پنجم ، شماره 1396 نوامبر 1997 ، سال آبان 1376 ، 1 شنبه 10
|
|
اجتماعات تاريخي تحول فرايند
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
گيرد قرار پذيرش مورد كههشيارانه اخلاقي راه از بود اميدوار تونيس
يابد دست اجتماعي نظم بناي بهتجديد
را اجتماعات تاريخي تحول فرايند كرد سعي همچونوبر تونيس:اشاره
عقلايي جامعه به جامعهسنتي از را جوامع تاريخي سير وبر ترسيمكند ،
اجتماع از وجامعهسير مياناجتماع گذاشتن باتفاوت تونيس ميداند ،
ويژگي با كهاجتماع است معتقد و ميداند گريزناپذير را جامعه به
كه آن ضمن تبلورمييابند ، عقلايي اراده ويژگي با جامعه و طبيعي اراده
يكي وزن هرزمان در اما ندارند حاكميت كامل بهطور ايندو از هيچيك
و افراد بودناراده عقلاني و بودن طبيعي تعيينكننده ديگري به نسبت
آيندهجامعه از وبر مانند وي ميرود ، شمار جامعهبه بودن مدرن و سنتي
.است بيمناك مدرن
مقالات سرويس
هابز و تونيس 1ـ
حتي تونيس است ، نظريه هابز از نتيجهدريافتهايش تونيس ، تركيبي روش
سرشت عملكردهاي خصوص ديگردر جنبه از باشد تاريخي يكجنبه از اگر
جامعهشناختيدست نظريه از پيچيدهتري نظام به تا ميگيرد سرچشمه بشر ،
.يابد
جامعه وايستاي فراتاريخي سيماي ويژهتونيس ، جامعهشناسي نظام در
و ميگيرد ، قرار موردبررسي ميخواند محض تونيسجامعهشناسي آنچه در
شناسيكاربردي جامعه كار جامعه ، پوياي و تاريخي جنبه پرداختنبه
صورت محض شناسي جامعه در بنيادي مفاهيم پايهريزي نظام اين دراست
جنبه سو يك از(شافت گزل و گمينشافت) گونهمفاهيم اين كه ميپذيرد
.روانشناختيدارند جنبه ديگر ازسوي و ساختاري
قاطعيتابراز با تركيبي يا شناسيمحض جامعه در آنچه حال هر به
با تاريخي يا كاربردي جامعهشناسي در ميگردد توصيف صراحت به و ميشود
دستهبندي مختلف اشكال به و ميگيرد قرار تفسير و تعبير مورد وسواس
دارد وجود كشاكشيديالكتيكي شناسي ، جامعه نوع دو اين بين.ميشود
و (اجتماع)شافت گمين مفاهيم بين آنها از يك هر درون كهدر همانطور
اراده) وزنويل چون او مفاهيم ساير بين نيز و (جامعه) شافت گزل
.وجوددارد ديالكتيكي كشاكشي (ارادهعقلاني) كورويل و (طبيعي
با تعلقدارد محض نظريه حوزه به راكه بحثهابز كسي اگر بنابراين
(تاريخي وضعيت به توجه با يعني) كاربردي شناسي جامعه از استفاده
(جامعه) گزلشافت و (اجتماع)گمينشافت كه يافت كند ، درخواهد تكميل
يكبرديگري هر نسبي غلبه اما حضوردارند اجتماعي ساختارهاي تمام در
.كند تغيير زمان طول ميتوانددر كه است موضوعي
اجتماعي موجودي ماهيتا (اجتماع)گمينشافت در انسان تونيس ، نظر از
به (جامعه)شافت گزل اما است غيراجتماعي موجودي مقدمتا شافت درگزل و
به را اجتماعي برقراريمناسبات امكان قانون ، و توافقعمومي كمك
نخست فلسفههابز با موافقت در اساس ، تونيس همين بر و وجودميآورد ،
نظم به نياز از خودرا بحث و ميدهد بدست (جامعه)شافت گزل از تحليلي
وجود ارگانيك كهاتحادي هرجا است معتقد زيرا آغازميكند ، اجتماعي
ميان از كم كم را آن اختياري ، اراده و تفكر احتمالا باشد ، داشته
از كه وحدتيرا تا كند تلاش بايد اختياري اراده همان درست اما ميبرد ،
برقراركند؟ است رفته بين
خبري نيازچندان مورد و نوين اخلاقي ازنظم ما ، فعلي وضعيت در زيرا
وقت درحقيقت مطرحميگردد ، اجتماعي نظم به نياز دليل همين به نيست
راه؟ چه از اماشود بنا معقولتجديد شيوه به جامعه كه آنرسيده
