پنجم ، شماره 1403 نوامبر 1997 ، سال آبان 1376 ، 9 يكشنبه 18
|
|
رهنمودهاي آيينه در دانشجو و دانشگاه
رهبري معظم مقام
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(آثار نشر ويژه مديريت) رهبري معظم مقام دفتر:تنظيم و تهيه
(7)
دانشگاه انساني عناصر
مديريت 1ـ
اين با.هستند ملت يك انديشهي و تفكر هرم راس دانشگاهها ، مديران
خطا به ره احيانا يا و نسقمييابد و نظم اجتماعي نظام عاقله ، قوهي
.ميدهد سوق هبوط يا و آشفتگي به را جامعه و ميپويد
مديران براي زير اصلي شرط دو به تلقي ، همين با رهبري ، معظم مقام
:دارند و داشته تاكيد دانشگاهها
داشته علمي مقبوليت ميبايست دانشگاهها مديران:علمي مديريت.الف.
شاخص نه اگر خود ، همصنفان در و برخوردار لازم اعتبار و فضل از ;باشند
از دانشگاهي ، برجستهي اساتيد ;باشند ممتاز حداقل كه متمايز ، و
او ، مديريتي مجموعهي در را خود و نباشند آزرمگين رياستاو ، و مديريت
:نيابند شده تحقير
هم علمي غير مديريت با.باشد علمي مديريت بايد دانشگاه مديريت
عهده به را دانشگاه مديريت بايد اساتيد ، و فن علماي يعني ;مخالفم
كه آدمي نه ميدانند ، را علمي محيط قدر كه هستند آنها.بگيرند
عالمترينها هميشه علميه ، حوزههاي روساي ببينيد شما....نيست متخصصهم
حوزهي روساي فقها ، از علمي اول وطراز يك درجهي شخصيتهاي مثلابودند
نسبتبه كه باشد آدمي نميتواند علميه حوزهي رئيس.ميشدند علميه
يا باشد ، نداشته برتري نوع يك ميكنند ، كار حوزه اين در كه علمايي
نظام شد ، اين اگرنيست ممكن چيزي چنين;نباشد آنها علمي سطح در لااقل
.خورد خواهد هم به علمي
:فرمودهاند ديگر سخني در يا و
جنجال هم بعضيها كه زدم حرفي اين ، از قبل سال چند در وقت يك من
هم الان -باشد علمي رياست دانشگاههابايد رياست كه گفتم.كردند
ازلحاظ بايد دانشگاههاست ، راس در كه كسي آن يعني -است همين اعتقادم
عنوان به را فرد اين هستند ، آنجا كه كساني كه باشد طوري هم علمي
.باشند داشته قبول رئيس
اگر و ميجويد ، را دينخواه مديران دينباور ، جامعهي:ديني تعهد.ب
با تعارض در جامعه باشد ، دين به بيباوران اختيار در كليدي مديريتهاي
خواهد را نهادها و مديران با ناسازگاري سر و ميگيرد قرار خويش هويت
.پيمود
و دانشجو جوان نسل.مينمايد صادق نيز دانشگاهي محيطهاي در نكته ، اين
در ديني معيارهاي و گرفتهاند الفت ديني ارزشهاي با كه ايشان اولياي
را لاييك مديريتهاي بالطبع است ، يافته جاي آنان بد و خوب ملاكبندي
و خاست برخواهند مديران از گروه اين با تعارض به و تافت نخواهند بر
كاميابي و توفيق از وتعارضها ، چالشها در دانشگاه علمي نظام نتيجه در
.ماند خواهد باز
صورت توجه اين با دانشگاهي ، مديران ديني تعهد شرط در رهبري تاكيدات
:است گرفته
باشند ، معتقد اسلام به كه باشند مديريتهايي بايد دانشگاه مديريتهاي
يك عنوان به بتوانند و باشند راهفعال اين در باشند ، معتقد انقلاب به
.شوند داده نشان دانشگاه كارمند به و استاد به و دانشجو به مسلمان ،
مديريت اختيارات
باشد ، برخوردار لازم و كافي اختيارات از بايد دانشگاه ، مديريتي نظام
روابط مقبولدر جايگاه چنان از ;بگشايد توانمندي با را گرهها تا
مشكلگشايي زخمها ، شدن چركين از قبل كه باشد بهرهور بروني و دروني
اصل اين بر مديريتهايدانشگاهها ، اختيارات بر معظم رهبري تاكيد.كند
.بود استوار
گونهيي تصوير شايد كه آن ، از پس و فرهنگي انقلاب با همزمان
