پنجم ، شماره 1407 نوامبر 1997 ، سال آبان 1376 ، 13 پنجشنبه 22
|
|
اجتماعي تحولات در مددكاري نقش
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
مددكار روز و (ع)علي حضرت ولادت (رجب 13) آبان مناسبت 23 به
:اشاره
زندگي از ناشي جسمي و فشارهايروحي و بشر امروز دشواريهاي پيچيدگي
مطرح اجتماعي نياز يك صورت به را مددكاري حرفه حاضر ، قرن پرهياهوي
.است كرده
گذار حال در جوامع بخصوصدر اجتماعي تحولات در مددكاران نقش امروزه
.است غيرقابلانكار
كه است سخنراني آنعنوان در اجتماعي مددكار نقش و اجتماعي تحولات
ايراد ايران مددكاران انجمن در پيش سال چند اسدي علي مرحومدكتر
.كرد
روز مناسبت به آن در قابلتوجه نكات وجود و بحث بودن جالب به نظر
.گيرد قرار توجه مورد كه اميد كردهايم چاپآن به اقدام مددكار
اسدي علي دكتر
انقلاب از بعد جامعهانساني تحول ويژگيهاي از يكي كه است طبيعي
جامعه شدن صنعتي با.است نهادها و پيچيدگيسازمانها و تكثر صنعتي
تقسيم از تازهاي وشيوه ميآيند پديد صنعتي شهرهاي و صنعتي حوزههاي
جهت اين از است متفاوت بسيار گذشته شيوه با كه ميگيرد شكل كار
شكل ارگانيك تقسيمكار مبناي بر صنعتي جامعه ميگويد (Durkeim) دوركيم
.مكانيك كار مبناي بر كشاورزي جامعه حاليكه در است گرفته
و انطباق ازشيوههاي يكي بعنوان مددكاري نقش به بهتر اينكه براي
نخست است لازم ببريم پي جامعه و صنعتي محيط با انسان سازگاري
حل مددكاري اساسي نقش زيرا بشناسيم را جامعه دو اين اساسي تفاوتهاي
اصطلاح به جامعه يا صنعتي پيچيده جامعه با رابطه در انسانها مشكلات
خانواده محور بر كه است جامعهاي كلي بطور كشاورزي جامعه است ارگانيك
محور.محدودند و ساده بسيار جامعهاي چنين در سازمانها و گرفته شكل
در توليد كار زمينه در افراد روابط و است گسترده خانواده زندگي
بافت جامعه نتيجه در و ميگيرد شكل آن در فرهنگپذيري و پرورش آموزش ،
اين در هستند زنده كه زماني تا ابتدا از افراد و دارد سادهاي بسيار
صورت به خويشاوندي و خانواده و ميكنند زندگي خانواده گسترده بستر
.ميكند فراهم كار براي را امكانات اين تمام وسيع شبكه
جامعه ساخت و بافت در عظيمي تحول ميكند پيدا توسعه صنعت كه بتدريج
به و ميشود تجزيه بتدريج گسترده خانواده كه نحوي به ميشود پيدا
و وظايف از مقداري آن با همراه ميشود تبديل هستهاي خانوادههاي
مدرسه ، مانندميشود واگذار ديگر سازمانهائي به آن كاركردهاي
اجتماع جاي (Society) جامعه بتدريج...و بيمارستان كارخانه ،
رشد عاطفي روابط كنار در عقلاني روابط يعني.ميگيرد را (Community)
تنظيم را روابط اين رسوم و آداب بجاي مقررات و قوانين و ميكند
.ميكند
پيچيدهاي جامعه چنين در زندگي براي انسان كه ميكند ايجاب شرايط
و نميشود ميسر آسانيها اين به شدن آماده كه است طبيعي و شود آماده
و ميآيد پديد نوين زندگي شيوه با ناسازگاري و انطباق عدم نتيجه در
.ميشود تبديل جامعه در زندگي به اجتماع در زندگي از حركت
