تازگي غيريت ، تفاوتها ، از دامنهاي بر (اپسيتمولوژيك)
پسامدرنيته تاريخي پيشينه كه شد آغاز بحث اين از حاضر مقاله:اشاره
واژهپسامدرن به ابتدا اساس براين.است برخوردار طولاني ازگذشتهاي
از آنچه اما.شد پرداخته پژوهشگران ميان در آن كارگيري به سابقه و
توسط كه است عديدهاي تفاسير داشت ، اهميت مقاله اين نويسنده ديد
پست عصر برخينگرشها ، در.است شده مترتب برپسامدرنيته انديشمندان
فضيلتهاي خودفروپاشي در كه چرا است ، زمانهناخوشيها مدرن ،
اصطلاح از روزنبرگ ، .دارد همراه به را آن وعقلانيت روشنگري
تودهاي ، جامعه حياتدر جديد شرايط توصيف بهمنظور پسامدرن ،
.كرد استفاده دارد ، حاكميت جهاني مشترك فرهنگ يك درآن كه جامعهاي
حاكميتارزشها ، دوران مثابه به عصرپسامدرن از نيز ميلز سيرايت
سويديگر از.كرد ياد جهان بر الگوهايغرب و معيارها
پسامدرن معتقدندفرهنگ حسن اهاب و لسليفيدلر چون نظريهپردازاني
در موجود ستمگرانه جلوههاي با شدت به كه مثبت توسعهاي از است عبارت
.برميخيزد تعارض به مدرنيته و مدرنيسم
كهاز گوناگوني تفاسير موازات كهبه خوانديم اول ، بخش پايان در
نيز جامعهشناسي هنر ، فرهنگ ، حوزههاييچون دارد ، وجود پسامدرن
تفصيل.است پسامدرن از متاثر كه ديدند خود هويت و روش در تغييراتي
.ميخوانيم شماره اين در را بحث اين
مقالات سرويس
قزلسفلي محمدتقي دكتر
همينطور فيلم ، چاپ ، فرهنگ هنر دوره انديشه 68 ، طرح با دهه 1960 ،
راك ، موسيقي متعدد كنسرتهاي گسترده رواج گسترده ، و چندگانه رسانههاي
.بود فرهنگي جديد اشكال گونههاي ديگر و
جديد ، رخداده ديگران ، فرايندهاي و فيدلر ، چونسونتاگ ، اشخاصي براي
نوول و رمان يا شعر در هنري اشكالپيشين محدوديتهاي بر مافوق
تكثرگرا ، نوعا شده ، مد تازه معنايي حساسيتهاي نتيجه ، دربودند
.بودند خوشباشانه ، رندي نوعي بر تاكيد و كمتر ، جديت با مركزيتزدا ،
عنوان تحت درمقالهاي سونتاگ ، از تندروتر راستا ، فيدلر ، همين در
به را رسيده ظهور به جديد فرهنگ (the New Mutants) جديد موتاسيونهاي
سنتي ارزشهاي رد منزله به كه مقولهفرافرهنگي يك عنوان
نظر در بود ، اومانيسم و راسيوناليسم ، پروتستانيزمويكتوريانيسم ،
جديد جوان فرهنگ نوعي به آثار اين در او كه حالي در.گرفت
اثباتي جلوههاي از بعد چندي اما ميكرد ، تقبيح را پوچگرا پسامدرنهاي
فرهنگي سنتهاي و ادبي سبكهاي شكستن درهم منظور به پسامدرنيته ،
مرگ اعلان منزله به حقيقت در وي آثار و انديشههاكرد دفاع پيشين ،
شكاف منزله به كه پسامدرن ، در جديد هنري اشكال ظهور و آوانگارد نوول
(19).است شده توصيف بود ، نقاد و معمولي آدم يا مخاطب ، و هنرمند ميان
سبكهاي در موجود نخبهگرايي تقبيح و فرهنگتوده نمودن تلقي نيكو با
زمانه از پسامدرن ، فرهنگ نقادي جهت جديد جايگاهي مدرنيسم ، فيدلر
كه روسي فورماليسم معيارهاي كردن رها منزله به كه جايگاهي ميگشايد ،
بازسازي با تقابل در داشت ، تكيه هنري اثر ذاتي و دروني نقد اصالت بر
گزافهگويي و رئاليسم ، وانهادن همينطور بود ، مولف (ذهنيت) رواني
در خواننده مشاركت با كه نقد و تحليل از گونههايي نفع به روشنفكرانه
.است همراه تاريخ ، اجتماعي ، علوم روانشناسي ، مختلف ، متون
