پنجم ، شماره 1407 نوامبر 1997 ، سال آبان 1376 ، 13 پنجشنبه 22
|
|
توسعه معماي ;مشاركت
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
آنچه و يافتهاست كمال نظريهاي توسعه فرايند در انسانها مشاركت
و بحثها در محوري انسان تحقق براي مداوم تلاش باقيميماند
سياستگذاريهاست
.موثرند آن تكوين در پيچيده عناصري كه است فرآيندي توسعه ، :اشاره
بر درتاثيرگذاري بنياني مولفهاي مثابه به مشاركت ، اينميان ، در
براين عرصهتوسعه پژوهشگران.است گرفته عناصرپيشي ديگر از توسعه ،
نامفهوم دربارهتوسعه بحث ناممشاركت به پيشزمينهاي بدون كه باورند
به توسعه در نقشمشاركت بررسي ضمن داريد پيشرو مقالهايكه.بيمعناست و
كهخرد تبيين بااين را فلسفهمشاركت و شده همتگماشته آن تعريف
.ميكند بررسي ميكند فردي خرد جايگزين را جمعي
زمينه مهمترين به آن طي كه اشارهميشود مشاركت بهابعاد ادامه در
مقاله پاياني بحث.ميپردازد باشد پذيرا را مشاركت بايد كه (سياست)
...و فرهنگي سياسي ، موانع چون گوناگوني جوانب در را مشاركت موانع
.ميگذارد بحث به
مقالات سرويس
مشاركت اخيراهميت دهههاي در بويژه معاصر ، دوران ملكپوردر علي
اين.يافتهاست تازه معنايي اجتماعي و سياسي ، اقتصادي امور در مردم
به زيرا.ماست روزگار جوامع پيچيدگي و ازرشد ناشي اول درجه در اهميت
بهطور بزرگ گروههاي مديريت بشري ، كنونيجوامع شرايط در ميرسد نظر
ديده تعليم نخبگان قدرت درقلمرو مهمي تخصصي كار به فزايندهاي
.است شده تبديل سياسي ورهبران
است تجربهاي حاصل چيز هر از بيش جامعه امور در انسانها مشاركت اهميت
است ، داشته پي در (توسعه جاي به) رشد بر مبتني استراتژيهاي شكست كه
تحقق در آنها كارايي عدم اغلباز استراتژيها اينگونه منتقدان بنحويكه
عوامل نقش ازفراموشي و نموده انتقاد جانبه همه وپيشرفت تحول
شده پيشبيني خطمشيهاي و برنامهها در انسان نقش وبويژه غيراقتصادي
عملي ناكامي به استناد با گيريها خرده اين.شكوهكردهاند توسعه براي
بر تاكيد براي را لازم زمينه بتدريج جويانه ، مشاركت غير سياستهاي
و سياستگذاران توجه كانون در را انسان كه برنامههايي و سياستها
مستلزم جديد رويكرد بنابراين ، آورد فراهم دهد ، قرار توسعه معماران
ميزان ارزيابي و قضاوت بيشتريدر شاخصهاي و متغيرها دادن دخالت
جمله از ذيربط مراجع سوي از و كشورهاست عقبماندگي و توسعهيافتگي
شاخصهاي مجموعه بر انساني توسعه شاخصهاي نيز متحد ملل سازمان
به توجه كلي بطور.شد افزوده بود ، متداول آن از پيش كه اقتصادي
ارقام و آمار افزايش كنار در اجتماعي و اقتصادي تحولات كيفي جنبههاي
رفتن فراتر بدينگونهنهضت و گرديد تلقي مهم رشد ، نرخهاي به مربوط
.آغازشد اقتصاد علم قلمرو از
:مشاركت تعريف -الف مشاركت فلسفه و تعريف
داوطلبانه مداخله از فرايندي عبارتستاز بيان سادهترين در مشاركت
اظهار توانايي و تمايل و ميشود مربوط آنها به كه اموري همه در همگان
.ميباشند دارا را امور آن قبال در انتقاد و انتخاب نظر ،
و اقتصادي سياسي خلاق مداخله استاز فرايندي مشاركت ديگر تعريفي در
خود نيازهاي برآوردهساختن و تعيين به كه كساني اجتماعي
و درسياستها انفعالي شدن سهيم نوع يك نه اينكار.علاقهمندند
