پنجم ، شماره 1409 نوامبر 1997 ، سال آبان 1376 ، 16 يكشنبه 25
|
|
كنيم؟ وجود ابراز چگونه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
نيست ، مرادتان وفق ديگرانبر شيوه و عقايد رفتار ، كه مواردي در
-وپرخاشگري تندخويي نه و -استدلال روي از و ميتوانيدبسيارمحترمانه
.بگيرند تصميم شما جاي ديگران اجازهندهيد و مطرحكنيد را خود عقايد
بودم نتوانسته لحظهاي دم آن تا.شب نيمه دو.نواخت ضربه دو ساعت ،
و...ماشينها ممتد بوق خيابانها ، شلوغي روزانه ، كار خستگي.بخوابم
بود ، پركار فردايي براي نيرو تجديد و استراحت زمان كه هم حالا
شب سكوت ميشد ، شنيده بهوضوح بالا طبقه آپارتمان از كه جازي صدايموزيك
.ميكرد حرام ما بر را وخواب ميشكست را
شنونده ودر منظم و تكراري يكنواخت ، .بود قلب تپش شبيه درست صدا
.شب نيمه ساعتدو در هم آنميكرد بيقراري و اضطراب تشويش ، ايجاد
كه نشد كردم ، سعي چه هر اما.كنم تحمل را صدا و بخوابم خواستم اول
تير شقيقههايم.ميزد نبض مثل جاز موسيقي باريتم تمامبدنم.نشد
پسر چون.نداشت تازگي ما براي صداها اين البته.ميكشيد
گوش -بلند صداي با آنهم-غربي موسيقيهاي قبيل اين از دايما همسايه
نتوانستيم هيچوقت خانواده اعضاي ديگر نه و من نه اينوجود باميداد
.كنيم عادت آن به
نميتوانم هم خودم منزل در حتي ميكردم ، فكر خود بابودم شده درمانده
چارهاي راه دنبال به چه؟بايد آخرش اما...باشم داشته آرامش لحظهاي
.بود
با داشتم تصميمرفتم دوم بهطبقه عصبانيت وبا كردم آماده را خودم
تنها و هستند بيملاحظه و خودخواه چقدر كه بگويم آنها به عصبانيت همان
...رانميكنند بقيه حال رعايت اصلا و خودشانند شرايط فكر به
ادامه وضع اين به يكبارديگر اگر كه بگويم آنها به خواستم حتي
.نبود اصلاعاقلانه كار اين نه اما.كرد خواهم آنهاشكايت از دهند ،
در آهسته بعد.شوم مسلط خود اعصاب بر ابتدا كردم ، سعي و مكث كمي پس ،
تمام به گويا من ديدن با و بازكرد را در همسايه پسر خودزدم
:گفت بزنم ، حرفي آنكه از قبل و قضيهپيبرد
گفتم و زدم لبخندي.شدم مزاحمخوابتان ضبط صداي با حتما.ببخشيد
ممنون شما از كنيد ، راكم آن صداي و كنيد لطف اگر اما ;مهمنيست
او بدهد ، جوابي آنكه از قبل.انداخت پايين شرمندگي با را سرش.ميشوم
آرامشي كه بودم نرسيده خود آپارتمان در جلوي به هنوز.كردم ترك را
.بود شده حكمفرما ساختمان فضاي بر دلنشين
نيست ، مرادتان وفق بر كه شرايطي و اوضاع برابر در شما عكسالعمل
است؟ چگونه
و ميكشد سيگار شما منزل يا محيطكار در كه فردي به نسبت مثال براي
نشان خود از چهواكنشي ميشود ، شما آزار و حساسيت باعث دودآن با
سرفه به حتي و كنيد استنشاق را سيگار دود سعيميكنيد ، آيا ميدهيد؟
چيزيبه و بكنيد را مقابل شخص حال ملاحظه ، رعايت دليل به اما بيفتيد ،
نگوييد؟ او
علت اينكه يا ميكنيد رانكوهش او عمل تندخويي و پرخاشگري با آيا
سيگار به ويميخواهيد از مودبانه و ميداريد بيان را ناراحتيخود
.دهد خاتمه كشيدنش
ديگر مقابل در مرتكبشدهايد ، شما كه خطايي دليل به رئيستان
متقابلا شماهم آيا صورت اين در.ميكند توهين بهشما همكارانتان
دردناك كه هم چند هر را وي آياتوهين ميكنيد؟ توهين او به
و آرام اينكه نميآوريد؟يا خود روي به اما ميكنيد ، تحمل باشد ،
كه ميشويد وييادآور به اما ميكنيد ، عذرخواهي خاطرخطايتان به صبورانه