در روابط كه ايناست در بيشتر اساسا جامعه و اجتماع بين تفاوت
گرفته شكل گروهي تعلق و عواطف وبراساس چهره چهرهبه محلي اجتماع
به چهره وديگر ميكند طلب را ديگري روابط جامعه حاليكه ودر است
.نيست چهره
براي دارد مشكل نهادها با رابطه در جديد پيچيده جامعه در انسان
را نهادها اين بر حاكم قوانين و نميشناسد را تازه نهادهاي اين اينكه
اين در بتواند تا دارد كمك به شديدي احتياج جهت اين از.نميداند
رابطه غريبه افراد با و بيابد را خود راه پيچيده و ناشناخته دنياي
است محلي و روستائي جامع اصلي خصلت كه گريزي بيگانه.كند برقرار
فرد يعني بدهد ، غريبه افراد با دائمي آشنائي به را خود جاي بايد
كند برقرار ارتباط آساني همان به هم غيرخودي افراد با براحتي بتواند
با گذشته مثل ديگر كه است افرادي دست در او مشكلات زيرا خودي ، با كه
همه كه ميكنيد برخورد جديدي گروه با روز هر شما نيستند آشنا او
در تازهاي خوي و منش بايد نتيجه در و است ناشناخته برايتان چهرهها
ارتباط هم غيرخودي افراد با براحتي بتواند كه كند پيدا پرورش انسان
است گذر مرحله در كه مشكلاتي بزرگترين از يكي شايد و بكند برقرار
در گوناگون مذهبي حتي و زباني فرهنگي ، قومي ، گروههاي درآميختگي همان
در زندگي و ندارند را روستا يكدستي آن ديگر شهرها يعني.است شهرها
و تنوع نوع اين با شهرها در بتواند كه دارد نياز تازهاي نگرش به آن
پيدا مستلزم اين و بكند زندگي..و فرهنگها و خلقيات تكثرگويشها ،
يكدلي آن به كه است چيزي آن گرفتن شكل مستلزم.است مساعد روحيه شدن
بعهده را زيادي بسيار نقشهاي بايد جديد جامعه در افراد ميگوئيم ،
ايفاي مسئله ولي.باشند تضاد در است ممكن هم آنها اكثر كه بگيرند
افراد كه دارد احتياج بدان اين و است مهم بسيار جديد جامعه در نقش
اين و بكنند پيدا مهارت و بشوند آشنا متفاوت نقشهاي و نقش ايفاي به
يعني.بيايد بوجود يكدلي يا همدلي آنها در اينكه مگر ندارد امكان
افراد و ببينند متفاوت نقشهاي در را خودشان بتوانند افراد اينكه
همدلي آن با و بفهمند را آنها نقش.بفهمند متفاوت نقشهاي در را ديگر
وجه هيچ به باشد نداشته يكدلي رجوع ارباب اگر مثلا باشند داشته
در و بكند احساس نشسته ميز پشت كه كارمندي قالب در را خودش نميتواند
نميتواند كند ، برقرار واقعي ديالوگ و ارتباط آن با نميتواند نتيجه
نتيجه در.كند درك را او محدوديتهاي نميتواند و بفهمد را او مشكلات
و ميشود نقشها تعارض دچار بشدت كه است جامعهاي گذار حال در جامعه
دليل به تكثرش ، دليل به.بكند ايفا بايد فرد خود كه نقشهائي همچنين
آنها ايفاي از دارد وجود آنها بين كه تعارضهائي دليل به پيچيدگيش ،
.ميشود عاجز
كوتاه كنيمبطور تعريف را توسعه بخواهيم اگر توسعه ، باره در اما و
حاكم برآن اصلي دوروند كه است فراگردي توسعه كه بگوئيم ميتوانيم
و بافتها و ساختارها تنوع استيعني تنوع و تكثر روند يكي است
دو هر كه سازمانهاست و نهادها روزافزون ديگريافزايش و سازمانهاست
.بكند پيدا گرايش پيچيده به ساده حالت از جامعه كه ميشود باعث اينها
