پنجم ، شماره 1397 نوامبر 1997 ، سال آبان 1376 ، 2 يكشنبه 11
|
|
جامعه تا اجتماع از
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(دوم بخش) - اجتماعات تاريخي تحول فرآيند
اساساداراي جداكننده ، عوامل عليرغمتمام افراد گمينشافت ، در
متحدكننده ، عوامل تمام رغم به درگزلشافت كه آن حال و وحدتند
عملي هيچ شافت گمين خلاف بر گزلشافت در.هستند يكديگر از جدا اساسا
گرفته سرچشمه ضروري و جبري فينفسه وحدتي از بتواند كه نمييابيم را
.باشد
منافعشخصي ، كردن دنبال رقابت ، گزلشافتبر جامعه در نيز روابط
به تونيس ، اعتقاد به.است مبتني تخصصگرايي و پيشرفت فردي ، كارآيي
رشد آن موازات به ميتوان ميكند رشد شهري زندگي و شهرنشيني كه تدريج
.كرد مشاهده را گزلشافت اجتماع روابط
كامل وحدت بر شدن قائل فرض از خلافگزلشافت بر شافت گمين نظريه
جداييهاي رغم به طبيعي ، يا اصلي شرطي عنوان به كه انساني ارادههاي
خوني ميتواند گمينشافت همچنين.ميشود آغاز ميماند پابرجا بالفعل
.باشد (دوستي) ذهني و (همسايگي) مكاني ،(خويشاوندي)
كه ميدهد نشان اروپا جامعه تحولات تاريخ در سيري كه است معتقد تونيس
كرده تجربه گزلشافت به را گمينشافت شكلگيري از انتقال جامعه اين
و تسريع در عمده عاملي عنوان به اروپا صنعتي انقلاب كه طوري به است ،
انتقاليتكميلي چنين تونيس نظريه در.است تامل قابل انتقال اين تشديد
.مينمايد ناممكن قبلي مرحله به بازگشت آن در كه است غيرادواري و
برجامعه تاكيد با اجتماعات تحولتاريخي فرايند از او برداشت
:است عمده بر 3پارامتر مبتني اروپا
به جمعي همكاري و تعاون بر مبتني وضعيتروابط از تغيير نخست الفـ
.عقلايي و فردگرايانه وضعيت
موقعيتاكتسابي به (Ascribed status)تفويضي موقعيت از تغيير بـ
.(achieved status)تحصيلي و
و دنيوي ارزشهاي به توجه و معنوي اخلاقيو ارزشهاي تدريجي زوال جـ
.عقلاني
به شباهتزيادي تونيس ، (گزلشافت)جامعه و (گمينشافت) اجتماع
بين جامعهپيچيده ، و ساده جامعه بين كهدوركيم دارد تمايزي
كه حال همان در است ، اما داده تشخيص وارگانيكي مكانيكي همبستگي
پيچيده جامعه به ساده جامعه روشمند پيشرفت كه بود اين نيتدوركيم
تكامل او زعم به گزلشافت اگرچه كه بود اين تونيس نظر نمايد باز را
براي كه ميآيد دست به قيمتي به اما است ، جامعهاي هر ناپذير اجتناب
است دست اين از تونيس ، ارزشي دو جامعه ايجاد.ميشود تمام گران جامعه
و (Philia) فيليا ارزشي دو تقسيمبندي از نيلوكاخوس اخلاق در ارسطو كه
اتحاديه به معطوف فيليا:مينويسد و ميكند بحث (Koinonia) كوئينونيا
.است هدفي به رسيدن براي همكاري به ناظر وكوئينونيا صميمانه
كار به (H.Maine)مين هانري توسط قرننوزدهم در مفهوم اين همچنين
بر مبتني مفاهيميچونجامعه تعبير همين در ايننويسنده.آمد
ايشان ، بر علاوه.برد بهكار را داد برقرار مبتني وجامعه پايگاه
