پنجم ، شماره 1396 نوامبر 1997 ، سال آبان 1376 ، 1 شنبه 10
|
|
ليلا دل همچون
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(مهرجويي داريوش ساخته) ليلا سينمايي فيلم بر يادداشتي
و ويژه وبصري روايتي ساختمان در بايد را ليلا فيلم اصلي امتياز
رنگآميزي روايت ، فرم آنجاييكه دقيقا يعني.كرد جستجو آن ممتاز
در را خود كاربردي و پررنگ حضور موسيقي ، و صدا كاربرد و صحنهها
ميگذارد نمايش به فيلم لحظهلحظه
سبك صاحب و باسابقه كارگردان مهرجويي ، داريوش ساخته آخرين ليلا ،
شروع براي مناسبي مدخل ظاهر ، در جملهاگرچه ايناست ايران سينماي
در كليدي نقش عنوان ، هيچ به اما ميرسد ، نظر به موردليلا در بحث
سازندهاش نشان و ازنام فارغ ليلا كه چرا.داشت نخواهد فيلم ارزيابي
بخشيده مستقل هويتي آن به كه است ساختاري و مضموني ظرافتهاي واجد
در ليلا مكان جستجوي به ابتدا در كه ناگزيريم هرحال به وليما.است
به فيلمهايش ساير با آنرا مشترك فصلهاي و بپردازيم مهرجويي كارنامه
.كنيم بررسي اختصار
-مهرجويي فيلمهايپيچيدهتر با كامل تضاد در شايد اول نگاه در ليلا
اين با.بيايد نظر به افتاده پا وپيش ساده بسيار -پري و هامون مانند
ليلا.بدانيم نزديكتر سارا فيلم به آنرا احتمالا ميتوانيم تعبير
پس مرفه ، خانواده يك از پسري با ازدواج دنبال به كه است جواني دختر
قرار فشار تحت شوهرش مادر جانب از نشدن ، بچهدار دليل به چندي از
تن ديگري زن با شوهرش ازدواج به كه ميشود مجبور نهايت در و ميگيرد
ياد به را شنونده داستاني ، خط اين آيا راستي به...و دهد در
.است مثبت پاسخ احتمالا نمياندازد؟ ما سينماي مبتذل فيلمفارسيهاي
پرداخت تكراري ، و ساده متن همين درون از كه اينجاست در نكته اما
فيلم ، وجهي چند ساختار كه كرده خلق را پيچيدگيهايي مهرجويي دقيق
غيرمعمول كاملا فيلم داستانسرايي نحوه مثلا.است آن از گرفته نشات
يا و ليلا عروسي مربوطبه فصلهاي كه گونهاي به ميآيد ، حساب به
مهم وقايع جزو كلاسيك خانوادگي فيلم يك در كه -رضا بعدي خواستگاريهاي
بلكه نميآيند در نمايش به هيچگاه ليلا فيلم در -ميشوند محسوب فيلم
فيلم ديگر صحنههاي حاشيه در كوتاه ، ديالوگهاي و مونولوگها بصورت
.دارد بارزي نمود نيز فيلم انتهايي فصل در نكته اينميشوند بيان
جمله چند با تنها تصويري ، بيان هرگونه از دور به مهرجويي كه جايي
را فيلمش نتيجهگيري حتي و ميآورد هم به را خود داستان ته و سر خبري ،
از جدا مهرجويي حركت اين.ميكند اعلام تماشاگرانش به پيشاپيش خود نيز
كماكان اما است ، آورده بهوجود فيلم داستاني ساختار در كه نقصاني
همين خصوص به و -فيلمهايش در او واقعهنگاري غيركلاسيك روند از حكايت
تاكيدهاي با مهرجويي كه كرد عنوان بتوان شايد.دارد -ليلا اخيرش فيلم
به است ، كرده فيلم كليشهاي ظاهرا داستان مختلف نقاط بر كه متفاوتي
