پنجم ، شماره 1405 نوامبر 1997 ، سال آبان 1376 ، 11 سهشنبه 20
|
|
تصوير سادگي در شخصيتپردازي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
گرافيست مميز استاد* موسيقي آلات سازنده قنبري استاد *
فخرالديني فخرالدين عكسهاي از نمايشگاهي برپايي بهمناسبت
كه راميبينيم كليشهاي و خشك شده ، رتوش خيلي تزئيني ، عكسهاي ما
.تجارتند نوع يك واقع در ;نيستند پرتره اينها البته
.ديد و حسكرد چشم با بتوان را طرف شخصيت بايد پرتره عكس ديدن با
جايگاه ايراناز در هنوز كه است هنري عكاسي در چهرهنگاري يا پرتره
مشاهده اغلب بررسيعكاسي و بحث جلسههاي در.نيست برخوردار روشني
كمتر تاكنون و دارد وجود نظر اختلاف پرتره تعريف درباره كه ميشود
غيره و سياستمداران هنرمندان ، مانند معروف افراد پرترههاي از كتابي
است شامل را پرترههايي مدعا اين البته.است رسيده چاپ به ايران در
.باشد شده گرفته آكادميك اصطلاحا و نورپردازي صحيح اصول با كه
پرتره درايران كه است كسي نخستين فخرالديني فخرالدين:گفت ميتوان
مشهود او كارهاي شخصيتپردازيدر.است كرده كار را واقعي مفهوم به
از خوبي بسيار مجموعه و پرترهميكند عكاسي كه است سال او 40.است
پرتره.دارد خود عملكرد در را كشور ادباي و هنرمندان اساتيد ، چهره
...و نفيسي سعيد بهزاد ، شهريار ، هشترودي ، پرفسور چون اشخاصي
بصورت را خود كارهاي از مجموعه نخستين بزودي تا است مصمم فخرالديني
مناظر از رنگي عكس قطعه حدود 50 حاضر نمايشگاه در.كند منتشر كتاب
موزه در معاصر هنرمندان از فخرالديني پرتره قطعه و 10 پاييز زيباي
درآمده نمايش به آبان تا 23 سعدآباد فرهنگي مجموعه معاصر هنرهاي
كيفيت از و شدهاند عكاسي بزرگ قطع دوربين با همگي عكسها اين.است
را عكسها قاب ساخت حتي و قاببندي چاپ ، ظهور ، كار.برخوردارند خوبي
.است داده انجام فخرالديني خود
نقاش كاتوزيان عباس استاد * فرش استاد عربزاده رسام استاد زندهياد *
روزبه هر نمايشگاه ايام مدت در قديمي عكاسان از بيچاره اصغر
ازديداركنندگان بسياري:ميگويد باره اين در و آمده نمايشگاه
شما:گفتم جواب در من است؟ پاييز اغلب منظره كارهاي چرا:ميپرسند
:گفتند ميبينيد؟ فخرالديني آقاي آزاد فضاي مناظر در را پاييز فقط
را پرترهها اگر شما !است همينطور دقيقا ، :گفتم هست؟ هم اين جز مگر
شخصيتهايي يعنيدارند پختگي پاييز مثل كه ميبينيد كنيد ، نگاه هم
پختگي سنين در همگي قنبري يا و كاتوزيان مميز ، دبيرسياقي ، مانند
را پختگي ببينيد ، نميتوانيد عكسها اين در را رنگ شما.هستند
.ميبينيد
دو.سعدآباداست فرهنگي مجموعه در فخرالديني نمايشگاه دومين اين
امسال نمايشگاه شدولي گذاشته تماشا به هم او قديمي كارهاي قبل سال
و سال 75 به مربوط همگي پرترههاكه.ميشود شامل را او جديد كارهاي
در اوشدهاند عكاسي پيش دوماه آنهاتقريبا از برخي و است يا 76
آينده نسلهاي براي اديب و هنرمند تعدادي از من:ميگويد باره اين
حيات قيد در افراد اين زماني اگر كه هدف اين با چهرهپردازيكردهام
آنهارا و ببينند را آنها چهره بتوانند هم بعد نسلهاي نباشند
در و كادر و تركيببندي با را آنها شخصيت من واقع در كه چرا بشناسند ،
.دادهام نشان كار سادگي واقع
طبيعتايجاد كار در نوآوري يكنوع خواستم رنگيام منظره كارهاي در
را نظرم كارهايجديدم آينده در شايد و هستم راه نيمه در البته كنم
.كنند تامين
از رنگها توناليته يعني عكاسي و نقاشي از است تلفيقي واقع در عكسها
فكر عده يك حتي و شده نزديك نقاشي به و آمده بيرون عكاسي حالت آن
دهيم نشان هست كه شكل آن به را طبيعت اگر.است نقاشي كارها ميكردند
با را سادگي اگر همينطور و كرد خواهد حس را مكان و زمان بيننده
.شود زيباتر و مطلوبتر كار ميكنم فكر كنيم تلفيق كارها
هوايي در.نكنم استفاده آفتاب از عكسهايم در كه بوده اين بر من سعي
صبح ساعتهاي 10 معمولادر عكسها.كردهام عكاسي عادي و يكدست كاملا
شده گرفته نيمهآفتابي ويا ابري كاملا هواي در ظهر بعداز يا 4 و
بعضي حتي و است سليقهاي كاملا اين نميكنم منع را آفتاب نور من.است
نمايشگاه در كه كارهايي ولي.گرفت بهتر ميتوان آفتاب با را كارها از
فخرالديني.است بوده نظرم مورد كه است عكسهايي گونهاي به شده ارائه