ثمرات از بهرهبرداري صرفا نه و است توسطديگران شده طراحي اقدامات
تصميمگيري در شدن پيشقدم نوعي بلكه اجتماعي ، و اقتصادي فعاليتهاي
(1).ميباشد كار انجام سپس و كار انجام چگونگي كار ، نوع به راجع
به تشويق زندگي ، ابعاد تمامي انسانهادر فعالانه شركت يعني مشاركت
برنامهريزان از طيفي توجه آنمورد تحقق فرآيند در تسهيل و مشاركت
شامل را مختلفي ميتواندانواع مشاركت است ، بوده توسعهاجتماعي
مشاركت جزيي ، مشاركت ناقص ، مشاركت كامل ، جملهمشاركت از گردد
يافته سازمان شده ، مشاركت نهادي مشاركت مشاركتداوطلبانه ، اجباري ،
(2)...و
انتخاب و مشاركت) عنصرآزادي سه مشاركت ، تعريفهاي همه در
همگاني) برابري و (نيازها برآوردن و تعيين قدرت) آگاهي ،(داوطلبانه
مشاركت روح فلسفهو واقع در و است تشخيص و ملاحظه قابل (مشاركت بودن
.دارد تاكيد بشر اجتماعي اصليزندگي عناصر براين نيز
و معاني خود ، اصلي حفظماهيت با مختلف زمينههاي در مشاركت
دمكراسي قالب در سياسيعمدتا مشاركتهاي.دارد كاربردهايمتفاوتي
تبلور سياسي درامور مختلف گروههاي مشاركت و آزادياحزاب و
سهيم غيرانحصاري ، رقابتي شرايط وجود به مشاركتاقتصادي مييابد ،
اقتصادي فعاليتهاي در مختلف اقشار براي ايجادفرصت و گروهها كردن
وكوچك بزرگ بنگاههاي گسترش نيز و سازي خصوصي ،(خدماتي و توليدي)
برنامهريزيعبارتست حوزه در مشاركت وبالاخره ، ميشود اطلاق...و تعاوني
واجراي تصميمگيري راهحليابي ، مسايل ، درطرح مردم مداخله فرايند از
.ومحلي منطقهاي ملي ، سطوح در پروژههايپيشنهادي ارزشيابي و طرحها
مشاركت فلسفه -ب
با توسعه فرايند در مردمي مشاركتهاي:توسعه صاحبنظران ديدگاه از
.است اجتنابناپذير بلكه و مستدل زير نظري جنبههاي داشتن نظر در
شدت به ما ادراك كه كنيم فلسفيتامل اصل اين در بايد اينكه نخست
محيط شناخت در انسان نوع ويژگي اين.است ناقص اغلب و آسيبپذير
برابر در ما شعور و وليشناخت نيست انكار قابل عقل از ما بهرهاست
خطاپذيري است ، اندك كردهاند ، بسيار احاطه را ما كه انبوهمجهولاتي
و دانستهها به كهما است آن از جديتر بسي آدمي وادراك انديشه
معرفتشناختي ، محدوديتهاي اين وجود با.مغرورباشيم خود آموختههاي
كه خاطراست بدان اين و يافت نميتوان ازخودجمعي استمداد جز چارهاي
يادستكم و.داشت خواهند بيشتري توفيق حقيقتامور كشف در عقلها مجموع
طريق ازاين ميتواند آن از ناشي عملي كاستيهاي و ادراك خطاي مسئوليت
.پذيرفتهشود گونهايجمعي به
توسعه ، و مردمي مشاركتهاي دمكراسي ، ميرسد نظر به اين ، وجود با
مشاركت و دمكراسي بدون توسعه و رشد و تفكيكاند قابل غير واقعيتهايي
مراحل در قطعا و نخواهدداشت مطلوبيتي دستكم باشد ، هممقدور اگر حتي
ريشه واقع در فلسفهدمكراسي.شد خواهد عملي و نظري بنبست دچار بعدي
براي خاص گروههاي يا و افراد تدبير و خرد كفايت عدم اصل همين در
از وجودمصداقهايي فرض با و دارد جامعه امور واصلاح واقعيت ادراك
همگاني اجماع بازهم محور ، خود گروههاي ويا افراد نزد خردمندي
و انسانها اجتماعي بلوغ و بهرشد هم زيرا است برتر گزينهاي
اداره در جمعي مسئوليت مويد هم و ميكند كمك آنها شدن اجتماعي فرايند
پاسخگويي نيز و وبرنامهها سياستها مواهب از همگاني وبهرهمندي امور
