پنجم ، شماره 1407 نوامبر 1997 ، سال آبان 1376 ، 13 پنجشنبه 22
|
|
ايمان ستيغ و بلندا
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(ع)علي روحاني و علمي شخصيت و زندگاني از چكيدهاي
طباطبايي محمدحسين علامه استاد:نوشته
و بزرگ پدرش.شد متولد بعثت از پيش سالهاي از يكي در (ع)علي امام
بود هاشم فرزند عبدالمطلب ، فرزند حضرتابوطالب ، بنيهاشم ، طايفه سرور
.هاشم فرزند اسد ، بنت فاطمه مادرش و
پرورش پرمهرش دردامن و داشت قرار پيغمبر كفالت تحت آغاز از (ع)علي
بلوغ سن به هنوز (ع)علي.گرديد مبعوث نبوت به حضرت آن اينكه تا يافت
را او ايمان نيز پيغمبر و آورد ايمان اسلام پيغمبر به كه بود نرسيده
.پذيرفت وجه احسن به
هركس كه بود اعلامكرده مردم انبوه ميان در جلوتر اسلام گرامي رسول
.بود خواهد او جانشين و خليفه بياورد ، ايمان او به بار نخستين براي
.شد قطعي و مسلم (ع)علي براي وصايت و خلافت ترتيب بدين
تا حتي و آن پساز و هجرت از پيش زندگاني ، مراحل تمام در (ع)علي
از كه بود فردي آخرين و ميكرد رادنبال او سايه مانند پيغمبر ، رحلت
رسول پاكيزه و پاك جسم خويش دست دو با كه هنگام آن در)شد جدا پيغمبر
.(كرد پنهان خاك دل در را خدا
وي همراه وجلوتش خلوت در و بود پيغمبر اسرار محرم تنها (ع)علي
افراد دانشمندترين و عرب وفصيحترين سخنورترين خطيبترين ، او.بود
الف رسولالله علمي:فرمود خود كه بود (ص)محمد حضرت از پس اسلامي امت
دانش نوع هزار خدا رسول يعني باب الف باب كل من ينفتح منالعلم باب
.ميشود گشوده باب هزار يك هر از كه آموخت من به
با.بود دنيا به نسبت مردم بيميلترين و زاهدترين پرهيزكارترين ، او
به نسبت او.بود مهربان و رئوف بسيار بيسرپرست و يتيم كودكان و ضعفا
خود.داشت صفا و مهر از آكنده قلبي و نازك دلي مستمندان و تهيدستان
و اسلامي خلافت كرسي كه روزگار آن در حتيميزيست آنها صورت و شكل در
سيرهاش و روش باز شد ، مسلم او براي نيز ظاهر در وحكومت قدرت سرير
.نداد آن در تغييري ابدا و بود همين
نداده نشان نظيرشرا تاريخ كه بود نيرومندي و شجاع مرد يگانه او
.گرديد استوار دين پايههاي او شمشير پرتو در و است
نميگذشت حقي از هرگزبود بيگذشت و سختگير بسيار خدا راه در (ع)علي
.نميگراييد باطلي به و
به ;نيست مناقب فضايلو بيان و ثناگويي مطالب ، اين طرح از ما مقصود
و شود سنجيده او با فضايل بايد كه مقياسياست (ع)علي امام قسم خدا
مورد او ، رفتارهاي واسطه به كردارها و اعمال بايد كه است ميزاني
.بگيرد قرار ارزيابي
قدح يا و مديحهسرايياشخاص نوع هر از بايد فلسفي بحث اين ، بر علاوه
مذهبي هدف هرگز رساله اين در وانگهيما.باشد بركنار ايشان تعبير و
فضايل از گوشهاي به كردن اشاره از مقصدمان و هدف تنها بلكه نداريم ،
و رواني ديدگاه از را او صفات مجموعه عزيز خواننده كه است (ع)علي
نتيجه اين به آنها ، بين مقايسه از پس و دهد قرار خويش مدنظر اخلاقي
روح و جسم لحاظ از را انساني كمال صفات تمام بزرگوار آن كه برسد
كاملا حقيقت پذيرش و درك براي ارزشش با وجود كليه با و بوده دارا
خصوصا فلسفي ، مسائل به ورود شرط آخرين اين و است داشته آمادگي
حائز ميسازد ، بايد مطرح را مباحث اينگونه كه شخصي و است الهي فلسفه
بتواند كه دارد لازم فردي فلسفهالهي مباحث زيرا.باشد شرايطي چنين
نگاهداري براي وسيعش و گشاده سينه و برسد مسائلآن به عاليش نظر