قرار پذيرش مورد هشيارانه كه راهاخلاقي از بود اميدوار تونيس
چه اخلاقي محتواي اما يابد ، دست اجتماعي نظم بناي تجديد به گيرد
به دستيابي يابا قويتر؟ حكومتي هابزي ، ديدگاه بنابر آيا بود؟ خواهد
كند ميتواندمطرح كهعلم است پرسشهايي اينها افكارعمومي؟ راه از وفاق
.ندارد آنها براي جوابمشخصي اما
:ويكو و تونيس 2ـ
براي است ، بوده هابز و ويكو نظرات ميان اختلافاتي و تشابهات
انسان گرگ عبارتانسان ، از بار چندين خود آثار در ويكو مثال
عموما را آن ضمني معناي كه است عبارتي اين و كرده ، استفاده است
برآن مثلفوكر نويسندگان از نظربعضي.ميدانند متعلق هابز بهديدگاه
در تفسيرآنها و منابع نقد در زبانشناختي ، رويكردهاي كه است
آن مهم ويكوازبنيانگذاران و دارد درقرنهيجدهم ريشه كه تاريخنگاري ،
ويكو همه اين با است ، بوده ناشناخته چيزي هابز نزد ميرود شمار به
.اوست خلف داشتهباشد ضديت هابز با كه آن پيشاز
.بخشيد تاريخي بعدي بود ، نهاده بنا هابز آنچه به ويكو ترتيب بدين
را هابز نظريه كه آن از پيش ويكو ، توسط اجتماعي نظام تاريخي بازسازي
طبيعي قانون به انديشهمربوط بيگمان.ميكند تكميل آنرا سازد بياعتبار
خطور تونيس ذهن به استواراست (اجتماع) شافت گمين برپايه بيشتر كه
.بود كرده
در تمدن از واحدي چونان را جديد قرون و وسطي قرون ويكو ، مانند تونيس
آنگمين در كه وضعيتي از ارزشي ، پيوستاريدو روي بر كه ميگيرد نظر
تفوق درنهايت كه ميكند حركت وضعيتي بهسوي دارد غلبه (اجتماع) شافت
ويكو نظر بين ميشودكه معلوم تعبيري چنين بااست(جامعه)شافت گزل با
در ويكو نظريه بنابراين و دارد ، وجود تشابه بنياديتونيس مفاهيم و
.قرارگرفت جامعهشناختي كلاسيك رديفنظريههاي
ارگاني و اثباتي نظريه از تركيبي و تلفيق به دوركيم و كنت چون تونيس
سنت به بيشتر جامعه ، از وي ارگاني تصور معالوصف است ، زده دست
.آشكاراست وي بيگانگي نظريه در و تمايلدارد آلماني ايدهآليسم
:تونيس روششناسي
دادههاي براساس را خود تحليل خود ، بعد و قبل متفكران برخلاف تونيس
مكتب پيشگامان نخستين از او واقع در گذاشت ، بنياد تجربي استوار
به دست تحقيقاتگوناگون ، زمره در مثال براي.شناسيبود جامعه تجربي
.زد درهامبورگ بندري كارگران درباره زمينهيابيهايگوناگون
را عمل به معطوف قريحهاي با فلسفي عميق بينش يك بدينگونه
.كرد تلفيق خود نظريه در و گرفت ، كار به وجهي سودمندترين به
تجربي و عقلي وجوه يا تاريخي و استنباطي جنبههاي تونيس ، رهيافت
جامعهشناسي روال با روي هيچ به امر اين كرد ، تلفيق يكديگر با را
.است نزديكتر فرانسه نوع جامعهشناسي به او زيرا نداشت ، وفق آلمان
بشري ، تجربه گوناگون دنياي برايفهم كه دارد اعتقاد همچنين تونيس
قرار كرانهها و حدود از ومتشكل آرماني زمينهاي درون در را بايدآن
كار:گفت بايد كه يابيم ، اينجاست دست تجربه آن گذشته به دهيمو
تدارك جامعهشناسي ، وليكار پديدههااست ، سابقه آوردن تاريخ ، فراهم
.سوابقپرداخت تحليل به بتوان آنها كمك به استكه مفاهيمي
زيرا.دانست خطي تكاملگراي ازجامعهشناسان ميتوان را تونيس ضمن در
به (شافت گمين يا معنوي جامعه) اجتماع از را جوامع حركت او
.ميداند حتمي (صوري جامعه) جامعه
شكل دو آن در كه ميبيند اجتماعي فرايندي همانند را جامعه تونيس
اجتماعي رابطه نوع دو يا و انساني همايشهاي و ارتباطات از مختلف
:است تميز قابل مختلف
است انجمني شافت گمين:(Cemeinschaft)شافت گمين يا اجتماع الفـ.