-ليلا -داستانش اصلي شخصيت شكافي كالبد به حقيقت در واقعهنگاري ، جاي
عارف خانواده يك در كه است سادهاي دختر واقع در ليلا.است پرداخته
باشد عارف كه است ناچار محتوم و سخت شرايط يك در او و كرده رشد مسلك
هم شايد.است كوچك احساساتي فيلسوف يك ليلا.كند برخورد متفكرانه و
ليلا اين آيا.باشد هامون فيلم مهشيد همان يا و سارا همان پري ، همان
هامون فيلم عابديني علي يا پري بزرگتر برادران با مشابهتهايي نيز
بلكه نيست ، مهرجويي كارهاي ساير از جدا هم خيلي ليلا فيلم پس ندارد؟
پيچيده موقعيت يك چنبره در را احساساتياش روشنفكر شخصيت اينبار او
.كند بررسي را او احتمالي واكنشهاي تا كرده گرفتار خانوادگي
و ويژه بصري و روايتي ساختمان در بايد را ليلا فيلم اصلي امتياز اما
رنگآميزي روايت ، فرم كه آنجايي دقيقا يعني.كرد جستجو آن ممتاز
لحظه در را خود كاربردي و پررنگ حضور موسيقي ، و صدا كاربرد و صحنهها
شروع ليلا روايتي ساختار از ابتدا.ميگذارد نمايش به فيلم لحظه
به -ليلا -داستان اول شخصيت زبان از ظاهرا فيلم بيان نحوه.ميكنيم
يك همانند دوربين كه است اين امر حقيقت اما.ميشود بازگو تماشاگر
مهرجويي.ميآيد حساب به فيلم لحظههاي اصلي راوي مستقل ، شخص سوم ناظر
روايتگرش دوربين و شخصيتها ميان فاصلهگذاري بر بارها فيلم طول در
دوربين به رضارو خواهران و مادر كه لحظههايي مانند.ميكند تاكيد
.ميدهند قرار خطاب مورد مستقيما را تماشاگر انگار كه ميكنند صحبت
خاموش كننده ثبت يك تنها ديگر دوربين ليلا فيلم در دليل همين به
و ميپردازد حركت به فعالانه جاندار ، ناظر يك همانند بلكه نيست ، وقايع
واكنشهاي كوچكترين و كرده سركشي مختلف مكانهاي به شخصيتها پاي به پا
هنگام لحظهها از بسياري در كه كنيم توجه.ميگيرد ذرهبين زير را آنها
فوكوس صحنه بيجان اجزاي يا و ليلا دستهاي روي تصوير گفتگوها ، بيان
اشخاص با گفتگو حين در ما كه است كاري همان عين دقيقا اين و ميشود
زل مخاطبمان چشمهاي در انتها تا ابتدا از يعني.ميدهيم انجام ديگر
تناوب به نيز را محيط تغييرات و او بدني عكسالعملهاي بلكه نميزنيم
در...و قرمز و زرد مختلف رنگهاي به كه فيدهايي.ميگيريم نظر زير
بودن جاندار از ديگري نمود نيز ميكند خودنمايي فيلم مختلف فصلهاي
-دوربين يعني -فيلم راوي و بيننده انگار كه گونهاي بهاست دوربين
لحظهها اين در و ميكند تامل لختي ميبندد ، را چشمانش لحظه چند براي
آن بيانگر رنگ آن ، غالب حس به توجه با قبل ، صحنه سپردن خاطر به ضمن
.ميسپارد خاطر به واضحتر و پررنگتر چشمانش پيش در نيز را لحظه
صداي كل ، داناي يك همانند انسان ، يك از بالاتر حتي مهرجويي دوربين
ما براي بزرگنمايي با و ميشنود خوبي به نيز را ليلا دروني افكار
بچهدار امكان عدم بر پزشك كه هنگامي.ميكند بازگو فيلم تماشاچيان
ذهني پژواك كه هستيم فيلم تماشاچيان ما اين ميگذارد ، صحه ليلا شدن