كارهايم در تحولاتي آينده در شايد:ميگويد خود بعدي كارهاي باره در
آداب و مردم اجتماع به بعديام نمايشگاه موضوع نمونه براي.كنم ايجاد
سال فخرالديني 66.بود خواهد مربوط عشاير سنتي لباسهاي و رسوم و
از و است كرده تنبل را او كمي آتليهاي كاردايمي كه است معتقد و دارد
منظره هم پيش سال ميگويد40 اونيست برخوردار خوبي تنوع و تحرك
عنوان اين به مرا هم مردم و ميكردم پرتره كار بيشتر خوب ولي ميگرفتم
هم منظره و اسلايد پرتره كار كنار در گفتم كه همانطور خوب.ميشناسند
.ميكنم هم نقاشي و ميكنم كار
آنسل با:ميگويد خارجي عكاسان كار به علاقمندياش و پرتره مورد در او
از يكي رابعنوان او و داشتم دوستي رابطه كارش يوسف و آدامز
كار بهاستثناست اويك بنظرم و دارم قبول پرتره هنر پيشقراولان
ديگر ازدارم علاقه هالزمن فيليپ و پن اروينگ مانند پرتريستهايي
در و ميكند كار كوچك دوربين با البته كه نيومن آرنولد كارهاي عكاسان
عكسهاي از اودون مثل عكاسي مورد در.ميآيد خوشم هم است خوب خود نوع
اينها همه.دارم دوست را او مد كارهاي ولي نميآيد خوشم پرترهاش
.ميكنند عكاسي خود خاص شيوههاي و سبك به و هستند محترم
نيست كارخوبي ديگران كارهاي تقليد يا و كپي است معتقد هنرمند اين
در.ميكنند تقليد عكاسانمعروف از كه ميبيند را دانشجويان اغلب و
را خود سبك بايد عكاس هر و باشد مشخص بايد ايراني عكاس ماهيت حاليكه
و ظهور مثل كارهايي بايد هركس عكاسي در معمولا:ميگويد اوكند پيدا
من.دهد شخصيت كارش به بايد و دهد انجام راخودش عكسهايش چاپ
ظهور لابراتوار در تا ميدهند و ميگيرند عكس كه ديدهام را دانشجوياني
عكس است ممكن كه چرا ميشود شخصيته چند عكس نتيجه در.شود چاپ و
.نباشد درست كادربندياش يا و درآيد پررنگتر يا و كمرنگتر
در هنوزضعفهايي كه ميبينم ميكنم كارپرتره كه سالي اين 40 ، 50 در
سال پرترههاي 40 به الان وقتي.ميرود پيش زمان با آدم.هست كارهايم
ميكنم نگاه آشتياني يا و نفيسي سعيد بهزاد ، پرترههاي مانند پيش
متاسفانه.ندارند آنها كه دارند ويژگيهايي جديد پرترههاي كه ميبينم
.نشناساندهاند مردم به شايد و بايد كه صورت آن رابه پرتره ايران در
گرفته استوديو در كه تكي يا جمعي دسته عكس كه ميكردند خيال سابق
يعني پرتره من نظر به.نيست اينطور كه صورتي در است پرتره ميشود ،
و نور تركيببندي ، با اين كه كردن ، پياده كاغذ روي را شخص كارآكتر
را طرف شخصيت پرتره عكس ديدن با كه شكلي به است ارايه قابل خوب چاپ
.ديد و كرد حس چشم با بتوان
كه راميبينيم كليشهاي و خشك و شده رتوش خيلي دكوراتيو عكسهاي ما
بگويم ميتوانم.يكنوعتجارتند واقع در و نيستند پرتره اينها البته
چرا !است عكاسي هفتم هنر من اعتقاد به.است پرتره هم سينما كليد حتي
و تركيببندي.باشد خوب پرتريست يك حتما بايد خوب فيلمبردار يك كه
و نور با بخوبي را شخصيتش بتواند تا بداند بخوبي را پرتره نورپردازي
.دهد نشان مناسب كادر
را گرفتن پرتره كه كسي.است عكاسي رشتههاي تمام كليد پرتره ضمن در
ميتواند بخوبي هم را مد و صنعتي حتي يا و تبليغاتي عكسهاي بداند خوب
زمينهاي هيچ در نشناسد ، خوب را نور و نداند پرتره كار اگر وبگيرد
.بگيرد خوب عكس نميتواند
كند ، حفظ را صورت بافتهاي كه است تكنيكي پرتره در مهم كارهاي از يكي
ميبينيد من عكسهاي در.نميشود رعايت متاسفانه كه است مهمي مسئله اين
براي مگر مخالفم رتوش با اصولا و است مشخص كاملا چهرهها بافت كه
لكهاي به تبديل سفيد و سياه عكس در كه جوش مثل قرمز نقطهاي گرفتن
.ميشود
كار وحوصله صبر با بسيار بايد عكاس ميكنم فكر من پرتره كار درباره
.كند ايجاد بايدرابطهاي حتما مدلش با و نباشد عجول اصلا و كند
بايد است عكاسي موضوع ياموسيقيدان نقاش يا گرافيست يك اگر مثلا
روزي مثلاشود نزديك موضوع به كه كند پيدا تطابق حرفهاش با كند سعي
با و هستم او با ساعت حدود 4 ، 5 ميگذارم قرار سوژهام با من كه
در كه نكند فكر و شود راحت او تا ميزنم حرف كمي ميشوم ، آشنا روحيهاش
حس آدم يعني.دارد ديگري لطف سادگي كه چرا.گرفته قرار دوربين مقابل
او به نبايد شما اصلاميشود منعكس تصوير در هست كه آنچه طرف كند
كه دارم متري سه يا دو دكلانشور سيم من.ميگيريد عكس او از كه بگوييد
.نميشود متوجه سوژه را عكس گرفتن زمان اصولا
سليماني زهره