پنجم ، شماره 1397 نوامبر 1997 ، سال آبان 1376 ، 2 يكشنبه 11
|
|
واقعيت و توهم تداخل
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
اسبقي عبدي نقاشيهاي درباره
كنارههاي اسبقي عبدي ازواقعيت واقعيتر چشماندازي ترسيم براي
.درميآورد كار از ناصاف لفافها ، شكل نامنظمي برچسب را نقاشيهايش
به كه بار هر فاصله ، اين در و ميكند كار كه هست سالي ده اسبقي عبدي
است گذاشته آثارش از نمايشگاهي كرده ، پيدا دست كارش در تازه حاصلي
قرار ذهنش و كار حركت مسير در را آثارش دوستداران تماشاچيانو تا
از 15 بيش عرضه شاهد كه گلستان گالري در نمايشگاهاخيرش مثل.دهد
.هستيم كارهايش از تابلو
و پيچيده جهان ميماند كنار ، به آثارش كامل و دقيق اجراي و فني مهارت
طول در جهان اين كه كند ، شريك آن با را ما ميخواهد كه هزارتويي
از كاري هر و است گرفته شكل جستجو و صبر با و دهه ، آرامآرام اين
.است برآورده سر و كرده رشد و گرفته مايه قبلي كار از كوچكي گوشه
از او ، قبلي جمعي و انفرادي نمايشگاههاي در او ، پيشين دلمشغوليهاي
با كه اين و ميداد خبر وقابها چهارچوبها و نقاشيها بوم تماشايپشت
ديگرتر تصويري قطعي ، و رسيده انجام به تصويري شدن پاره و شدن شكافته
-حقيقت توالي و تكرر و چندلايگي به نهايت در و ميشود نمايان آن پس از
به رسيدن و ابهام و ماندگي مخفي اين.ميكرد اشاره -آن پشت مجاز و
تكامل و تكوين در مرموز ، و مبهم حقيقت از تكهاي و پارهاي تنها
بستهبندي و پيچيده لفاف كاغذ با كه نقاشيهايي به رسيد بعدياش كارهاي
محكمشان راست و چپ و پايين و بالا از طنابهايي ، و نخها و ميشدند
كنار و گوشه در كه نشانيهايي و كاغذها تكه و برچسبها با.ميكرد
ميخواست كه ميكرد پيدا را دريدهاي حجاب حكم و ميشد چسبانده لفافها
و ناتمام هميشه سعي ، اين و بپوشاند را گرانقدر -حقيقتي -ارزشي
.ميماند ناتوان
كنارههاي اسبقي عبدي واقعيت ، از واقعيتر چشماندازي ترسيم براي اما
در كار از وناصاف مضرس لفافها ، شكل نامنظمي برچسب را نقاشيهايش
اين و است آويخته و چسبانده ديوار به را جنس كهعين انگار ميآورد ،
ثمر به امكان صورت ، آن در جز كه وهست ، -بود ضروري بسيار بايدي
اصرار چنان هدف اين در او.نميشود ممكن جستجو -اينبازي رساندن
همين نمونههاي از بعضي در ناچار ، كه است داشته تداوم و ورزيده
و طناب از ميكرد كهنقاشي را قابهايي و چارچوبها و طنابها نمايشگاه
نزديك كلاژهايي به جاهايي در و است كرده انتخاب واقعي تخته و چوب
به كند ، رها را اشياء دقيق وبازسازي كردن اگرنقاشي كه است شده
نزديك آمريكايي كرنل جوزف يا و فرانسوي دوشان كارهايمارسل از بعضي
.شد خواهد
پيشين كشفهاي و راه ادامه جاهايي در اسبقي ، عبدي نمايشگاه اين آثار
آن ادامه هنوز و دالي نقاشيهايسالوادور با كار مثل -اوهستند
دهههاي هنر درباره هنر شيوه -قديمي نقاشيهاي با كار وسوسه
ميشود ، ديده نقاشيهايش جابهجاي در -آمريكا و اروپا هفتادوهشتاد
كار سامانتر به و استادانهتر و دقيقتر جا اين در و بار اين كه گيريم
از دستاوردهايي و عناصر به كه ميبينيم هم جاهايي در اما.است كرده
و كشف از يا و است تازهتر نشانهاي كه است كرده توجه ايراني قديم هنر
و محلي تماشاچيان با آمدن كنار علامت يا و ميدهد خبر تازه اشتياقي
حاصل كه ندارد منعي و نقلي باشد ، كه كدام هر و است ، خاص خريداران
و ادا از نمونهها ، اين در و جا اين در و است مهم آمده فراهم كار
تازهترين شايد اما.نيست نشانهاي خوردن روز نرخ به نان و تقلب
كه تكهاي دو كار آن در باشد ، او جستجوي مبهمترين اسبقي ، عبدي جستجوي
پي ميگيرد قرار -جداگانهاي نقاشي صورت به -زمين روي نقاشي سايه
جهتي و راستا اوست ، هميشگي ذهني مشغله كه واقعيت و توهم تداخل گيري
.مييابد تازه
خبيري فرامرز