پنجم ، شماره 1404 نوامبر 1997 ، سال آبان 1376 ، 10 دوشنبه 19
|
|
رهنمودهاي آيينه در دانشجو و دانشگاه
رهبري معظم مقام
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(آثار نشر ويژه مديريت) رهبري معظم مقام دفتر:تنظيم و تهيه
(8)مديريتي روابط و اخلاق
را خود جايگاه و شان و باشد خويش حرمت حافظ ميبايست دانشگاه مديريت
خلاصه مديريتي عام اصول به تقيد در تنها حرمت ، حفظ اين.بدارد پاس
جمله ، از ;ندارد دور توجه از بايد نيز را ديگري امور بلكه نميشود ،
:مينمايد زيراساسي امور
سنگ دانشگاهها ، علمي هياتهاي:اساتيد با عاطفي اخلاقي ، ارتباط (1
ودرهم فروريختگي.هستند اجتماعي پوياي حيات گردش در آسياب زيرين
علمي حيات انهدام و ضعف و فتور بهاي به ميتواند مجموعه ، اين شكستگي
با را خود ارتباط بايستي توجه ، مديريت اين با.بينجامد جامعه يك
به حرمت و تكريم در و بداند را استاد و دانش قدر ;دهد سامان اساتيد
.نباشد فروگذار ايشان ،
:بودند فرموده دانشگاهها مديران به خطاب در رهبري معظم مقام
دانشگاه علمي سطح و دانشگاه علمي قدرت.كرد جذب بايد را خوب اساتيد
هم را علم نميشود.نيست دانشگاه ديگر دانشگاهبيعلم ، .ببريد بالا را
:كه گفت بايد...آورد دست به شعار با
نظر اهل صيد كرد توان خلق حسن به
را دانا مرغ نگيرند دانه و دام به
غالبا علم اهل...هستيد روبهرو دانا مرغان با شما خوشبختانه
كهعالمند بدانند ;بشود متاعشانشناخته ميخواهد دلشان كه اينگونهاند
بايد شما حتي.نشود بياحترامي اساتيد به.احترامند به بستهي و
در كهمتاسفانه -را اساتيدشان به دانشجويان از بعضي بياحتراميهاي
هم جبران -... دارد وجود چيزيفراوان چنين جديد ، سبك دانشگاه
.كنيد
:دانشجويان با محبتآميز و پدرانه برخورد (2
تشريفات و كاذب ابهتهاي و رياستمابي با نميتواند دانشگاه مديريت
را دانشگاه و كند مديريتياحساس اقتدار در را خود...و توخالي
و آورد پديد صوري نظم تشر ، و اخم و تهديد با كه بپندارد سربازخانهيي
.كشاند رخ به را انتظامظاهري و نظم چهرهيپادگانگونه ، يك در
وجان ، فكر اعتلاي اميد به كه متفكرند و مولد جوان نسل دانشجويان ،
در و كردهاند گذر صعبالعبور ازصخرههاي و پيمودهاند محيط آن به ره
كه -ويژگيها اين.رسيدهاند آنمحيط به پاك ، آرزوهاي به وصال تمناي
پدرانه ، محبت كه ميكند ايجاب -گفت خواهيم سخن ازآن مستقل سرفصل در
قهر جلوهي براي نه انضباطي ، مقررات و شود ميرغضبانه قهر جايگزين
در انقلاب معظم رهبري.باشد عطوفت وجه نماياندن براي كه وانتقام ،
با خصوصارتباط در دانشگاهها ، روساي گردهمايي در خود پيشين سخنان
:دانشجويانفرمودهاند
پدري واقعي ، پدري پدري ، ;است اين اعتقادم هم دانشجويان با رابطه در
من.ميشود جالبي خيلي چيز استاد ، پدر.عوامانه پدري نه استادانه ،
پدريكه يعني ;باشد هم استاد و باشد پدر ;داشتم را كسي چنين خودم
با عاقل ، پدر...است آميخته استادي حرمت به را او پدري محبت انسان
;ميكشاند تعبد طرف به هم را خودش فرزندغيرمتعبد تدبير ، و خلق حسن
بيرون ازخانه شب را بچه يك كه ناشيند پدران.است درست هم اين
خانه اين با هم پيوندي اگر بچه آن كه نميدهند ، راهش و ميگذارند
و گسستنيتر و ضعيفتر مرتب آنپيوند كار ، اين با -دارد كه -دارد
آغوشخودش در هم را عاصي بچهي كه است آن عاقل پدرميشود بياعتبارتر
شكل به را او خود ، محبت گرماي در و ميكند حفظ خودش كنف در ميآورد ،
.طرد با نه ;خودشميسازد مطلوب
:جوناپذيري (3
محيط ، اين در.است آرزوخواه و نوگرا آن ، جوان نسل و دانشگاه محيط
را مشتريانخود و ميشوند عرضه نوبهنو جديد ، خواستههاي و شعارها
مديريتهاي اماآن منقصت نه و است ، دانشگاه مزيت نكته ، اين.مييابند
پرپيچوخم مسير در كهنبايد كنند توجه بايستي دانشگاهها ، در علمي
در مسايل ، ديگر يا و اعتبار حفظ براي و گيرند قرار زودگذر شعارهاي
طوفانهاي يا و زودگذر نسيمهاي ومحكوم كنند عمل غوغاسالاري و جوزدگي
است ، ضعف سازمان و نهاد هر در گرچه مديريت ، اينگونه.باشند سهمگين
محيط در جوپذير مديريت زيرا ;است مضاعف ضعف دانشگاه محيط در اما
آنسو و سو اين را علمي حيات كشتي چنان دانشگاهي ، تجددطلب و نوخواه
:غلتد فرو گلولاي در و رود كف از سكان نهايت ، در كه ميبرد
و علاقهمندم ، دانشجويي محيط به گذشته ، دانشجويان با عمرم من
قشرهايجامعهمان اعتمادترين قابل و مطمئنترين از يكي را دانشجويان
چند طرف از دانشجويي محيط در كه چيزي هر كه نيستم معتقد اما ;ميدانم
قرار قبول مورد مصلحت ، بايد برخلاف ولو شد ، داده شعار دانشجو نفر
.ميدانم دانشجويان به ظلم را كار اين منبگيرد
:داشتهاند اظهار ديگر سخني در و
اگر.ميترسانند را دانشگاه رئيس دانشگاهها ، از بعضي در فشار نيروهاي
.است رفته بين از پدري حالت آن ديگر اصلا يعني ;باختهايد ترسيديد ،