پنجم ، شماره 1397 نوامبر 1997 ، سال آبان 1376 ، 2 يكشنبه 11
|
|
نشر بازار و كتابخواني كتاب ،
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
كتاب عرضه و آيندهچاپ و كنوني موقعيت به نگاهي
كتاب ، راه سر بر كه ازمعضلاتياند اقتصادي مشكلات و گراني
قرارگرفتهاست كتابفروشي و كتابخواني
نشيبها و فراز و كتاب
اخيردستخوش سال پنجاه طي ما كشور نشردر بازار و كتابخواني كتاب ،
يافتههاي مقاطعيپديدآورندگان در.است بوده بسيار نشيبهاي و فراز
همين در خارجي آثار همچنينمترجمان و رشتهها ساير و علمي ، هنري
و برقراركنند ارتباط خود مخاطبان تابا يافتهاند را آن مجال زمينهها
شده گسسته ارتباط اين سانسور حاكميت دليل كهبه آمد پيش نيز روزگاري
در پنهانكاري.راهبردند زيرزميني نشر به بناچار كتابهانيز و
تاليفو دستاندركاران به سانسور حاكميت و بيمورد روزگارسختگيريهاي
ملت فرهنگ كردهو وارد بسيار زيانهاي مطالعه اهل و كتاب نشر و ترجمه
به.است شده جبرانناپذيرروبهرو و جدي لطمههاي رهگذربا اين از ما
ما دركشور كتاب نشر پيدايش زمان ناروااز برخوردهاي قبيل همينگونهاين
عدم براثر كردهو منتقل نيز بعدي رابهنسلهاي خود سنگين زيانهاي
براي زمينه درست اطلاعرساني و ارزنده و مفيد بهكتابهاي مردم دسترسي
مساعد قانوني و مشروع آزاديهاي رفتن ميان از و جامعه حقوق شدن ضايع
.شد
و گذاشت بهبودي روبه نشر و كتاب وضع كشور در جمهورياسلامي استقرار با
برههاي در اكنون.شد برچيده ميان از زمينه دراين موانع از بسياري
ماه خرداد دوم روز كه ايراني ميليونها ما اسلامي ميهن تاريخ از حساس
رياستجمهوري انتخابات دوره درهفتمين و رفته راي صندوقهاي پاي 76به
را دولت اميدبخش و موضعگيريهايمثبت كردهاند ، مجدانهشركت ايران اسلامي
وحمايت ميكنند ارزيابي روشن چشماندازي مثابه به نشر و كتاب درخصوص
در فرهنگي دستاندركارانتوليدات از ارشاداسلامي و فرهنگ وزارت
بيشتر بهبود براي اهرمينيرومند عنوان به را چارچوبهايقانوني
.ميدارند نشرمحسوب بازار و كتابخواني وضعكتاب ،
و آزاديهايقانونمند سايه در كه آموختهاست ما به تاريخي تجربههاي
آثار هنرمندانتوانستهاند و نويسندگان انديشهها ، و افكار تبادل
.آورند پديد جامعه براي ومفيدي ارزشمند
با مبيناسلام دين.بود استوار بركتاب ايرانزمين تمدن و فرهنگ
را سخنش آفريدگارجهان اينها ، همه از وبالاتر آمد ايران به كتاب
.داشت ارزاني بشر به كتاب با
و شكستها انقلابها ، از پر كه نشيبايران و پرفراز تاريخ سراسر در
با را خود جاوداني پيمانهاي همواره كه است كتاب تنها اين پيروزيهاست
بر كه سرگذشتهايي تمام با كتاب.ميكند حفظ ايراني تمدن و فرهنگ
سرزمين افتخاراتاين تارك بر وپرافتخار سربلند هميشه است ، آنرفته
در كتاب رازماندگاري و ميخواهند مردم اينكه ميماندبراي و ميدرخشد
.است همين
قدر وگاه شده فاتح اقوام اسيربيدادگريهاي گاه تاريخ طول در كتاب
و بيدادگران آتش طعمه كتاب روزگاري.است نشسته صدر بر و ديده
صاحبان سينه افتخار مدال روزگاري و شده مهاجم اقوام ستمگريهاي
كتابخانههاي و كتابها تعداد به شهر يك عظمت و شكوه روزگاري...قدرت
سم فشار زير كتابخانههايش با شهر آن تمام ديگر روزي و داشت بستگي آن
