پنجم ، شماره 1397 نوامبر 1997 ، سال آبان 1376 ، 2 يكشنبه 11
|
|
چيست؟ افراد شناخت روش
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
بهترين وحيله ، پنهانكاري گونه هر از بهدور تكلف بدون و كلام صراحت
است شناختيكديگر براي روش
به تراشيهاي دليل با و گرفته جانب به حق چهرهاي هميشه كه افرادي
در دارند ، غالبا خود دادن جلوه محق در سعي مردمپسند و منطقي ظاهر
گونه اين با همنشيني شدهو ديگران رنج موجب خود اجتماعي ارتباطات
نيست تعب و رنج از افرادخالي
همكار ، دوست ، يك برگزيدن و انتخاب مهمدر و اساسي عوامل از يكي ـ
تجارب از متاثر انسانها رفتار.است خانوادگي و فردي شناخت...و همسر
.است جامعه در موجود فرهنگهاي خرده همينطور و خانواده فرهنگ گذشته ،
حالات طور عقايد ، همين و احساسات و بهافكار واقفشدن ;فردي شناخت
شناخت از منظور و.ميباشد نظر مورد فرد (شخصيت) رواني و روحي
فرهنگيـ اقتصاديـ سطح مختلف ، جهات از خانواده شناخت خانوادگي ،
.است آن در موجود ارزشهاي و منش و افكار اعتقاداتـ
عناصر واقع در ميدهيم بررسيقرار مورد را شخصي ما وقتي
اين در تحول و تغيير و عناصر اين شكلگيري روان ، سيستم بوجودآورنده
با انسان يك عنوان به را كل يك ما واقع درميكنيم بررسي را زمينه
انسان يك كل.ميدهيم قرار بررسي مورد فرد به منحصر كاملا ويژگيهاي
تخيل تجسمـ احساساتـ عواطفـ:شامل كه ميشوند تفكيك زيرمجموعههايي به
انسانها كه مشتركي صفات عليرغم كه است ذكر به لازم البته.ميشود...و
ترتيب اين به را محدودي افراد يا فرد نميتوان هيچگاه دارند هم با
عملا كه چرا داد ، تعميم انسانها تمام به و داده قرار بررسي مورد
به توجه با انسانها.هستيم انسانها بين بسياري تفاوتهاي شاهد
پيشامدهاي با دربرخورد دارند ، كه فردي به شخصيتمنحصر و ويژه خصوصيات
خود فورا بعضيميدهند نشان خود از متفاوتي عكسالعملهاي شر و خير
در واكنشي مقابل ، فرد رفتار كه تصور اين باميكنند ارزيابي را
يا عمدي) نامطلوب محرك آن دريافتن سعي و بوده نامطلوب محرك يك برابر
تفاهم سوء رفع در سعي نوعي به و مينمايند خود رفتارهاي در (غيرعمدي
خارجي عامل يا فرد در علت يافتن در سعي بالعكس ديگر عدهاي و ميكنند
به خود رواني آرامش تامين براي ناخودآگاه طور به و دارند ديگر
.ميشوند متوسل دفاعي واكنشهاي
از نكته بهاين توجه مناسب همسر و دوست ، همكار يك انتخاب بحث در
كه افرادي شخصيت شناخت راههاي از يكي ;است بسياريبرخوردار اهميت
به توجه و نامطلوب وضعيت يك آوردن فراهم هستيم ، ارتباط در آنها با
.است موقعيت آن به نسبت نظر مورد فرد واكنشهاي
رفتاريفورا نشانه دو يا يك بامشاهده نميتوان هيچگاه البته
و شرايط به بسته انسان واكنشهاي كه چرا زد ، كسي پيشاني بر انگي
رفتارهاي شاهد مكررا چنانچه اما.ميباشد متفاوت مختلف ، موقعيتهاي
همان.بگذريم آن از راحتي به نبايد ديگر شويم خودپسندانه و ناهنجار