كه آثاري در ادبي ، ازپسامدرنيته توجهي قابل و جديد بسيار مضمون يك
آثار در وي هرچند.است شده جلوهگر رسيده ، چاپ به حسن ، اهاب توسط
خود دهه 1970 در كه است مضاميني از گرفتن فاصله صدد در خود متاخر
كه پسامدرن ، متكثر گفتمانهاي اين مجموعه در (20).بود كرده عنوان
حسن اهاب شوخگرايانه ، طبعي با است ، پيشين خطي تك غله عليه انتقادي
تاريخي (چرخش) موتاسيون يك عنوان به پسامدرن از تا است درصدد
و غرب ، صنعتي سرمايهداري در حاكم معيارهاي تمامي از بنيادين ،
از او تفكيك و حسن اهاب اثر.نمايد خردهگيري و انتقاد ارزشهايش
مدرنيسم ، در موجود الگوهاي جاي به پسامدرن در شده جايگزين مفاهيم
كه هنرمندان و فلاسفه و نويسندگان از بسياري ميان در است عصري شروع
موسيقي ، ادبيات ، چون زمينههايي وسيعي ابعاد در و 1980 ، دهه 1970 در
ساختشكني بر كه را فرانسه حوزه انتقادي فلسفه و معماري
.بود ميگذارد ، تاكيد همهگير (Deconstructin)
چون ، ليتور معماراني حاليوتوپيايي عين در و ساختشكنانه جلوههاي
براي گشايشي كه جديد مهندسي نوعي ساختن وعملي تمهيد جهت بازير ،
بيروح آسمانخراشهاي بر كردن پشت ضمن باشد ، بهتر جهاني برپاساختن
باوري مردم آميزش از جنكز چارلز تحسين و ستايش همينطور ، مدرنيسم ، در
عناصر خود با مدرن ، معماري زبان بانفوذش كتاب در جديد ، معماري در
(21).آورد همراه به را پسامدرن از ديگري
را پسامدرن نقاشيساختشكنانه در جديد مدرنيسم بايد ، فهرست اين به
لانكستر مارك آدامي ، چونوالريو اساميافرادي آن در كه ، افزود نيز
رشد روبه روند همين ادامه در.ميخورد چشم به وفرانسيسباكون ،
حركت كروگر ، هانزهاك ، باربارا هولدز ، چونجني هنرمنداني كه بود
سياسي هنر جديد اشكال درتوليد را پسامدرن هنر مواجهه از جديدي
بوجود ميطلبيد ، چالش به را پيشين شده ايدئولوژيغالب كه نقادانه
كه استفادهنويسندگاني جهت شد مناسبي ابزار خود اين و آوردند ،
به سوم جهان در خصوصا را خود كشور بر حاكم سياسي استبداد ميخواستند
(22).گيرند انتقاد باد
سرمايهداري ، تضادهايفرهنگ كتاب در بل ، جامعهشناسي ، دانيل حوزه در
مدرن دوره پايان منزله به پسامدرن ، درآن كه پرداخت موضعي اتخاذ به
بنياديني گزينشهاي و انتخابها با امروزي بشر اينكه و ميشود ، معرفي
آبريز يك وارد ما او تعبير به.روبهروست آينده ، در حيات ادامه جهت
-جهان معيارهاي و ايدهها پايان شاهد ما شدهايم ، غربي جامعه در حياتي
و كنشها عقلانيت نفي عام ، قواعد نفي بورژوايي ، (Life-World) زيست
مدرنيته ، كه هستيم اقتصادي شگرف تغييرات و اجتماعي ، اعمال كل انسجام
(23).بود كرده ترسيم ساله دويست دورهاي براي
بل ، دانيل چون برايشخصي است ، توينبي معيارهاي به نزديك او ديدگاه
در و ضدبورژوايي ، فرهنگ گسترش طغيان ، گسترش منزله به پسامدرن ، عصر
جنبشهاي ميراث بقاياي همچون كه لذتپرستانه انگيزههاي افزايش مقابل
(Bohemian Subculture) بوهمياني فرهنگهاي تابع و هنر در مدرنيستي
از عقبنشيني خودشيفتگي ، اطاعت ، و اجتماعي هويت تعيين فقدان.است
سبك و روزه ، هر زندگي به همهگير اعتراض يك گسترش و موقعيتها ، بسياري
پسامدرن فرهنگ.ميروند شمار به موارد ديگر جمله از لذتجويانه ، زندگي