.مينشست ويراني به ستمگران اسبان
مي دوست رابسيار كتاب قاجار چونآغامحمدخان آدمهايي نيز ، روزگاري
بلكه كتاب ، خود براي نه اما ميكردهاند ، تلاشها آن درراه و داشتهاند
سبب به روزگاري است ، داشته قرار آن جلد روي كه برايجواهراتي
كشور از ايراني نفيس و خطي كتابهاي صفوي ، پادشاهان برخي بيلياقتي
خطي كتابهاي ديگر روزي...و ميشود دنيا موزههاي زينتبخش و شده خارج
نگارگران قلمموي گونه چرخشسماع و خوشنويسان قلم زيور به مصور و
روزگاري اما و...درميآورد انگلستان سابتي حراجهاي از سر ايراني
صف پرمايه و معروف كتاب يك خريد براي كتابفروشي يك برابر در مردم
انبارها و ويترينكتابفروشيها در كتابها ديگر روزگاري و ميبستند
...و خاكميخوردند
به ملتياست ، هر ميان فرهنگي والاتريننمودار كتاب اينكه ، حقيقت
فرهنگي حيات هرجامعهاي ، در بيشك كتابخواني كتابو ركود كه گونهاي
چگونه؟ امابرد خواهد سوال زير را جامعه آن
و انديشهها ميشود ناچار نويسنده وقتي است تاريخ خستگي سر پشت
ميآيد درسي سراغكتابهاي به تنها دانشجو وقتي كند ، محدود را احساساتش
كتابفروشيها كه هنگام آن معرفينميكند ، او به غيردرسي استادكتاب و
باز ماشينفروشي يا معاملاتملكي بنگاه و صرافي بهجايش تا ميشوند تعطيل
ميرود ، وقتي فروش زود چون انتخابميكند ، ساده كتابهاي ناشر شود ، وقتي
سهميهبندي كه است اينفرهنگ پنداري ميشود ميشود ، سهميهبندي گران كاغذ
و آزادبفروشد بازار در را سهميهبندي كاغذ است مجبور ناشر ميشودو
با كتابها مجدد وقتيچاپهاي نكند ، چاپ بيشتر دوكتاب يا يك سال در
چاپهاي دنبال مجبورند ومردم ميشوند عرضه بازار به وكاست كم
كوچه و محلهاي هر در وقتي بگردند ، كتاب يك زيراكس يا افست يا قبلي
اما هست...معاملاتملكيو پنج و ماشين دوبنگاه و بقالي ده پسكوچهاي
برخيآگاهان گفته به وقتي..نميشودوقتي پيدا كوچك يككتابفروشي حتي
كه است شده اختصاصداده فرهنگي كارهاي به بودجهكشور از درصد نيم تنها
را تاريخ خستگي كه برايكتاب دشواري همه با آيا دردآوراست ، البته
ماند؟ باقيخواهد نجاتي راه دارد ، خود پشتسر
بسياري حاضرمشكلات حال در كارشناسان گفته كجاست؟به مشكل
آن پيرامون در را پرسشهايمتعددي همواره كه است كتابشده دامنگير
داريم كتاب كه است اين پرسشها مهمترين از يكي.مطرحميسازد
نداريم؟ كتاب و داريم كتابخوان يا نداريم؟ كتابخوان
چه ، .رفت كتابفروشيها سراغ به بايد بيگمان پرسشها اين به پاسخ براي
اينكه حقيقت.هستند جامعهاي هر در كتاب جريان تپنده قلب كتابفروشيها
عوامل از يكي آنها بيشتر دستكم بنشينيم كتابفروشيها پايصحبت اگر
اصلا آنهاميگويند.ميدانند كتاب بهاي گراني از ناشي را حاضر بحران
و چاپ بروشور تا كنيمچون اعلام قيمت و كنيم بروشورچاپ نميتوانيم
قيمتبالا هم باز كنيم خارج ازصحافي را كتاب بخواهيم ما تا شودو توزيع
تومان چاپ 2000 تجديد در است تومان الان1000 كه كتابي يا.است رفته
كتاب و فرستاده تومان كه 1000 را شهرستاني مشتري جواب وقت آن ميشود ،
بدهيم؟ چي خواسته
كتاب ، راه سر بر كه معضلاتياند از اقتصادي مشكلات و گراني البته
ديگر حقايقي رويسكه آن اما.است گرفته كتابفروشيقرار و كتابخواني