البته) خود حضري و بدوي بحث با ابنخلدون و اسپنسر نظير ديگري افراد
بدان ديگري طور به (است معتقد ادواري سير بر او كه فرق اين با
.پرداختند
جوامع ارزيابي و شناخت محور ارتباط
ارزيابي و شناخت محور را ارتباط كه است متفكراني جمله از تونيس
او.ميسنجد معيار اين با نيز را انساني جوامع تطور و ميداند جوامع
:ميسازد متمايز يكديگر از قرار بدين را جامعه نوع دو
:(شافت گمين)معنوي جوامع در ارتباط -الف
و فرد خدمت در نه حركت هر (اجتماع) شافت درگمين:ارگانيك اراده 1ـ
صورت آن غايتهاي تحقق و جمع وحدت براي بلكه است ، او مصالحشخصي
رواني ايجادذوب صورت در ميتواند (جامعه)شافت گزل بدينسان.ميگيرد
.يابد دست اجماع يا اجتماعي وفاق به اعضاء بين (metal fusion)
(...و جمع گروه ، )واحد يك در افراد تام عضويت مستلزم ارگانيك اراده
آورنده پديد و آن از لايتجزي عنصري را خود يك هر كه نوعي به.است
.آورد شمار به ارگانيكجمع وحدت
خاص كه مرفولوژيك و فضايي سطحي ، ارتباطات برابر در:عمقي ارتباط 2ـ
يكديگر با انسانها ارتباط شافت ، گمين جامعه در است شافت گزل جوامع
فرايند جريان در كه انسانهايي.نيست ظاهري شرايط از منشعب تنها
حدس را يكديگر واكنشهاي.ميشناسند را يكديگر ميگيرند قرار ارتباطي
در را رواني وآرامش سكينه نوعي پيدايي موجبات امر اين و ميزنند
.سازد فراهم باديگران برخورد
شناخت ،(اجتماع)شافت گمين چارچوب در:ارتباط تاريخي امتداد 3ـ
آنان كنوني و فعلي آني ، ويژگيهاي به تنها معمولا متقابلانسانها
گذشته حتيميشناسند را يكديگر ديرين سوابق انسانها.نميشود منتهي
از فرد انتزاع هنوز جامعه اين در.است ديگري ذهن در يك هر خانوادگي
غنيتر و وسيعتر ابعادي شناخت امتداد لذا.است نگرفته صورت خانواده
.مييابد
مينهد ارج رو آن از را گزلشافت تونيس ، :تام ارتباط و جمع كوچكي 4ـ
تصريح دقت به آنكه بدون وي نيستيم ، مواجه انسانها تراكم با آن در كه
نزديك شافت گمين با زيادي تاحدود را روستايي حيات باشد ، نموده
از و كمك آن كيفي جهات غناي به جامعه اين ابعاد كوچكي ميداند ،
چنين در.ميكند جلوگيري يكديگر از انسانها بيخبري و انسان تنهايي
ارتباط -بمييابد بهتري و بيشتر تماميت ارتباط كه است شرايطي
:(شافت گزل)صوري درجوامع
ابعادي تونيس ذهن در ارتباطي نظر از كه است خاص جامعهاي جامعه ، اين
:دارد زير قرار به
تراكم است كننده تعيين همه از بيش آنچه صوري جامعه در:وسعت 1ـ
از يكي عنوان به محدود فضاهاي در انسانها تكثر و تعدد.انسانهااست
عدم كه ميگذارد برجاي بسيار عوارضي خود ما ، قرن تاريخي پديدههاي
تنهايي و سطحي قراردادي ، صوري ، روابطي پيدايي انسانها ، متقابل شناخت
.جملهاند آن از انسان
هر آن در كه است چارچوبي شافت ، گزل صوري جامعه:انديشيده اراده 2ـ