براي پسامدرن گفتمانهاي توسعه.است سنت عليه بنيادين شورش او ديد از
و عقلانيت بورژوايي ، ديدگاههاي به بخشيدن پايان در پيشگويي نوعي بل
(24).است آن مذهبي ارزشهاي حتي
كتاب دو فرانسوالئوتار ، فرانسوي ، ژان شكن ساخت فلاسفه حوزه در
به نحله اين مانيفست حقيقت در پسامدرن ، كه موقعيت بهنام خود مطرح
همهگير وجدان گونهاي منزله به را جهاني جديد وضعيت ميرود ، شمار
در مطلق شناخت مشروعيت بنياد و اصل تزلزل سبب كه ميكند تشبيه
موجب پسامدرن موقعيت لئوتار ، نظر به.است شده فلسفي و علمي زمينههاي
دانش تقليل كهاساسا شده مدرن انديشه حوزه در جديدي وضعيت پيدايش
از متاثر وي.است بسته شناختي برهرگونه را راه آن در مدرن علم به
و آدورنوDialectic of Enlightenment روشنگري كتابديالكتيك
بررسي روشنگري انديشه سنجشگري عنوان به را پسامدرن موقعيت هوركمايمر
زمينه در بشري پيشرفتهاي كليه بر پاياني سمبل را آشويتس و ميكند
معروفترين حال عين در و مختصرترين و ميداند ، سياسي و هنر علمي ،
فرار به شكاكيت:ميدهد ارائه پسامدرنيته ، براي را خود تعريف
(incredulity to ward metanarratives) (25)وايتها
اصطلاح ، اين (genealogy)تبارشناسي در ما ، باستانشناسانه كاوشهاي
ونزاعهاي اصطلاح اين پس در چگونه كه است اينحقيقت گواه خوبي به
.است داشته وجود دهه 1980 ، از قبل دورهاي در حتي آن ، متعدد
از تقسيمبندي در بهتر آشنايي براي را خاصي تفكيك ميتوان بهاينترتيب
.داد ارائه پسامدرنيته در (مثبت)ايجابي و(منفي) سلبي گرايش دو
پسامدرن از فيدلر اهابحسن ، سونتاگ ، اتزيوني ، چوندراكر ، افرادي
افرادي آثار در درحاليكه ميكنند ، ياد مسلط اثباتي موقعيتي بهعنوان
از منفي شديدا گفتمانهاي ژانبودريار دانيلبل ، ميلز ، توينبي ، چون
.دارد وجود پسامدرن
تقسيم متعدد وفرهنگي شاخههاياجتماعي به خود اثباتي ، نگرش
تمام و فراي اتزيوني ، دراكر ، يعني) مثبت اجتماعي گفتمان.ميشود
خوشبيني نوعي از متاثر (آلوينتافلر مثل فراصنعتي جامع تئوريسينهاي
امكان مدرنيزاسيون و تكنولوژي كه معتقدند و هستند دهه 1950 از ناشي
تئوريسينهاي.ميآورد فراهم را گذشته منسوخ ارزشهاي از گسست و زوال
و ايدئولوژي پايان ،(گالبرايت) فراواني جامعه ايدئولوژي مذكور ،
را است ، شده ناميده ميلز توسط بزرگ امريكاي روياي كه آنچه از تجليل
و دهههاي 1950 معاصر سرمايهداري در موجود مدرنيته كه معني بهاين
جامعه ايجاد جهت راهي اكنون و يافته غلبه بحرانهايش بر اكنون 1960
در كه چيزي آن به نزديك چيزي.ميكنند ستايش و تمجيد شده ، گشوده بزرگ
تافلر جديد تمدن بهسوي الگوهاي در يا و امريكا جهاني نوين نظم شعار
.است شده متجلي هم
موازين (اهابحسن و فيدلر يعنيسونتاگ ، ) مثبت فرهنگي همينطورجناح
در جديد اشكالفرهنگي آزادمنش چهرههاي از تجليل با فوقرا
پسامدرن ، كامل جديد حساسيت و پاپ ، آوانگارديسم ، فرهنگ پسامدرن ،
خود پسامدرن فرهنگي اشكال تكثير و مثبت فرهنگي گفتمان همينميكنند
در بيترديد.است دهه 1980 در پسامدرن گفتمان فهم و دريافت جهت راهي
رويدادها و مفاهيم پس در كه فوكو مفاهيم از متاثر گرايش ، اين ذيل
قانون تا جنگ از آن مختلف اشكال در سلطه بيپايان بازي و قدرت خواست
