پنجم ، شماره 1395 اكتبر 1997 ، سال آبان 1376 ، 30 پنجشنبه 8
|
|
!ميسوزد هوويم براي دلم
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
خانواده دادگاه راهروهاي در
.است ساعت 30/11 معمول طور به ظهر از پيش دادگاهها رسيدگي وقت آخرين
يا ساعت 8 يعني شده تعيين رسيدگي وقت اولين از كه آنجا از البته
.است ساعت نيم پروندههاحداكثر به رسيدگي وقتهاي بين فاصله 30/8
و طرفين موقع به حضور عدم اغلبدعاوي ، شدن طولاني دليل به اين بنابر
تعيين سروقت حتما كه بود اميدوار دادگاهها ، نميتوان در دعاوي تراكم
.شود آغاز دادرسي جلسه دعوي ، بهطرفين شده ابلاغ و شده
درب پشت طولاني انتظار در مرد و زن كه حالي در:دادگاه داخل
به بيحوصلگي با سلامي گفتن با ميرسند نظر به عصباني و كلافه دادگاه
و يافته حضور محل اين در هم قبلا چون و ميشوند وارد دادگاه ، قاضي
با صندليها روي ديگري حرف هيچ بدون دارند آشنايي آن با
وكلهزدن سر حال و فرصت بخواهد هم اگر دادگاه رئيس.ناراحتيمينشينند
دادگاه درساعت 30/12 ساعت 30/11 جاي به كه را صبح ميهمانان آخرين با
راحتيمتوجه به اما.ندارد كرده آغاز را پروندهايشان به رسيدگي
زنانو حضور شاهد بارها او.ميشود زن بيقراري و مرد برافروختگيصورت
با ناخواسته يا خواسته كه بوده كهنسالي حتي و ميانسال جوان ، مردان
موارد بيشتر در و رساندهاند را خود جدايي قدمي چند تا وتعجيل شتاب
.كردهاند حس وجود باتمام را آن تلخي
:ميپرسد نفر دو هر از (دارد چشم بر كه مخصوصي عينك بالاي از) قاضي
و در خونه سپرديد رو معصوم بچههايطفل حتما كهاومديد؟ بازم
باز؟ شده چه !همسايهها؟
سرم بلايي چه نميدونيد !جناب كنم عرض چه:ميگويد دستي پيش با مرد
با زن).نيست خيالشهم عين.توهچل افتادم كه كرد يهكارهايي !آورده
اوتحويلش حرفهاي انكار و تاسف از ناشي شوهرشلبخندي حرفهاي شنيدن
(ميدهد
كاري؟ چه:قاضي
.چيزهاست جور اين و مال مسئله بخواهيد رو راستش:مرد
بعدش.بگيد ديگهاي يهداستان با قبلي حرفهاي همون باز نگفتم؟:قاضي
مثلا كنم ، صادر امكانسازش عدم گواهي يك وردارم منم هيچي ، ميخواهيد هم
.بشيد خلاص
اين رئيس آقاي:ميگويد ميكند تلاش حرفش نشاندن كرسي به براي كه:مرد
بلند خانوم.متوجهميشيد خودتون بگم براتون.جديتره خيلي ديگه دفعه
مال وبقيهاش ايشونه مال آن از دانگ فقط 2 آپارتمونيروكه رفته شده
.يكجا هم اون.رهن داده منه
حتما:ميپرسد بپذيرد ، را مرد گفتههاي نميتواند سادگي به كه قاضي
مرد سر گوياسربه).دادن رهن رو دوم خونه كه بوده خوب وضعتون
(ميگذارد
و كرديم رهن رو ديگهاي جاي الان خودمونآقا نه:ميگويد جدي خيلي مرد
.اونجانشستيم
ميگن؟ دارن چي شوهرتون خانوم !عجب
كه خونهاي اون اولاميگن كه مفتيه حرفهاي همش اينها قاضي جناب:زن