و احساسات و افكار به توجه با افراد واكنش شديم متذكر كه طور
.است متفاوت نشده و شده تامين ضروري نيازهاي
و مالي ورشكستگي يا گناه و تقصير ناكامي ، احساس نيازها ، تامين عدم
و ميگردد نامطبوع دروني كشش موجب كه ميكند رواني استرس ايجاد غيره
شخصيت واكنشهايدفاعي كيفيت اين.تسكيننمييابد تعادل مجدد برقراري تا
.برميانگيزد را
كفايت ارزشو متوجه كه تهديدي نوع وهر است شخصيت اصلي هسته من
كه است مناسبت بههمين.شخص وجود مركزي هسته استبه تهديدي شود آن
و پاشيدگي درهم و تحقير از حفظمن منظور به مختلفي واكنشهايدفاعي
مورد شخص ارزش كه هنگامي و است ، آمده بوجود آن استحكام و ترقي تامين
دفاعهاي اين از ما همه.ميشود فراخوانده كارزار عرصه به باشد تهديد
دادن جلوه ناچيز براي وجودآنها زيرا ميكنيم ، استفاده رواني
ضروري وكفايت ارزش احساس و مقابلنگرانيها در حمايت و شكستها
ايجاد به منجر شودو افراط آنها از استفاده آنكهدر مگر است ،
زيانهايي حاوي دارند ضرورتيكه همه با رواني دفاعهاي.گردد اختلال
قسمتاعظم اولا دارد ، شديدي فعاليتدفاعي كه شخصي زيرا.نيزميباشند
نيروي كمبود با كرده ، دفاعي فعاليتهاي مصروف را خود رواني نيروي
كليه در ثانياميشود مواجه زندگي امور ساير ادامه براي رواني
عهده به مهمي نقش حقيقت از فرار و خودفريبي مسئله دو رواني دفاعهاي
از زيرا دارد ، منافات سازشي مسائل با طبعا كيفيت اين ثالثا.دارد
ميتراشد دليل اشتباهاتخود دادن جلوه موجه براي دائم كه شخصي طرفي
ديگر طرف از و بگيرد ، عبرت آن از و شود واقف خود شكست به نميتواند
كسي براي طبعا است ، احساسات و افكار تبادل متضمن سازش كه آنجا از
.است كم بسيار آن ميكندامكان زندگي دفاعي سنگر يك پس در پيوسته كه
و كم ما همه و ضروري متعادل حد در دفاعي واكنشهاي اين از استفاده
هميشه كه افرادي اما.ميكنيم استفاده آنها از زندگي گذر در بيش
مردم و منطقي بهظاهر تراشيهاي بادليل و گرفته جانب به حق چهرهاي
خود دادن جلوه محق در سعي (مختلف دفاعي واكنشهاي از استفاده) پسند
آرامش زدن برهم و رنج موجبات خود اجتماعي درارتباط غالبا دارند ،
كل طور به و همكاري و همنشيني و.ميآورند فراهم را خود اطرافيان
.نميباشد تعب و رنج از خالي افراد اينگونه با كردن زندگي
بايدتوجه او خانواده و نظر فردمورد شخصيت شناخت و بررسي در
و ناپسند اعمال هرگونه از دور به و ظرافت نهايت در كه باشيم داشته
رسيدن براي.پذيرد صورت...و تلفني مزاحمتهاي -تجسس نظير اخلاقي غير
و گفتار در صدق ;راه شريفترين و مطمئنترين بهترين ، مهم ، اين به
و هرگونهپنهانكاري از دور به تكلف وبدون كلام صراحت.است اعمال
كه افرادي ميان دراين.است يكديگر شناخت روشبراي بهترين حيله
زيركبدانند و باهوش را خود چقدرهم هر هستند ، اخلاقي فاقدصلاحيت
را خود حقيقي سرشت و باطن و ميافتند حيلههايخود دام به بالاخره
.ميسازند آشكار
فرجي فاطمه
ايزدي سيروس دكتر روانپزشكيتاليف كتاب از برگرفته