طور كند ، به توهين شما به ديگران برابر در آنكه بدون ميتوانسته او
.دهد تذكر را خطايتان خصوصي
تمايل دلايلي به.ميكنيد امتحان را لباسي و ميرويد فروشگاهي به
به شدن ، خارج قصد به و نميدهيد نشان خود از لباس آن خريد به چنداني
ترفندهايخود و شيوهها با فروشگاه صاحب اما ;ميرويد فروشگاه در طرف
ميكنيد؟ چه.سازد آنمتقاعد خريد به نسبت را شما ميكند ، سعي
فروشگاه از او صحبتهاي به وبيتوجه دهيد پاسخ او به نميبينيد دليلي
.ميآييد بيرون
سرانجام گرفتهايد ، را او اينكهوقت از خجالت و رودربايستي علت به
.ميخريد را لباس آن باطنيتان عليرغمميل
و نيست مناسب من براي اما است ، زيبايي لباس ميگوييد ، فروشنده به يا
نسبت تندخويي و پرخاشگري راهحلهاييچون اگر.ندارم آن خريد به تمايلي
شما به كه فردي نسبتبه شدن حملهور و توهين ميكشد ، كهسيگار كسي به
به آنلحظه در روش اين با تنها نه رابرميگزينيد ، ...و كرده توهين
گسسته سبب زمان طول در چنينرفتارهايي بلكه نميرسيد ، خود مقصود
.شد خواهد ديگران با شما شدنروابط
و خواستهها عقايد ، مخالف برابرجريانات در شما روش كه صورتي در
رودربايستي ، علت به طرفمقابل ، حال ورعايت كردن ملاحظه سلايقتان
و اميال هميشه كه ناچاريد است ، ...و برخورد از اضطراب خجالت ،
وجود ابراز و نظر اظهار اما كنيد ، حبس سينهتان در را خود خواستهاي
.نماييد عمل ديگران اختيار ارادهو تابع عبارتي به.نكنيد
روي از و محترمانه بسيار يعني شويد ، متوسل سوم شيوه به هم اگر
آنكه ضمن كنيد ، مطرح را خود عقايد -پرخاشگري و تندخويي نه و -استدلال
توانست خواهيد كنيد ، حفظ ديگران با همچنان را خود روابط ميتوانيد ،
ندهيد ، اجازه و كنيد بيان را عقايدتان مختلف شرايط و وضعيتها در
.بگيرند تصميم شما جاي به ديگران
در:مينويسد گيريد ، دست رابه زندگي سررشته كتاب در داير وين
جا هيچ ولي.درمسئوليتهاست انتخاب حق داشتن شامل حقيقتآزادي
شما كه آنچه با تضاد در ديگران خواستههاي كه نشده ، هنگامي نوشته
عين در ميتوان.كنيد رفتار ديگران ميل مطابق بايد باشد ، ميخواهيد
.بود نيز آزاد مسئوليت
خود مسلم حقوق به رسيدن مواقعيبراي چنين در ميتوانيد شما اصطلاح به
خود امور در را مداخلهديگران راه روش ، اين با.كنيد ابرازوجود
معناست؟ چه به كردن وجود ابراز اما.مينماييد سد
وجود ابراز تعريف
ابراز شناسي روان كتاب امونزدر مايكل دكتر و البرتي رابرت دكتر
كردن ، ابرازوجود:ميكنند تعريف اينگونه را اينواژه وجود ،
بهسود تا ميدهد امكان ما به ميدهد ، افزايش را انسانها ميان برابري
و بايستيم خود پاي روي بيدليل ، اضطراب بدون و دهيم صورت اقدامي خود
امكان ما به.كنيم ابراز راحت باخيالي و صادقانه را خود احساسات
دست به را خود حقوقحقه ديگران ، حقه حقوق كردن ضايع كهبدون ميدهد
.آوريم
ابراز كه است اين آن و چشمميخورد به اساسي نكته يك تعريف اين در
حقه حقوق ضايعكردن بدون كه ميدهد ما به را امكان وجوداين
كه ميسازد روشن تعريف اينآوريم دست رابه خود حقه حقوق ديگران ،
اين براساس.است متفاوت ماندن براي تنازع قانون با كردن وجود ابراز
اين حالميجويد سود هدفش به رسيدن براي ممكن روش هر از فرد قانون
نه يا است ديگر فرد منزلت و شان به زدن صدمه قيمت به اتخاذي روش كه
.است خويش برتري اثبات تنها است ، اصل آنچه.نيست اصلامهم او براي
را خود برتري و موقعيت بخواهد بيآنكه ميكند ، وجود ابراز كه فردي اما