اينگونه كلي بهطور و ندارند مطالعه به ميزند ، عادت موج
.گذشتهميافكنيم به نگاهي.پرورشنيافتهاند
پژوهشينخستين يافتههاي استناد به!وحشت و رعب سالهاي
سوار الاغ روي و ميدادند قرار خورجين در را كتابهايشان كتابفروشان ،
خود محدود مشتريان و ميرفتند ديگر محلهاي به محلهاي از و ميكردند
فراهم نظرشانرا مورد كتاب و ميگرفتند سفارش آنها از.ميشناختند را
روي آنها عمدهفعاليت سنگي چاپ ماشينهاي ازحضور پيش تا.ميآوردند
سيفعاليت دهه اواسط تا ازكتابشان پر خورجين با آنها.خطيبود كتابهاي
حوالي و وشهباز نايبالسلطنه بازارچه دراطراف ويژه به.داشتند جدي
داغ اميرارسلان و كردشبستري حسين كتابهاي بازار آنروزها.لرزاده مسجد
ديكنز گوگول ، كسي هنوز آنروزها.ميشد چاپ سنگي صورت كهبه بود
كتاب اهل را شب يك هزارو.نميشناخت را وداستايوفسكي
كتاب و كتابنويسي وهيجان شور و رمق اندك.بيشترميپسنديدند
رنگ بهسرعت مرداد وقايع 28 با شهريوربيست از بعد ساله فروشيدوران 12
سالهاي در كتاب به دانشپژوهعلاقهمند جوانان و سركوبروشنفكران.باخت
ظاهربايد به كه خانوادهها.بود ترسناكيكرده كالاي را كتاب اولكودتا ،
فرزندانشان دردست را كتابي اگر ميشدند ، برايمطالعه خود فرزندان مشوق
.وحشتميكردند ميديدند ،
محرمعليخان ، .شد آغاز سالها ازهمين جديد شيوه به سانسور كار
در كتاب يا مجله سرصفحهبندي ميكرد اراده وقت شهربانيهر سانسورچي
كتاب كار برايدستاندركاران او حضور.ميشد چاپخانهپيدايش داخل
كهميخواست ، وقت هر داشت كه باقدرتي چون بود رعبآور ومطبوعات
.بريزد هم ضربتبه يك با را كتاب شده فرمهايبسته ميتوانست
بازار رونق موجب عمده جريان دو سي دهه اواخر در!كيلويي كتابهاي
.شد كتابفروشان و كتاب
برخي و ضابطهاينداشت هيچ روزهاقيمتگذاريها آن در كه آنجا از
جلد پشت شده ، تمام برابرقيمت ده تا پنج بين كتابفروشانمعمولا
.ميرفت كسادي به رو بازاركتاب اين بنابر مينوشتند قيمت كتاب
كانون در او.زد جالبي ابتكار به مياندست اين در معرفت حسن مرحوم
بسيار و انداخت راه توماني يك كتابهاي لاتاري لالهزار ، اول در معرفت
.نبود انداختن سوزن جاي او مغازه درگرفت قرار استقبال مورد
صاحبكتابفروشي كاشيچي محمود را فروشكتاب كار در ابتكار دومين
اول راديدم معرفت كار رونق وقتي:ميگويد ويبرد كار به گوتنبرگ
ولي شكستيد را كتاب پيشه حرمت كارتان اين با شما آقا كه كردم اعتراض
.كن ابتكاري داري ، عرضه هماگر تو:گفت جوابم در معرفت مرحوم
كيلويي.كند عرضه كيلويي را كتاب ميزندكه سرش به روز همان كاشيچي
شلوغ منوچهري خيابان در گوتنبرگ كتابفروشي ابتكار اين با !تومان ده
.بخرند كتاب كه شدند تشويق عدهاي هم بازشد
باز ميانمردم در كتاب خريد گسترده وسيعو جريان يك ابتكارها اين با
.كرد پيدا راه مردم خانههاي به كتاب و كرد
از ميخواهد هم آبانماه 1346دولت در بعد سالها!سانسور سالهاي
تهران كتابفروشان اتحاديه و ناشران با نماند عقب قافله
ثابتكرده تجربه كه حالا و درستميشود كتاب هفته.ميدهد مذاكراتيانجام
ناشران اين ميخرند ، بنابر كتاب مردم باشد درميان ارزانفروشي پاي وقتي
.ميگذارند مردم دراختيار را خود كتابهاي درصدتخفيف ، با 30
دارد ادامه