پنجم ، شماره 1409 نوامبر 1997 ، سال آبان 1376 ، 16 يكشنبه 25
|
|
مشاركت فرآيند در مديريت و فرهنگ
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(آخر بخش) توسعه معماي مشاركت ،
دلايلي به توجه با نيز و تاريخي تجربه بنابر:مشاركت فرهنگي موانع -3
نظر به شد ، بيان اقتصادي و سياسي موانع خصوصتاثيربازدارنده در كه
درامورمهم مداخله فرصت و مشاركت تمرين براي لازم زمينههاي ميرسد
تدريج به اينامراست نشده فراهم نيافته توسعه ممالك مردم براي
پرورش مردم رادر اجتماعي امور قبال در انزوا و گزيني حاشيه روحيه
و باسياستها ويژه به و كرد تبديل خودساخته بهمانعي و.داد
.است شده تشديد مشاركتجويانه غير برنامههاي
و پستي به اعتقاد همچون فرهنگي كهن باورهاي برخي اين بر علاوه
اجتماعي مشاركت انگيزههاي ميتواند تقديرگرايي ، و مادي جهان پليدي
درك مستلزم ساخته خود فرهنگي موانع با مقابله.كند تضعيف را
اين گرفتن جدي است مهم آنچه زيرا.آنهاست تاريخي و ريشههايمعرفتي
را جهان اين در زندگي كه مكتبي و تئوري دراست آن در وزندگي جهان
.علم نه و شد خواهد بنا سياست نه شد خواهد بنا اقتصاد نه جدينگيرد
سكوتمنجر ازروحيه نوعي تكوين به رواني و فرهنگي عوامل اين مجموعه
مردم كهمحروميت ميگيرد شكل عواملي تحتتاثير بيشتر روحيه اين و ميشود
بدينگونه و دارد درپي را توسعه مواهب از بهرهمندي عدم و مشاركت از
و مخالفت ابراز از وحشتمردم.ميگردد سلب مردم از جدي ، اظهارنظر حق
وجود موثرشان فعاليتهاي برسرراه كه محدوديتهايي از آنها درك نيز
اجتماعي توسعه مطالعات موسسه اينراستا در.است قابلفهم بهخوبي دارد ،
تعميم قابل واقعيتهاي برخي و رسانده رابهانجام تحقيقاتي ملل سازمان
.است داده قرار بررسي مورد را سوم جهان در مشاركتهايمردمي امر در
و توليد و قدرت حاكم روابط توسعهنيافته كشورهاي دراكثر آنكه ازجمله
راه سر بر را جدي ساختاري موانع ميبخشد ، مشروعيت آنها به ارزشهاييكه
توسعه تحقيقات موسسه ازنظر.ميكنند ايجاد عامه رونقمشاركت
چرا هستند ، مشاركت ضد ايدئولوژيها و ساختارها اين ملل اجتماعيسازمان
كمك آنها كنترل و اجتماعي قدرت و ثروت به نابرابر دسترسي تداوم كهبه
ساختارهايضدمشاركتي اينگونه دوام كه ميرسد بهنظر چنين.ميكنند فاحشي
شده مشاركت تشويق در خودجوش و جمعي ابتكارات از بسياري شكست موجب
.است
نظامهاي:برنامهريزي نظامهاي از ناشي ساختاري موانع -4
را متفاوتي شيوههاي كلان سياستهاي و استراتژيها برحسب نيز برنامهريزي
نيز امر اين ميكنند ترويج و طراحي برنامهها در مردمي مشاركتهاي براي
كه است بديهي.دارد بستگي هركشور اقتصادي و سياسي بهساختار
كه-غيرمتمركز تصميمگيري و برنامهريزي به نميتواند قدرت ساختارمتمركز
به برنامهريزيباتوجه نظامهاي درهرحال.باشد متمايل -است مشاركت لازمه
عملي ميتوانندموانع خود گفته ، پيش ساختاري موانع ساير كاركردهاي
عبارتنداز ازآنها برخي كه آورند پديد مشاركت رونق مسير در را ديگري
محلي هماهنگيهاي ناقصدر مكانيزمهاي بهكارگيري فوقمتمركز ، برنامهريزي
پيشنهادي ، پروژههاي بودنتكنولوژي نامناسب مشاركت ، درخصوص منطقهاي و
فقدان بالاخره و شده پروژههايطراحي و طرحها محتواي بودن بيربط
.جلبمشاركت براي محلي كارامد ساختارهاي
جدي مانعي نيز برنامهريزي متخصصان تلقي طرز و روحيه علاوهبراين ،
اين دليل عمدهترين شايد.ميرود بهشمار مردمي مشاركتهاي راه در
تكنيكي ، اطلاعات با رابطه در كه است باور براين نخبه متخصص باشدكه
بهاو علمي مرتبه و رسمي تحصيلات او ديدگاه از.ميداند بهتر همه اواز
چه دانستناينكه و دانستن بينبهتر زيراباشد تصميمگير كه ميدهد حق
بويژه وجوددارد ، اندكي فاصله البته است ، بهتر ديگران براي چيزي
به كهنتوانند باشند كمسوادي يا بيسواد مردم كهديگران هنگامي
مردماستفادهكنندگان كه حقيقت اين ظاهرا ولي بپردازند علمي مناظره
چنداني بهاي نظراتيدارند ، تجربي واقعيات براساس و هستند نهايي
.ندارد
مراحلي براي تنها مردم مشاركت برنامهريزي ، ناكارامد نظامهاي در
كار نيروي به يا و نبوده هزينهها تامين به قادر دولتي بخش كه
است ممكن همچنينميشود گرفته درنظر دارد ، نياز ارزان يا و رايگان
مخاطبان واقعي نياز با ماهيتا كه طرحهايي رساندن بهثمر براي
شرايطي چنين در.شود مشاركتدعوت براي مردم از هماهنگيندارد ،
تبليغاتي بازيچه يك حد تا و شده مخدوش آن منطقي اصول مشاركتو
تصميمگيري راهحليابي ، مسئله ، طرح در مشاركت از اينكه گو تنزلمييابد ،
فرعي جنبههاي به و ميشود صرفنظر ارزشيابي و وبرنامهريزي
.اكتفاميكنند
ملكپور علي