بدونم صلاح و كاريبخوام هر.دارم رو اختيارش و خودمه روزدنمال حرفش
... ثانيا.ميدم انجام موردش در
خودتونه؟ نام به خونه دانگ هر 6 يعني:ميكند قطع را زن صحبت قاضي
اين ثانيا.(بدين ادامه خير نه:قاضي) دارد؟ ايرادي مگه.بله:زن
.ميكند سبك فقطخودشرو.نداره براشون فايدهاي ديگه حرفهااينجا
چي؟ يعني.نميشم متوجه:قاضي
به كارمون اگر كه كرديم توافق هم با ماآسونه و ساده خيلي:زن
.بشيم جدا هم از هستيم الان كه رسيد اينجايي
اينجا ميآئين شما مثل تا صد چند و شما روز هر روز هر چي ، يعني آخه
حرفهاي از متاثر و ناراحت قاضي)بابا اي جداشيم چيه؟ميخواهيم كه
فكر بريد:(ميدهد ادامه است آشكار چهرهاش در خستگي درحاليكه دوطرف ،
.نكنيد ظلم حقشون در.باشيد بچهها عاقبت و آخر و فرداتون
درست ، ميفرماييد كه ها اين قاضي آقاي ببينيد:ميگويد خونسردي با زن
داشتن آرامش اما دارن ، نياز مادر به هم و پدر به هم گرچهبچهها
وجود با راحتي و آرامش نداشتن يا بهتره والدين يكياز پيش بچهها
رو حق اين من به بايد شماناامن و ناراحت محيط يك در مادر و پدر
زندگي به ديگه بچههام رواني و جسمي سلامتي براي حداقل كه بديد
.ندم ادامه مشتركمون
چارچوب در شما دادن آشتي دارم من كه وظيفهاي حرفها اين تمام با
شما جداشدن به باشيد نداشته توقع پس كرده معين قانون كه اختياراتيه
به يا هم با بنشينيد كه اينه نظرم بار چندمين همبراي حالاكنم كمكي
.نداره ضرري.كنيد روبررسي مشكلاتتون دوست آشنايا فاميل ، چندتا واسطه
اظهار چنين و ميشمرد غنيمت خود نيت حسن ابراز براي را فرصت مرد
حاضرم يعني.موافقم باهاتون مورد اين در هم من قاضي بلهآقاي:ميكند
.كند نظر تجديد رفتارش توي ايشون كه شرطي به زندگيكنم خانوم با برم
يا كنم نظر تجديد رفتارم تو من:ميگويد همسرش حرفهاي به معترض زن
هر ميكني ، كتككاري و بددهني به شروع كوچيكي چيز هر خاطر به كه تو؟
حتي نميشه روت ولي ميدوني كه خوبه !ميشكني و بيادميزني دستت دم چي
.كني هم عذرخواهي
حل در ميخواهد و نداشته تقصيري كه ميكند وانمود هم هنوز زن شوهر
مطرح برام مالي مسائل كه من ميدونيد ، !جناب:شود پيشقدم مشكل
خواستن چي هر.خوبه كه هم ماليام وضع !نيست مهم اصلا يعني !نيست
تشريف نميكنيد باور اگه.ندارن كسري و كم هيچ و كردم تهيه براشون
جا هر خودش واسه.نميكند حرفمگوش به خانوم اين منتهيببينيد بياورد
قضاوت ميدونيد اخلاق و كهقانون شما رسمشه؟ اين آخه.مياد ميره ، خواست
.كنيد
.ميشه حل مشكل بيائيد كوتاه شما خانم:ملايمت با قاضي
اين با نداره امكان يعني.وجه هيچ به:ميگويد جواب در بلافاصله زن
رسيد اينجا به كه حالا.كنم زندگي نامرد اين با بگم بهتره نه مرد ،
فكر اول و بگه خودش بلكه كردم صبر من قاضي آقاي.نگم نميتونم ديگه
سوء من سادگي و صداقت از داره ميبينم وليحالا بگه ميكشه خجالت كردم