معنايي در حتي و انديشي مصلحت عقلگرايي ، از تابعي اقدامانساني ،
.است مطلوبيتگرايي
آن ، با قراردادي پيوندي در و جامعه از منفك عنصري عنوان به فرد
و اقدام هر در زيان ، و سود ارزيابي هنگام به را خويش صرفامصالح
.دارد درنظر تصميم اخذ
نيست ، كارا و فعال پيوسته ، هم به ارگانيسم يك كل از عنصري فردي چنين
با شرايط اين تمامي و ميدهد پيوند ديگران با را او شكننده روابطي
.تعارضاند در ديگرخواهي حتي و (Abnegation) ايثار
شبحي همچون جمع در انسان جامعهاي ، چنين در:(Anonymity ) بينامي 3ـ
طور به و است نامشخص سوابقش و نام است ، ناشناخته هويتش كه است متحرك
زعمشاو به كه روست همين از.است ديگري برابر در مرموز موجودي كلي
انبوههاي در نگراني بيهيچ آنان و است جنايتكاران مامن بزرگ ، شهرهاي
.ميشوند پنهان انساني
ندارد ، شناخته منزلتي انسان بزرگ ، شهرهاي در كه روست همين از باز
اثبات به را خود خاص منزلت ديگران برابر در آن ، هر در بلكهبايد
.رساند
اثر فاقد ارتباطاتي خاستگاه (صوري جامعه)شافت گزل:سطحي ارتباط 4ـ
با تماس در انسانها كه معني بدين است ، (Halo effett ) رواني هاله
جهات صرفا ببينند ، را يكديگر رواني زواياي آنكه بدون يكديگر ،
در آنكه حال.است يكديگر باب در قضاوت معيار آنان مادي و فيزيكي
تحت سخت انسان ، ظاهري ابعاد كلي طور به و لباس و جسم شافت ، گمين
از آنكه از پيش او مدرك و شخصيتاست رواني آسيبهاي يا سجايا تاثير
.اوست رواني خصايص از متاثر تاثيرپذيرد او فيزيك
وكورويل ويل وزن كليدي مفهوم در
و (Wesellwille ) ويل وزن يا طبيعي اراده اخص واژه دو وضع با تونيس
و حالات تبيين و تشريح مقام در (Kurwille) كورويل يا عقلاني اراده
يعني انساني همايش و ارتباط مختلف شكل دو در انگيزشي و كنشي كيفيات
.برميآيد شافت گزل و شافت گمين
:كورويل و ويل وزن مفهوم دو تفاوت o
داراي وجودي يا ذاتي يا طبيعي اراده يا ويل وزن تونيس نظر از -الف
:است زير ويژگيهاي
andinttergral will )كامله و طبيعي ميل مفهوم به ويل وزن 1ـ
خواستهها دروني و خودبخودي غيرارادي ، بيان و ابراز نشانگر(Natural
.است انساني آمال و اميال و
شافت گمين نوع از انساني انجمنهاي و ارتباطات به مختص ويل وزن 2ـ
.است
يگانگي و وحدت است ، حاكم ويل وزن آن در كه شافت گمين جامعه در 3ـ
و است مشاهده قابل افراد بين جمعي وابستگي و تعلق احساس همراهبا
.دارند نمود و تجلي كليت در واحد پيكره يك عنوان به اعضاء
و دروني ذاتي ، نيازهاي از منبعث بدوا جامعهاي چنين در افراد كنش
.است طبيعيآنها
و دروني وابستگي حس اساس بر (طبيعي ميل)ويل وزن در ارتباطات 4ـ
.است خودبخودي و ارادي غير و وديگرخواهانه عاطفي
پايه بر است ، شافت گمين تشكيل مقدمه كه (ويل وزن)طبيعي اراده 5ـ
قرار حافظه و عادت سليقه ، همچون مشترك يا عمومي تجربيات احساساتو
.دارد
دارد ادامه