مديريتي نظم و اختيارات بر هماره ايشان بود ، ميان در هرجومرجخواهي
مطلوب دانشگاه زيرساخت را آن و داشتند تاكيد دانشگاهها در
:ميدانستند
كافي و كامل اختيار و توان از بايد مديريت كه گفتهام بارها من
تهديد رو پيش از هم بالايسر ، از هم كه مديري آن.باشد برخوردار
او از ;داشت كار انتظار نميشود او از ;باشد مدير نميتواند ميشود ،
تمام از بايد مدير... مديريت ، سطوح تمام در.خواست نميشودمسئوليت
به مختار ميتوان را مديري البتهآن.باشد برخوردار مديريت اختيارات
.باشد برخوردار كافي صلاحيتهاي از كه كرد ، وسيع اختيارات
ايشان فرهنگي ، انقلاب در دانشجويان حضور موج در كه بود تلقي همين با
مكررا جمله ، از و هشدارميدادند افراطي ديدگاههاي به ژرفنگرانه
آن در.ميسپردند نقد به دانشگاهها در را شورايي مديريتهاي نظريهي
در شورايي مديريت ديدگاه انقلاب ، جوانانهي تبوتابالتهاب در و روزگار
.يافت كارمندان ، طرفداراني و دانشجويان و اساتيد از مركب دانشگاهها
با بينجامد ، كشور علمي نظام انهدام به ميتوانست كه نگرش اين
:شد اشانروبهرو صريح و مكرر مخالفتهاي
مديريت مسالهي فرمودند ، صحبتهايشان ضمن در برادرمان كه ديگري مسالهي
شركت با مخصوصا دانشگاهها ، براي شورايي مديريت من.است شورايي
يك كه است عقيدهاماين من.ندارم قبول مطلقا را كارمند و دانشجو
كه ندارم قبول هيچ من...دارد لازم علمي مديريت علمي ، موسسهي
.باشند داشته دخالت دانشگاه مديريت در خواهراندانشجو ، و برادران
:فرمودهاند اظهار ديگر سخني در يا و
قول از را اين ;مخالفم صددرصد دانشگاهها براي شورايي مديريت با من
انسان يك عهدهي به بايد دانشگاهها در مديريت.كنيد نقل همهجا من
در علمي خضوع به را شاگرد و استاد بتواند كه باشد ، دانش اهل و عالم
و صحيح اطاعت يك ميشود ، او از كه اطاعتي تا بكند ، وادار خود مقابل
.بگيرند عهده به را بايدمديريت كساني چنين.باشد واقعي
محيط در اختيارات داراي و متمركز و علمي مديريت از ايشان دفاع
به نيز را ناروايي انتسابات و طعن گاهوبيگاه كه بود چنان دانشگاه ،
به را ايشان كه واميداشت آن به را افراطگرايان از برخي.داشت همراه
.كنند متهم ودانشجويان جوانان به نسبت بيمهري يا و متخصصان از دفاع
:بودند فرموده رهبري معظم مقام سخني ، در
خواهران و برادران از بعضي.مخالفم دانشگاهي مشترك مديريت با من
-نميگيرد دانشجويانرا طرف فلاني چرا كه...بود رسيده ذهنشان به شايد
شركت مديريت در كه مايلند دانشجو خواهران و برادران از بعضي چون
دانشجو طرف.ميگيرم را طرفدانشجو من بگويم ، ميخواهم من -باشند داشته
خواندن درس براي لازم عرصهي و ميدان و امكان كه است اين به گرفتن را
.بيايد بهوجود دانشجو دانشجويي و
ديدگاه بنياد تا كردند تلاش مكرر ، تبيين و توضيح با سالها ، آن در
موضع غوغاسالاري ، و عوامزدگي از دور به و بنمايانند را خويش
:كنند بيان را خود كارشناسانهي
من ;ندارم قبول را چيزها اين امثال و كارمندي و دانشجويي مديريت من
خاطر به و شعار خاطر به كه كساني آن.ميدانم دانشجو حق تضييع را اين
ميزنند ، دانشجويي مديريت از دم كنند ، گرم خرده يك را فضايي اينكه
اين از بايستي كه ايننهالي.ميكنند ظلم دانشجويان حق به قطعا
شما را اين برسد ، ثمر به و كند رشد بشود ، تغذيه دانش و علم سرزمين
بگذاريد كند ، كار بگذاريد !بشود چه سقفكه اين زير ميگذاريد ميكنيد ،
.كند رشد