ليلا كه زماني آن و ميشنويم بار چندين ليلا با همراه را پزشك صداي
بدانگونه خانه پلههاي بر را هوويش عروس لباس دنباله برخورد صداي
كه هستيم فيلم بينندگان ما اين باز ميشنود ، كننده ناراحت و بلند
اين.ميكنيم تجربه را او زائدالوصف تنهايي و اضطراب ترس ، ليلا ، همپاي
است روايتي پرداخت منطق همان با هماهنگ دقيقا درفيلم صوتي رويكرد
اصل جلوهكردن كمرنگ يعني.كرديم بيان فيلم درباره اين از پيش كه
دروني احساس بزرگنمايي و شخصيتها ذهنيت كردن دنبال عوض در و واقعه
همان مهرجويي.ميگشايد را ديگري فصل خود ليلا در موسيقي.آنها
-ميآمد حساب به ملودرام يك هرحال به كه -سارا در كه است كارگرداني
به را موسيقي كاربرد نيز پري در او.نكرد استفاده موزيكي هيچگونه از
سنتي مطمئنموسيقي و مسلط حضور ليلا در اما.كرد محدود حداقلممكن
از شجاعانه استفاده.خودنماييميكند فيلم لحظههاي از بسياري در
آن تم با تماشاگران آشنايي به توجه با بههرحال كه افتخاري تصنيف
هويت در موسيقي اهميت بيانگر خود ميآيد ، نظر به خطرناكي انتخاب
در موسيقي كه كنيم توجه.است ليلا فيلم دراماتيك ساختار به بخشيدن
به است معرف و فضاساز حد چه تا ليلا پدري خانه به مربوط صحنههاي
روشنفكرانه جو و ليلا برادر و دايي عارفانه شخصيتهاي به كه گونهاي
كه هرجا نيز ديگر صحنههاي در.ميبخشد عيني نمود آنها خانه بر حاكم
ملودرامش زمينه ، پس در آواز و موسيقي قراردادن با مهرجويي بود لازم
جلوه برابر چند را صحنهاش احساسي بار طريق اين از.كرد پررنگتر را
نيز نماها تصويري آرايش و آميزي رنگ در بزرگنمايي اين.است داده
هر ميتوان كه سياه و سرخ رنگهاي از افراطي استفاده.است پيگيري قابل
و محيط دكوراسيون در دانست تنهايي و اضطراب نمادهاي ترتيب به را دو
را صحنهها بر حاكم تاريكي.ميكند توجه جلب وضوح به شخصيتها لباسهاي
اندك نور نه و كند اثر كم توانست تهران شهر خيابانهاي چراغهاي نه
ناتمام تنهايي.كاست آن مهابت از رضا و ليلا خانه در آويزان لوستر
پاياني ميتواند شوهرش نيمه و نصف همدرديهاي نه نيز را ليلا دروني
تحمل ميتواند زناشويياش زندگي اول سال شيرين خاطرات مرور نه و بخشد
.كند راحتتر آنرا
رويكرد يك از فيلمفيلا سينمايي پرداخت:گفت بايد جمعبندي عنوان به
شدن قرباني نتيجهاش نخستين كه حكايتميكند لعاب و پررنگ و اغراقي
دوربين ، گرفتن قرار مثلامخاطب كه معنا بدين.رئاليسمصحنههاست
در شخصيتها مشكي دائما پوشش و ليلا افكار صداي انعكاس شدن شنيده
پرداخت همين عوض در اما.است فيلم ماجراهاي واقعيتگرايي با تضاد
افزوده بسيار فيلم برانگيزانندگي و تاثيرگذاري بر غيرواقعگرايانه
.است
تكنيكهاي از را استفاده بيشترين مهرجويي آثار ساير با قياس در ليلا
و نگار و پرنقش نيز آنها همه از بيش البته و است برده سينما مديوم
.ميرسد نظر به تصنعي گاه
استواري نيما