پسامدرن مثبت ديدگاه تاريخي ماهيت كه گفت ميتوان ميبيند ، نهفته را
.نيست رها قدرت و خواست از هم
سير خط از ناشي بدبيني انعكاسنوعي منزله به پسامدرن ، منفي گفتمان
توينبي ، چون گروههايي پيشتر نگرش اين در.است غرب مدرن تاريخجوامع
را آن بر حاكم فرهنگ و غرب جوامع كه داشتند وجود ستانير ، بل ، ميلز ،
فوكو ، ميشل بودريار ، ژان چون افرادي اكنون و ميديدند ، انهدام درمعرض
اين.ميگيرند جاي ليست اين در دلوز ، ژيل كريستوا ، ژوليا دريدا ، ژاك
معرفتشناسانه عظيم شك و گسست نوعي پيشكشيدن با افراد ،
.ميكنند تاكيد تازگي غيريت ، تفاوتها ، از دامنهاي بر (اپسيتمولوژيك)
عقلانيت نقد در هيدگر و نيچه ديدگاههاي از متاثر گفتمان اين بيترديد
.است غربي متافيزيك و
ستايند ، ازهاوو ، متشكل نيزكه نحله اين در منفي فرهنگي گفتمان
معاصر برفرهنگ حملاتنومحافظهكارانه جهت محيطي ديگراناست ، و بل
نام به آنان از هابرماس كهيورگن كرد ايجاد دهه 1980 در
(26).ميبرد نام جوان محافظهكاران
و مثبت تئوريسينهاي درميان مستحكم و كامل مفهومسازي عدم وجود با
در زمينههايگوناگون توسعه به پاسخدهي درصدد هردوگروه منفي ،
جوامع توليد از سيكلي ميان كهدر توسعهاي.معاصرند سرمايهداري
آنها ، پاسخدهي البته و.است واقع زندگي سبك گونهاي و جديد ، وفور ،
مناظر و جمعي ، ارتباط وسايل افزايش افتخارآميز ، طرحهاي با همزمان
و باورانه ، لذت زندگي به دلبستگي جهت در تحريكي نوعا كه لوكس اجناس
همراه است آميخته درهم آن ، به منتسب خوي و خلق با سازگاري
از گسست درصدد پسامدرن ، در افراطي شديدا گرايشات (27).ميباشد
حاكم ارزشهاي و فلسفه ، سياست ، زمينه در آن تئوريهاي و مدرن ، گفتمان
تازه پسامدرن ، فرهنگي اشكال بحثهاي و مشاجرات درحاليكه.است آن بر
ساختگرايي-پسا پيشتازي با فرانسه ، صحنه است ، گذاشته پاي امريكا به
و ژرژبتي فوكو ، لئوتار ، بودريار ، ازطريق ،(Post-Structuralist)
.است كرده خلق را پسامدرن آثار از وسيعي حجم ولوز ،
stein and Day- Leslie Fiedler, The Collected Essays of leslie
press-), PP.-. Fiedler, Vol.II, (New york:
culture, (Urb.ana:- I hab Hassan, The postmodern Turn: Essays
I llinois press,), PP. XI- XVii. in postmodern Theory and
زيرمراجعه منبع دو جنكربه ديدگاههايچارلز با آشنايي جهت 21ـ
:كنيد
مرتضايي ، چيست؟ترجمهفرهاد مدرنيسم جنكز ، پست چارلز (1)
،(، 1375...نشر:تهران)
press,)( ) Charles Jencks, The language of post-modern
Architecture (New york: pautheon
:كنيد مراجعه زير آثار به برده ، نام اشخاص مورد در 22ـ
- Foster, Conner, Hutcheon.
Books,), P..- Daniel Bell, The cultural contradiction of
capitalism, (New york: Basic
- I bid, P.
- J. F. lyotowd, op.cit, PP.XX iii
بشيريه ، ترجمهحسين ،(عمومي حوزه در نقد) هابرماس هولاب ، رابرت 26ـ
(نشرني ، 1375:تهران)
هنري و سياسي -فرهنگي جلوههاي و پسامدرن شرايط با آشنايي درباره 27ـ
:زير ارزنده اثر دو به كنيد رجوع آن
( ) Harvey, The postmodern Condition ()
( ) Glenn Jordan & Chris Weedon, Cultural politics: Class,
Oxford.). Gender, Race and postmodern World, (Blackwell,