.است احتماليآن تنگناهاي و موانع به وهمگاني مشترك
.است ضروري و اجتنابناپذير امري مردمي مشاركتهاي استدلال اين با
به يكسره برنامهريزينميتوانند متخصصان و نخبگان ترتيب بدين
براي لازم شايستگي رافاقد ديگران و كنند تكيه خود آموختههايآكادميك
آنها كه است آن بلكهشايستهتر.نمايند قلمداد خود با وهمنوايي برابري
مد ميشود ، رهنمون ضرورتمشاركت پذيرش به كه را همگاني اصلناداني نيز
.داشتهباشند نظر
به پرداختن.ميشود مربوط مقولهمشاركت در سيستمي نگرش به ديگر جنبه
و اقتصادي توسعه رهيافتهاي پيشنهاد و تدوين جمله از و اجتماعي امور
.است سيستم يك جامعه زيرا.است نظامگرا نگرشي مستلزم اجتماعي
باز سيستمهاي محيطخارج ، مقابل در آنكه بر علاوه سيستمهاياجتماعي
يك دروني بودن ازباز منظور.ميشوند تلقي باز نيز درونخود در ميباشند
انرژي و ماده نيزمبادلات سيستم خود اجزاي بين كه آناست اجتماعي سيستم
تحولات در و سيستم درتقدير مزبور مبادلات آنكه ضمنوجوددارد اطلاعات و
.هستند عمدهاي بسيار داراينقش آن
بدين.ميشود مشخص سيستمي درنگرش مشاركت جايگاه توصيف اين با
اينجا در -هم به مرتبط عناصر از مجموعهاي درباره انديشه كه معني
از نيزبهرهگيري و سيستم كل مصالح داشتن نظر در -اجتماعي سيستم
ميطلبد ، ناديده را مجموعه عناصر و اعضاء توانمنديهايهمه و امكانات
خودبه عناصر ، همه مشاركت عدم و ازمجموعه بخشي گذاشتن كنار و گرفتن
پي در مطلوبي خورد باز عمل در ميشودو تلقي سيستمي نگرش نقض خود
.داشت نخواهد
توسعه به كه بود همهاستراتژيهايي عمده ضعف نقطه واقع در نكته اين
اقتصادي شاخصهاي كمي توهمافزايش در و نپرداختند سيستمي بهگونهاي
.درماندند
انساني ، توسعه سنجش براي بعنوانشاخصي مردمي مشاركتهاي جايگاه درك
و كرده جبران را سوم جهان در توسعه كلاسيك مدلهاي كاستيهاي از بخشي
ولي است ، داده قرار شده اتخاذ خطمشيهاي و سياستها كانون در را انسان
شناخت مرحله آخرين مردمي مشاركتهاي نقش و انساني توسعه حال ، هر در
يك صرفا ايده اين.ميشود محسوب توسعه استراتژيهاي تكامل در شده
زيرا است نهايي برداشت بلكه نيست ، توسعه براي جديد الگوي و برداشت
كيفياتزندگي و مسايل به كه زماني ازانسان ، فراتر انديشهاي
فرايندتوسعه در انسانها مشاركت بنابراين.ندارد وجود ميپردازيم ،
تحققانسان براي مداوم تلاش ميماند آنچهباقي و است يافته كمال نظريهاي
اتفاق پيش چندي از راستا همين در.سياستگذاريهاست و بحثها در محوري
تصميمگيريسياسي مراكز برخي و علمي محافل همهجانبهايدر تقريبا نظر
(3).است مشاركت بر تاكيدفزاينده از حاكي كه است آمده بوجود
كانون در كمتر توسعه پيشين الگوهاي در كه انسانهايي مشاركت يعني
.بودند تصميمگيرندگان و توجهبرنامهريزان
دوباره را بديهي واقعيت اين شد سپري توسعه كار از كه دهههايي پي در
واقعيت اينهدفآن هم و هستند توسعه وسيله هم مردم ميكنيمكه كشف
قالبهاي در انديشيدن به زيرا ميبازد مارنگ ذهن در دائما ساده
با برنامه هر.كردهايم عادت واعداد مجموعهها حسب بر و انتزاعي
سرمايه و مردمي فعال مشاركت منهاي مالي و مادي امكانات حداكثر
موفقيت مردم اين بر علاوه(4).داد خواهد بهدست را اندك انسانيبهرهوري
آن واقعي ازحد كمتر همواره نداشتهاند مشاركت آن كهدر را طرحهايي
