پنجم ، شماره 1409 نوامبر 1997 ، سال آبان 1376 ، 16 يكشنبه 25
|
|
سرخ گل راز شناسايي نيست ما كار
بودن عمقي.پياده از سواره نه دارد ، خبر گرسنه از سير نه ميگويند ،
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
چون و چند به روزمره زندگي گاهدر ما اينكه اما.بماند مساله اين
كنار را ، داغي بحث و ميشويم دقيق بامشكلاتشان ، اطرافيان برخوردهاي
ميكنيم ، نشيمن ، دنبال اتاق در مهمانان و دوستان جمع در يا سفرهغذا
منفي ديدي با شايعات به ما اينكههمواره چه دارد ، بازنگري و تامل جاي
كم دست كه آنها استثناي به البته.نگاهميكنيم منطقي نه و
بيشك قضاوتآنها روي باز و است تفنني گونهاي به يا نظرشانمتفرعن
در حتي ديگران برخورد و ورفتار اخلاق مورد در ما قضاوت دارد ، تاثير
كه حالي در.است ظالمانه و غيرآگاهانه خودشاناغلب مشكلات مقابل
و كلاغ ميدهيمكهيك را جسارت اين خود به نداشتهايم حضور درحادثهاي
بوديم آگاه كردن قضاوت و قاضيبودن ارزش به ما اگر و كنيم كلاغ چهل
ديگران براي مخربي پيامدهاي كه چنيناعمالي به دست هرگز
.دارد ، نميزديم
و علم بود ، انديشمند بايد داشت ، درايت بايد نيست ، هركسي كار داوري
دست اين از مساله هزاران شاهد خود روزمره زندگي در ما داشت ، آگاهي
تبرئه براي.ميشويم رد خونسرد يا مياندازيم بالا شانه فقط و هستيم
اما و.نميبافيم هم به كه دروغها چه و نميزنيم كه حرفها چه خود كردن
چه.مينشينيم تماشا به كينهتوزانه و منفي تاملي با ديگران مورد در
در دشمني و نفاق آتش و ميزند برهم را كسي زندگي كه شهادتهايي بسا
فزونتر روز به روز ما خودخواهيهاي و مياندازد كساني يا كسي خانمان
ديگران زندگي روي به نميتوانيم ما و نيست كارهركسي قضاوت.ميشود
.بدانيم آن يا اين را مقصر و شرطببنديم
جنبه اين از سرخ گل راز شناسايي نيست ما كار:ميگويد سپهري سهراب
و كنيم دخالت هرچيزي به حقنداريم ما كه ميبينيم كنيم نگاه اگر
دقيق ديگران معضلات به و كنيم جستجو را ديگران وجودي سنبههاي و سوراخ
محدوده در اين ببريم ، ديگران رموز و اسرار نهانخانه در سر يا شويم ،
ممكن هرچيز مورد در و جايزالخطاست انسان كه چرا نيست ما ادراك قوه
.بردارد گام اشتباه جاده در است
در لحظاتي براي را خودمان هركس ، مورد در كردن قضاوت براي است بهتر
چه بوديم ما اگر ببينيم باشيم ، او جاي به بدهيم ، قرار او موقعيت
و !چنين و ميكردم چنان بودم من اگر كه نگوييم گزاف و لاف و ميكرديم
ما روزي است ممكن قضا و ميگردد و ميچرخد جهان كه باشيم اين فكر به
را ما ما ، مورد در ديگران قضاوت شويم متوجه وقت يك و كند گرفتار را
.دادهايم پس تقاص و است نشانده سياه روز به
فقط و كردنشنيستيم درك به قادر هرگز ميكند دل درد ما با آنكه
!همدردي فقط و كنيم همدردي او با قلبا حتي يا و ظاهر به ميتوانيم
از بيشتر براياينكه داريم ، زبان يك و گوش دو ما:ميگويد ديوژن
.بدهيم گوش زدن حرف
شوشتر -غلامي سليمه