وخودبخودي غيرارادي خواهانه ، ديگر وعاطفي ، دروني وابستگي حس اساس بر
وابستهبوده يكديگر به خانواده يك همانندافراد جامعه اعضاء آن در كه
دارند ، نمود و تجلي دركليت كه واحد پيكره يك عنوان به و
.معنامييابند
است ، رفته كار به Gommunity مفهوم آن جاي به مواردي در كه چند هر
تونيس.ميگيرد قرار مورداستعمال صورت همان به عينا امروزه اما
دراثرش و برد بهكار دقيق معناي در را مفهوم اين كه كسيبود اولين
او نظر به.قرارداد هم مقابل را مفهوم دو اين گزلشافت و شافت گمين
.است شافت ذاتيگمين عوارض از است طبيعي و جهاتتاريخي داراي كه ملت
قرار به مهم ويژگيهاي داراي (شافت گمين) معنوي جامعه تونيس زعم به
:است زير
سود خاطر به نه) ارتجالي غيررسمي ، انسانها مناسبات جامعه اين در 1ـ
.است ارادهارگانيك بر مبتني و (شده حساب شخصيو
وسرنوشت سنتي روابط بقاي كوچكي جامعهاي ، چنين اساسي ويژگي 2ـ
.است باشد ، آنان تساوي معناي به امر اين آنكه بدون آن اعضاي مشترك
كه آن بدون هدفند و خودغايت انسانها روابط جامعهاي ، چنين در 3ـ
.باشند (مادي مخصوصا) تحققهدفي وسيله
روابط شخصي علائق و بوده صميمانه و نزديك پيوندها جامعه ، اين در 4ـ
و متقابل اعتماد رفاه ، سلامت ، به افراد همچنينميكند مشخص را اعضاء
.دارند خاص توجه يكديگر با همكاري
روابط در مثلا كه است تعلق و پيوستگي شافت ، گمين خميرمايه 5ـ
تمام و تام جنبه مشاركت شافت گمين در همچنين.مييابد تجلي خويشاوندي
.دارد چرا و بيچون و
خانواده يك اعضاي بين روابط در ميتوان را شافت گمين مطلوب نمونه
روابط متقابل ، وصميميت محبت ابراز ضمن خانواده اعضاي.ملاحظهكرد
.دارند بايكديگر دائمي متقابل كنش و همكاري روزانهو خودماني
صميمانهاي بالنسبه و نزديك روابط كه كوچك ، روستاي يك ساكنان همچنين
.تشكيلميدهند را گمينشافت يك دارند هم با
گمينشافت ، مفهوم مقابل در:(Gesellschaft)گزلشافت يا جامعه بـ.
يا خودخواهانه) فردي ميل و خواست اراده ، اساس بر است انجمني گزلشافت
روابط آن در كه منتظم و شده حساب كنشهاي با هدفدار و (انتخابي خود
جهاتيقراردادي ، كه دولت و است وقراردادي صوري رسمي ، يكديگر با افراد
.است ذاتيگزلشافت عوارض از دارد حقوقي
:است قرار بدين ياگزلشافت صوري جامعه ويژگيهاي.
.آن در عقلاني روابط رجحان و بسط و جامعه بزرگي 1ـ
عنوان به نه خود كه افراد قرارداديميان و صوري رسمي ، روابط وجود 2ـ
(سودجويانه و مادي اكثرا) اهدافي تحقق راه در ابزاري هدفبلكه
.ديگرند
بعدي يك) ارتباط در تاميت عدم و انسانها بين روابط بودن محدود 3ـ
.(مناسبات شدن
آنكه حال و مييابد تحقق شهرهايبزرگ درون در (جامعه) گزلشافت 4ـ
.جايدارد روستاها در بيشتر (اجتماع) گمينشافت
يك عنوان به و فينفسه شرافت حتي جامعهاي چنين در تونيس زعم به 5ـ
ميرود شمار به عمل شيوه بهترين رو آن از بلكه نيست ، مطرح اخلاقي اصل
.مفيداست كه
انگارهاي ، است مفهومي شافت گمين مخالفش مفهوم همانند گزلشافت 6ـ
از) ميرساند را -نهواقعي و صوري -اجتماعي نظام نوعي كه معني بدين
كار به Gesellschaft-likeصوري جامعه شبه صورت به واقعيت در رو اين
(.ميرود
ملي ، ارتش يك اعضاي بين ميتوان گزلشافت بر مبتني روابط در
.كرد ملاحظه دولتي و سياسي بزرگ موسسات يا اداري وسيع ديوانسالاريهاي
و نقش قراردادها ، و قوانين يافته ، ساخت كاملا نقشهاي موقعيتها ، اين
.ميكند مشخص را اعضاء مسئوليت
نبيزادهولوكلايي سيروس
دارد ادامه