با راكه برنامههايي و سياستها ارزش و عكساهميت بر و ميكنند ارزيابي
ارزش و كرده درك خوبي به شدهباشد ، اجرا و طراحي خودشان مشاركت
.قائلند آن فراوانيبراي
كه مواردي همچون نميتواند توسعه فرايند در مردمي مشاركتهاي نظريه
مدت كوتاه ازاقدامات جديدي رشته صورت به بود ، شده مطرح آن از قبل
اهميت براينهاديكردن مستمر است فرايندي شود ، بلكه تلقي آزمايشي و
پيشبرخي دهه سه از كه است تلاشي اين واجتماعي اقتصادي تحولات در انسان
تحقق در نارسا چند هر تمرينهايي انساني توسعه مفهوم پيشروان
بعد در هم و مفهومي سطح همدر مداوم رهيافتي جاي ليكن (5)آنداشتهاند
.است بوده خالي عملياتيپيوسته
نظر مطمح مشاركت ابعاد عنوان تحت قسمت اين در مشاركتآنچه ابعاد
بر اجتنابناپذير گونهاي به كه است زمينههايي بيان داريم ،
بدانيم كه آنيم پي در ما ديگر عبارت به.تاثيرگذارند مشاركت روند
ميشود متبلور انسانها اجتماعي زندگي از حوزه كدام در مشاركت اولويت
مجموعه در آن تحقق مانع ساختاري بنحوي زمينه كدام در مشاركت فقدان و
.است اجتماعي و سياسي مناسباتاقتصادي
وجه مهمترين سياسي ميرسدمشاركت نظر به سوال اين به پاسخگويي براي
و تصويب يعني مشاركت نهادينهشدن از منظور راستا اين در استو مشاركت
فلسفه قبول از حاكي ميتواند امر اين.است قانون متن در آن تثبيت
سياست ، كارگزاران مديران ، رهبران ، سوي از آن ضرورت پذيرش و مشاركت
نظر به كه انجاست تابد نكته اين اهميت.شود تلقي جامعه و اقتصاد
آن عملي مكانيزمهاي ارائه و سياسي مشاركت تضمين و تصويب بدون ميرسد
اقدامات ساير آن ، حقوقي جايگاه تعيين بدون نيز و قوانين در
مشاركت ترويج كه شده آزموده است تجربهاي اينبود خواهد نوميدكننده
كلان ، درسطح آن رسمي و قانوني پايههاي تكوين بدون پايين ، از
(6).است شده پرهزينهمنجر اقدامات و خطمشيها اجراي صرفابه
آن سياسي جنبههاي و ابعاد بويژهدر مردمي مشاركتهاي شناختن رسميت به
بحث سياسي مشاركت طرح با زيرا است ، مشاركت اشكال ساير شرطتحقق پيش
صاحب و نفوذ ذي طبقات مذاق به كه امري ميشود ، مطرح قدرت مجدد توزيع
ناخرسندي وجود با اينكه گو.نميآيد خوش سوم جهان كشورهاي اغلب قدرت
.مينمايد خدشهناپذير همچنان سياسي مشاركت اهميت اقتدارگرا ، اقليت
جهان در توسعه فرايند در مردمي مشاركتهاي تحقق عدم دلايل ريشهيابي
اولين در همواره آن اهميت عليرغم مهم ، رهيافت اين كه ميدهد نشان سوم
مفهوم اهميت است مانده متوقف سياسي مشاركت آستانه در يعني مرحله ،
تعيين در اصلي اهرم قدرت كه ميشود ناشي آنجا از مشاركت بحث در قدرت
نيازها تعيين نيز و مشاركت در اولويت داراي گروههاي مشاركت ، حوزههاي
قدرت فرايند معني به مشاركت مبنا اين بر.ميرود شمار به منابع و
سياسي قدرت از برميگيرد ، در را وسيعي قلمرو نيز قدرت و است دادن
و معيشت برايحفظ لازم منابع به دسترسي توان معناي به قدرت تا گرفته
برداشتهايي بيانگر ميآيد ذيل در عباراتيكه منابع ، اين كنترل
:آميختهاست قدرت مقوله با كه است ازمشاركت
فرايندي اساسا كه) قدرت مجدد توزيع مستلزم عامه مشاركت تشويق -(الف
علمي تحليلهاي به احتياج خود امر اين و ميباشد ، (است برانگيز جدال