خود در فكريرا ارزنده ذخاير همه آن تا باشد ، داشته آنهاگنجايش
.سازد منتشر رسايش و شيوا بيان با آموزش ، ضمن و بدارد نگاه
صفات و ملكاتپسنديده تمام كه است اين(ع)علي زندگاني شگفتيهاي از
به پيشوا (ع)علي.دارابود كمال درجه آخرين در انسانيرا عاليه
بر و است معنوي و شئونمادي تمام در لايق رهبر و كلمه واقعي معناي
باب در (ع)علي مييابيم ، فوقالعاده مردان و روزگار نوابغ از آنچه خلاف
محسوب اكمل فرد و بارز نمونه بشري عالي هدف هر در و فضيلت هر
.ميگردد
قهرمانان با شدن روبهرو و هراسانگيز و ترسناك حوادث اگر غالبا
چنين نترساند ، را عظمت و ابهت داراي و شجاع ، نيرومند شخصي چيرهدست ،
مروت و رحم از دلش و كوتاه دستش امور ، تدبير و فكري لحاظ از شخصي
زهد در و باشد پرهيزكار و زاهد عابد ، بسيار فردي اگر و.ميباشد دور
را خويش روان و تن تمام دقت و بصيرت با و برسد اعلي درجه به عبادت و
همچون نوعا بپردازد ، توانفرسا و جانكاه عبادتهاي به و دهد رياضت
و عاجز و پياده ملت امور اداره و سياست و كشورداري امر در فردي
و خيانت از آن تميز و خيرانديشي تشخيص به قادر و بود خواهد وامانده
.بود نخواهد واقف دقيق چارهجويي طرق به و نبوده فريبكاري
اگر بشريكه خصلتهاي و نفساني سايركمالات است ترتيب همين به و
اين و بود ضعيفخواهد لحاظ ديگر از سرآمدباشد ، جنبه يك در فردي
به اگر كه است استعدادي و نيرو داراي انسان نفس كه علتاست بدان
خواهد سستي و ضعف به رو او خواستههاي ديگر شود ، مصروف هدف يك سوي
مقداري مقصودي و هدف هر براي و گردد تقسيم نيرو اين اگر و گذاشت
.بود خواهد ناتمام و ناقص جملگي شود ، صرف استعداد و نيرو
در خدا جوفهيعني في قلبين من ماجعلاللهلرجل:گويد كريم قرآن در
.است نداده قرار دل يك بيشاز انسان اندرون
نفس وزمام نگذاشته حيات عرصه در انديشهپا و بيتامل (ع)علي ليكن
آن چه هر تا بود نداده نفساني خواهشهاي و دستهوا به را خويش
كشش يك را (ع)علي بلكه.نمايد تصرف بخواهد آنچه در و برگزيند بخواهد
را خدا جز چيز همه نتيجه در و بود كرده احاطه الهي جنبه يك و روحاني
.بود برده ياد از
و پيشامد هر برابر در را او كهموقعيت بود اساسي نكته همين و
به را او گوناگون علل و عوامل وجود هنگام به و ميساخت روشن موضوعي
.ميكرد راهنمايي واقعيت و حق طرف
ما بهدست كه حضرت آن سيره و تاريخزندگاني ملاحظه با معنا اين و
در بزرگوار آن از كه سخناني و ميگردد كاملاروشن است ، رسيده
آشكار و واضع را حقيقت اين مانده ، ميراث به ما براي مختلف زمينههاي
.ميسازد
و الا مارايتشيئا:است (ع)علي ازسخنان عرفاني و توحيدي كلام اين
نظرم در خدا جلوتر اينكه مگر نديدم را چيزي قبلهيعني الله رايت
.گرديد متجلي
گاه هر يقينايعني ازددت ما لوكشفالعظا:فرمود كه بود او هم و
.نميشود افزوده منچيزي يقين بر بيفتد خلقت روياسرار از پردهها
بيانات شگفتانگيزترين و سخنان جامعترين از فلسفي نظر از كلام دو اين
دربارهاش پيامبر كه علي همان ;ندارد سابقه (ع)علي از جز و است
نكوهش و سرزنش را علي يعني فيالله ممسوس فانه عليا لاتلوموا:فرمود
علي مع والحق الحق مع علي:فرمود باز وخداست در فاني او نكنيد ،
.است همراهعلي هميشه حقيقت و حقيقت همراه علي
و يعنيهمراه خصوصيت ، و صفت كههمچون نداريم توضيح به نيازي ما
به رسيدن براي نزديكترينوسيله و رساترين حقيقتبودن ، و حق ملازم
.است الهي فلسفه بر راهاطلاح يگانه و حقيقي علوم و معارفحقه