و ونقشها ساختها نظر از كه است جامعهاي نيافته توسعه جامعه پس
در جهت اين از.پيچيدهاست بسيار اجتماعي موقعيتهاي يا پايگاهها
تعلق و عاطفي رشتههاي زيرا هستيم مواجه زيادي انساني مسائل با توسعه
جامعه در ميشود تنها فرد و شده سست بيش و كم خويشاوندي و خانوادگي
و توانبخشي كهنسالي ، مثل مسائلي با انسان بار اولين براي امروز
براي امكاناتي گستره خانواده در گذشته در ميشود ، مواجه جوانان
امكان ديگر صنعتي جامعه در ولي بود فراهم معلولين و پيران نگهداري
وجود مانده عقب اصطلاح به كودكان يا پير و معلول افراد نگهداري
خدمات و بهداشتي مددكاري ، خدمات زيرپوشش بتدريج اينها ندارد ،
.ميكند فراهم برايشان جامعه كه ميروند گوناگوني
مسئله مانندتنهائي ، ميشود پيدا پيچيدهاي مسائل بتدريج هرحال به
تعارضهاي و استرسها ناشياز كه رواني مسائل شهر ، محيط با انطباق
.ميآيد بوجود نقش
مثل فعالي نظام كمك به بايد همه اينها امروز پيچيده جوامع در غالبا
آن خدمات و مددكاري بدون جهت اين از و شود فصل و حل مددكاري نظام
جامعه از سختگذار بسيار و ناهموار بسيار مسير اين نميتواند جامعه
امروز مددكاران جهت اين از.بكند طي را صنعتي جامعه با كشاورزي
انطباق در افراد كه مشكلاتي و كار و توليد حوزه در چه حوزهها درتمام
روابط حوزه در چه دارند پيچيده فني و صنعتي توليد شرايط با خود
.دارند افراد مشكلات حل در مهمي نقش اجتماعي
است اززمينههايي يكي سالمندان و افتادگان كار از و معلولين مشكل
از ناشي مسائلباشد داشته مهمي نقش آن حل در ميتواند مددكاري كه
بيايد پيش است ممكن طبيعي سوانح يا و جنگ بدليل كه بزرگي مهاجرتهاي
جريان در شهرها به روستا از كه مهاجرتهايي موج از ناشي زاغهنشيني يا
است معضلاتي از جمعيت انفجار مسئلهميكند طلب را مددكاران كمك است
تاحدي بارداري ، از جلوگيري شيوههاي دادن ياد با ميتواند مددكاري كه
.باشد موثر آن كنترل در
خود هدفاساسي اجراي در مددكاري كه ميبينيم ميكنيم نگاه وقتي خلاصه
توسعه حال در جامعه پيچيدگيهاي با كشاورزي عصر انسان انطباق همان كه
تسهيل در مهمي نقش انسان رفتار و عمل حوزههاي تمام در.است صنعتي و
مددكاري پيدايش تاريخ به اگر.دارد بعهده مجدد سازگاري و انطباق و
گرفته شكل درامريكا كه سال 1920 از كه ميدهد نشان كنيم نگاه هم
در است ، كرده مطرح شهريصنعتي زندگي كه بوده نيازي آن علت است
مددكاري و اجتماعي خدمات شكلگيريسازمانهاي ميبينيم باز هم ايران
مسائل و بزرگ شهرهاي شكلگيري جامعه ، شدن روندصنعتي با است همراه
جمعيت ، رشد و جوانان مشكل كجرويها ، مانند بزرگ شهر در پيچيدهايكه
جامعه شدن پيچيده از ناشي خود كه است ديگر مشكل هزاران و مسكن كمبود
.است ديگر سوي از نيازها انفجار و يكسو از
و كمبودها نارسائيهاو از شناخت بود كم آگاهي چون گذشته در علاوه به
نارضايتي و توقع نتيجه در بود كم ميزان همان به هم زندگي تنگناهاي
به احتمالا هم نيازي ولي ميشدند مريض افراد مثلا نبود زياد هم