در طبقه نقش و اجتماعي نيروهاي سياسي ، عوامل شناسايي به داردكه
.بپردازد اجتماعي مكانيسمدگرگوني
است قدرت اين زيرا.ميشود مربوط جامعه در قدرت توزيع به مشاركت -(ب
چه نيازهاي و نيازها كدام كنند تعيين كه ميسازد قادر را گروهها كه
.شد خواهد برطرف منابع توزيع طريق از كساني
طور به مشاركتي اجتماعي كنش و است مشاركت اصلي موضوع قدرت -(پ
.ميباشد ذينفع افراد توسط مشترك عمل قدرت بودن دارا مستلزم گسترده
تفاوت و شده مبدل اجتماعي كنش كارگزاران به مردم ترتيب ، اين به
كه كساني و ميكنند راكنترل منابع كه كساني بين اختيارات
(7).تقليلمييابد مشاركت طرق از بدانهانيازمندند ،
محوريت عنوان به را قدرت مجدد توزيع معني به مشاركت تحليل اگر
قابل مردمي نحوهمشاركتهاي از متفاوت حوزه دو صورت آن در بپذيريم ،
.اجتماعي مشاركتگروههاي و فردي مشاركت از كهعبارتند است شناسايي
در حضور براي افراد تكتك تمايل و انگيزه فردي ، مشاركت از منظور
جنبههاي به بيشتر امر اين.است اجتماعي و اقتصادي حيات صحنههاي
و شده اجتماعي حد چه تا اينكه و ميشود مربوط شخصيتيافراد و رواني
اهميت و اثربخشي لحاظ از فردي مشاركت.باشند گزين حاشيه و منزوي يا
برنامههاي و سياستها در ولي است مهم انساني توسعه ارزيابي در آن
.ميگيرد قرار نظر مد اجتماعي مشاركتگروههاي اغلب جويانه مشاركت
گروههاي ابعاد در ويژه به-توسعه فرايند در مردمي مشاركتهاي پذيرش
بر كه فلسفهاي.است مشاركت فلسفه قبول به منوط همه قبلاز -اجتماعي
كه يعنيارزشهايي.ميكند پافشاري توسعه ابعادغيرقابلسنجش و كيفيت
ساختاردمكراتيك يك در تنها مشاركت مبنا براين.ميكند اقناع را انسان
از تودهها و جامعه رهبران بين فاصلهآگاهي آن در كه ميكند تجلي
عنوان به بلكه ديگران ، محكومدنياي عنوان به نه انسان به و بينميرود
مفهوم بررسي و تحليل.ميشود نگريسته خويش دنياي بر موجوديحاكم
و قدرت ساختارهايسياسي ، با آن كردن مرتبط يعني چنينسطحي ، در مشاركت
كه است دليل همين به درست و مهماست بسيار آن كارهاي سازو
تنها را آن ميدهند ، دادسخن مردمي مشاركتهاي مورد در كه حتيدولتهايي
تعيين مشاركترا به مربوط قوانين آنهاخودميخواهند سليقه مطابق
آن افراد يا و ميكنند بياثر را جوشمردمي خود تشكيلات كليه و ميكنند
اقدام يك حد تا را مفهوممشاركت و ميكنند انتخاب خود عناصر بين رااز
(8).تنزلميدهند سمبليك
در مشاركت رهيافتهاي -مارسدن ديويد و پيتر اوكلي ، -يادداشتها1
-ص 67 2جهاد 1370 وزارت.محمودنژاد منصور مترجم.توسعهروستايي
كيهان12700 انتشارات.اجتماعي علوم دائرهالمعارف.باقر ساروخاني ،
.عادلانه توسعه به انتقال.جيمز جفري.گيت.گريفين -صص522521 3
دوم چاپبينالمللي و سياسي مطالعات دفتر.رفعتي محمدرضا مترجم
و برنامه سازمان -اجتماعي و اقتصادي مسايل گزيده -صص 8786 4.1370
R. Morss & U.S.Foricgh Aid An Assessmcnt Of.شماره89ص 19 بودجه
New and Tradational Pevelopment Strategies.PP-.- E. ott
و برنامه سازمان.مسكن اجتماعي ابعاد.(مترجم) عباس.مخبر -6
R. Tandon (eds.) Participatory Research and.صص180177.بودجه1363
(New Dehli.Indian. Sociol Institute..P..- W. Fernandes and
.ص 44 منبع همان.مارسدن ديويد و پيتراوكلي -8Evaluation