سهوا يا عمدا كه ديگراني برابر در دارد قصد تنها بگذارد ، نمايش به
شان به آنكه بدون.كند حق احقاق آوردهاند ، فراهم را وي رنجش موجبات
.كند وارد لطمه ديگري موقعيت و
راستي به.ناتوانند هدف اين رسيدنبه در افراد كه ميبينيم عملا اما
بسياري كه است آن ميشود؟واقعيت كردن وجود ابراز مانع چهعواملي
ابراز از گروهي;ميكنند دريغ خود از را كردن وجود حقابراز مردم از
كردنبرخوردار وجود ابراز لازم مهارت از وعدهاي هراسانند كردن وجود
.نيستند
دوران در معمولا ميكنند ، خوددريغ از را كردن وجود ابراز كه كساني
كودك جانب از را كردن وجود ابراز نوع هر كه داشتهاند كودكيوالديني
در سعي و ميدانستند نزاكت و ادب از دور و وي پرخاشگري با مساوي
بزرگسالي در كودكاني چنين مسلما.داشتهاند كودك عمل اين سركوب
ناگزيرند هميشه و كنند دفاع خود مسلم حقوق از توانست نخواهند هيچگاه
بازگو آنرا و كنند حبس خود در را خواستهايشان و احساسات و اميال كه
عواطف و احساسات خوردن فرو بهدليل افراد اين مسلما.ننمايند
.ماند ناكامخواهند هميشه و هستند سرخورده خود ، اشخاصي
قبل دسته مانند آنكه بر علاوه هراسانند ، كردن وجود ابراز از كه عدهاي
تجربه به چون بلكه شدهاند ، سركوب مورد اين در كودكي دوران در
يا رئيس برابر در همكارشان يا خود وقتي مثلا كه دريافتهاند
خود حق به تنها نه اما صحبتيكرده ، حقش احقاق منظور به مقامبالادست
اين از بنابراين است ، دستداده از هم را خود قبلي موقعيت نرسيدهبلكه
.هراسانند عمل
بيابيد حالتي در را خود هرگاه:مينويسد خود كتاب در داير وين دكتر
.شدهايد بازيچه هنگام آن باشيد ، داده دست از را خود زندگي كنترل كه
سرنخ خود است ، چنانچه بديهي.ميباشد كنترل حالت ، ازاين جلوگيري اساس
اشخاصديگري وسيله به آنها مطمئنا دستنگيريد ، در را خويش زندگي
.شد خواهد هدايت
عنان و كنند احقاق را خود نيستند ، حقوق قادر كه كساني از داير دكتر
بازيچهها عنوان به آنميسپارند ، و اين دست به را خويش زندگي اختيار و
عمل ضعف موضع از طورغالب به اغلب بازيچهها:مينويسد ميكندو ياد
به گرفته ، تفوققرار مورد ميدهند ، اجازه هميشه اينگونهاشخاص.ميكنند
هوشكافي و عقل داراي را خود زيرا كشاندهشوند ، سو آن و سو اين
.باشند داشته دست رابه خويش زندگي كنترل تا نميدانند
كساني و است مهارت كردن وجود ابراز كه مساله اين به تاكنون است ممكن
توجه باشند ، برخوردار مهارت اين از كه موفقترند اجتماعي روابط در
ما كه مهارتياست مستلزم كار اين كه است آن اماواقعيت.باشيد نكرده
بيآنكه چگونه اينكه فراگيري يعني.هستيم آن فراگيري به ناگزير
و مساله كسيبرنخورد ، به اصطلاح به و كنيم فراهم را كسي موجباترنجش
بگذاريم؟ درميان او با را خود مشكل
كنيم؟ وجود ابراز چگونه
صحبتهايمان برابر در ما مقابل شخص ميشود ، سبب كه مواردي از يكي
وجود ابراز روش اگر معمولا.ماست كلام لحن و گويش نوع كند ، جبههگيري
گيرد صورت تمسخرگونه و طعنهآميز يا تهاجمي و پرخاشگرانه حالت با
كنيم ، برخورد ديگري جاهطلبانهبا و خودخواهانه حالت با اگر اينكه يا
به ونسبت كنيم ثابت او به را خود برتري كهميخواهيم ميكند تصور وي
.ميدهد منفينشان واكنش خود از ما عمل اين
بايد ميبريم ، كار به مواقعي چنين در كه واژههايي و كلمات گفتهها ، پس
.باشد متواضعانه ديگر طرف از و مودبانه ، محترمانه
دارد ادامه
پورناجي بنفشه