صداش گرفته زنديگه يه رفته كه از 2ساله بيش آقا اين.ميكنه استفاده
خيلي چيز همه پشتابرنميمونه ، ماه كه طور هموننميآره در هم رو
حسابي و درست نه.شروعشد وقت اون از تقريبا ماهم مشكل.روشد اتفاقي
.گرفته جوانتريهكه زن آمالش كعبه.ميرسه بچهها به نه مياد ، خونه
و قبل مناسبي رفتار و قانعكننده دلايل كه مردهايي معدود اون مثل اگر
براي دلم كه شده طوري ولي نداشتم ، حرفي داشت دومش ازدواج از بعد
.ميسوزه بچههاش و خودم هووي آينده
اما.نيست ايشون دوم ازدواج در خاصي مشكل كه عمل در حداقل:قاضي
ايجاد رو مشكلات اين دارند زن يك از بيش آقايونيكه بيشتر كه ميدونم
كي حالا خوب.نيستند بيتقصير هم خانومها خود مواردي چنددر هر.ميكنند
معرفيكنيد؟ داور ميتونيد
خواهرم من:ميگويد باشد بوده قاضي جمله اين شنيدن آماده گويا كه زن
.روآوردم
.ايستاده و بيرون اومده.گفتم دوستام از يكي به هم من:مرد
از چرا حالا.جداشدن براي داريد عجله اينكه مثل ماشاءالله:قاضي
هم كه اونها رونياورديد؟ كسي خانوادههاتون بزرگترهاي و خويشاوندان
.داره خريدار بيشتر حرفشون هم نزديكترند ، شما به
بگم اونها به نميتونستم من داريم ، و داشتيم ما كه وضعي اين با:زن
اينجا بسا چه اينكه هم و ميشدن ناراحت هم ميشد ، بد خيلي چونهمبيان
!گلاويزميشدن هم با
.ميروند بيرون و ميكنند امضاء اتفاق به را دادگاه صورتجلسه مرد و زن
داخل هستند شوهر و زن داورهاي كه ميانسال زن دو
شناسنامه اين:(است دادگاه قاضي دست در ايشان شناسنامههاي).ميشوند
؟!پيشه سال مال 20 چيه؟
.ميكنم عوضش ميبرم حتما آقا ، ببخشيد:ميگويد است مرد داور كه خانمي
بعد جداشن اينها بوديد منتظر حتما:ميگويد كنايه و شوخي با قاضي
.عوضشكني ببري
ما.محترم آقاي نه:ميگويد اوست بزرگتر خواهر واقع در كه مرد داور
كه زن داور به اشاره با).جدابشه خانومش از برادرم كه همنميخواهيم
به ميدم قول و دارم قبول رو خانوم اين من:(ميدهد ادامه خواهرشاست
.برسونيم آخر به رو مسئله اين نحو بهترين
مناسبي راه از و منطقي صورت به اينكه براي هم من قاضي آقاي:زن داور
به مثلا ناشناس صورت به بار يك حتي بشه حل خواهرم خانواده مشكل
داشتيم كه صحبتهائي در و گرفتم تماس خواهرم شوهر با همسايه يك عنوان
كه ببينه واقعا و كند توجه خانوادهاش و زن به خواستمبيشتر ازش
.چيه مشكلش
از بعد را نظرشان و بروند داورها تا ميكند اعلام را جلسه ختم قاضي
.برسانند وي اطلاع به شوهر و زن با مشترك و گفتگويجداگانه
ضمن آن از پيش ويژه به و ازدواج هنگام در خانمها و آقايان است خوب
از مييابد بروز احتمال و امكان كه مسائلي چنين بررسي و پيشبيني
و برخورد چگونگي يا آن از پيشگيري براي اينباره ، در تجربياتديگران
.ببرند كافي بهره موارد گونه اين با كنارآمدن و پذيرش حتي يا