زندگي سرنوشت و تقدير بعنوان را اين و نميكردند احساس پزشك مراجعه
نياز مردم هم عقبمانده خيلي روستاهاي در امروز ولي ميپذيرفتند ، خود
خودبخود و نتيجه در.ميكنند احساس را بيماري هنگام به درمان به
راهحلهائي برايش جامعه بايد كه ميكند مطرح را تازهاي مسائل اينها
كه مشكلاتي و نيازها انفجار موج برابر در كه است طبيعي.بكند پيدا
به نسبت گذشته مثل نميتوانند هم دولتها است مواجه آن با امروز جامعه
و تعهدات يكسري نتيجه در باشند بيتفاوت معضلات و مشكلات اين
رفاه تامين باصطلاح همان كه.ميشود ايجاد برايشان تازه مسئوليتهاي
و مددكاري خدمات همين آن مهم بعد يك كه است جامعه براي اجتماعي
.است اجتماعي مددكاري
فرآيند بين ميبينيمكه بكنيم نگاه مسئله به عميقا وقتي جهت اين از
معني بدان اين.دارد نزديكيوجود همبستگي نوعي مددكاري رشد و توسعه
صنعتي و شهرنشيني گسترش و توسعه درروند نتواند دولت اگر كه است
مشكلات از پر جامعه بكند ، فراهم را اجتماعي مددكاري كافي امكانات شدن
از.شد خواهد رنجوري و نابسامان جامعه نتيجه در و شد خواهد لاينحل
همان به مشكلات حل امكان و ميشود زيادتر روزبروز مشكلات كه آنجا
كاري اجتماعي مددكاري نظام تقويت جهت در اگر نميكند پيدا رشد اندازه
و ميشود انباشته هم بهروي مشكلات و مسائل خودبخود نگيرد انجام
از يكي شك بدون جهت اين از ميشود تبديل كوري گره به نهايتا
براي است نهادهايگوناگون تقويت توسعه ، ايجاد و بازسازي ضرورتهاي
از يكي ميتواند مددكاري كهخدمات مشكلاتشان حل جهت در مردم به كمك
افراد اختيار در كافي اطلاعات ميتواند خدماتمددكاري.باشد آنها
آورده بدست تجربه سال با 70 كه نهائي روشهاي با وميتواند بگذارد
هم كه پائين درآمدهاي با و مستمند گروههاي بويژه مردم مشكلات حل در
باشد ، موثر دارند محدودي امكانات هم و است كمتر آگاهيهايشان
دانش يك و مهم فعاليت يك بعنوان مددكاري هنوز ما كشور در متاسفانه
بسيار ما جامعه در هنوز آن نقش و جايگاه و است نشده شناخته كاربردي
در است لازم ميكنم تصور جهت اين از است مانده باقي ناشناخته و مبهم
امكانات به جامعه تا شود بيشتري تلاش ما جامعه در حرفه اين معرفي جهت
مشكلاتش حل براي جامعه اختيار در ميتواند حرفه اين كه وسيعي بسيار
امكانات اين از بتواند بهتر بالطبع و بشود آشنا بيشتر بگذارد ،
.بكند استفاده
و مجلات كهرسانهها ، است اين به نيازمند امر اين كه است طبيعي
جامعه به بيشتر را پديدهتازه اين آموزشي نظام خود و روزنامهها
كمك راه اين در و بشود آگاه مسائل اين از جامعه كه بكوشد و بشناساند
و دارند مهمي نقش مددكاري نهادهاي شكلگيري در بويژهدولتها.بكند
بايد استكه قضيه اين با فرهنگي برخورد مسئله اول درجه در من بهنظر
خودبخود نكند ، رااحساس مددكاري به نياز جامعه كه زماني تابشود حل
در و نميشود ، احساس ضرورتش نميگيردزيرا شكل جامعه در مددكاري نهضت
.كند كمك مددكاري رشد به ميتواند كه جمعياست آگاهي اين نهايت