پنجم ، شماره 1410 نوامبر 1997 ، سال آبان 1376 ، 17 دوشنبه 26
|
|
شد؟ موفق ميتوان هميشه آيا
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
آخر بخش كنيم؟ وجود ابراز چگونه
نيست پرخاشگري كردن وجود ابراز
بدون:ميگفت كه شنيدهايد گانديرا مهاتما معروف جمله اين حتما
.كرد نخواهم تحمل هيچكس از را بيعدالتي بهخشونت ، توسل
از كشورش رهانيدن براي كه مردمبياموزد به گفته اين با ميخواست او
موفق راهش در كه هم الحق و نيست خشونت اعمال به نيازي استعمار يوغ
.شد
كردن ، وجود ابراز:كتابشانمينويسند در همكارش و البرتي دكتر
ديگران تحقير براي آن از نبايد هرگز و نيست سلطهجويي براي اقدامي
وجود ابراز و بايستيد خود پاي روي كه است اين معنايش.كنيد استفاده
حق احقاق با.است خرجدادن به جرات معنايش.بستانيد را خود حق و كنيد
صحبت باديگران ميتوانيد.برسيد بهتر روابطي ميتوانيدبه كردن
بااحقاق مهمتر همه از.باشيد داشته صراحتبيشتري ميتوانيد.كنيد
تبديل ميخواهيد كه كسي به نمودن ، ميتوانيد وجود ابراز و كردن حق
حقوق و حق به ضمن در باشيدو داشته خوب احساسي خود از.شويد
.بگذاريد احترام ديگران
رابطه آنكه دليل به كردن ، ابرازوجود كه داشت توجه بايد اينجا در
.است مكان و زمان تابع و امرينسبي دارد ، مردم فرهنگ با مستقيمي
صحنههاي در كه قايلند حقرا اين خود براي زنان امروزي دنياي در
يك مانند ميخواهند آنان.باشند داشته فعال حضوري اجتماعي و سياسي
عصر درباشند بهرهمند...و سياسي و اجتماعي حقوق كليه از شهروند
داده دست از را خود مفهوم زيادي حد تا مرد و زن ميان تبعيض حاضر
بودن ، انسان دليل به بلكه جنسيتشان ، دليل به نه مرد و زن چون ;است
چنين اين گذشته در ميدانيم امابرخوردارند يكساني قانوني حقوق از
بسا چهنميشد پذيرفته وجه هيچ به زنان سوي از حق احقاق و است نبوده
را رفتارش كند ، دفاع خود حقوق ابتداييترين از حتي ميخواست زني وقتي
.ميكردند قلمداد پرخاشگري با مصادف
در فرزندان وموقعيت وضعيت تغيير مورد اين در ديگر مثال
و پدر درحضور و خانواده در فرزندان گذشته درايام.خانوادههاست
كه بودند مادر و پدر اين حقيقت در.كردننداشتند نظر اظهار حق مادر
هرچند -خانواده فرزند وقتي فرضا و ميگرفتند تصميم فرزندان جاي به
اين ميزد ، را حرفش و ميكرد نظر اظهار -بود رسيده رشد سن به كه هم
ابراز.ميآوردند حساب به بزرگترها به بياحترامي و توهين را او عمل
جامعه يك فرهنگ در است ممكن كه رفتاريهست نيز مكان تابع كردن وجود
جامعه در و زمان همان در است ممكن شود ، تلقي حق احقاق جهت در رفتاري
.شود محسوب ناسازگاري و پرخاشگري ديگر فرهنگي و
فرهنگها خرده تفاوت دليل به است ممكن شهر يك در و كشور يك در حتي
.آيد شمار به يكسان پرخاشگري و كردن وجود ابراز مفاهيم
اين با پدر كه ميشناسم خانوادهايرا اكنون هم تهران شهر همين در
از آينده در تودهنينخورد ، مادر و پدر از بچه كهاگر تئوري
است طبيعي.ميكند تربيت را خود فرزندان !!خورد؟ خواهد تودهني اجتماع
سلب فرزندانش از را وجود ابراز و نظر اظهار هرگونه فرصت پدري چنين
جامعه تحويل را بياراده و ضعيفالنفس موجوداتي آينده در و ميكند
.شد خواهند سركوب ديگران توسط متقابلا كه ميدهد
كردن وجود ابراز مزاياي
:امونز دكتر و البرتي توسطدكتر آمده عمل به بررسيهاي به توجه با
يافتهاند ، دست نفسبالاتري عزت به ميكنند ، وجود كهابراز اشخاصي
.كردهاند غلبه برافسردگيخويش و شده كاسته شدتاضطرابشان از
در بيشتري بههدفهاي خريدهاند ، خود براي را احترامبيشتري همچنين
در و نايلآمدهاند بهتري شخصي درك به دستيافتهاند ، زندگيشان
از.داشتهباشند موثر ارتباطي ديگران با گرفتهاندكه قرار موقعيتي
و عقايد و درونياش احساسات آزادانه باشد قادر كه فردي ديگر طرف
گيرد ، دست به را خويش امور زمام و كند بيان را خود خواستههاي
را خود اعمال مسئوليت ميكند ، تصميمگيري شخصا آنكه دليل به طبيعتا
.ميگيرد برعهده
شما:ميشود يادآور فردي كمال در سيري كتاب در بلانكارد كنت دكتر
مسلط اطرافتان محيط و زندگي بر كه برخورداريد عمل آزادي از زماني
غرايز حتي يا همكار رئيس ، فرزندان همسر ، دست به اختيارتان و باشيد
.نباشد گسيخته لگام
پرورش در..و تربيتي نهادهايآموزشي ، والدين ، نقش اينجا در
و تمايلات راحتي به كهبتوانند ، خود به متكي و مستقل كودكاني
.است اهميت حايز و بسيارضروري كنند ، بيان را خود خواستهاي
مانند نهادهايآموزشي در يا والدين توسط خانواده كهدر كودكاني
به نسبت ميآموزند ، را آن سپس و ميشوند آشنا مهارت اين با مدرسه
بوده ، سالمتر و نشاطتر با هستند ، مهارتي چنين فاقد كه ديگراني
راحتي به آينده در و برخوردارند بيشتري نفس به اعتماد از همچنين
.باشند خود پاي روي و كرده عمل مستقلا ميتوانند
شد؟ موفق ميتوان هميشه آيا
ميان ميله به را خود لرزان ودستان ايستاده مسني خانم اتوبوس در
دختربچه خونسردي با خانمديگري ميان اين در.بود گرفته صندليها
حاضران نگاه.نشاندهبود خود دست پهلوي صندلي روي خودرا دوساله
.ميكرد طي بود ، نشسته آن روي كودك كه را صندلي ميان فاصله دائما
بنشاند خود پاي روي را بچه بخواهد كودك مادر از نميكرد جرات كسي اما
جرات مسافران از يكي بالاخره.بنشيند صندلي روي بتواند مسن خانم تا
خانم آن به را بچه جاي تا خواست كودك مادر از مودبانه بسيار و كرد
براي:گفت تمام افاده و غرور با لحظه اين در مادر اما.بدهد مسن
شيشه طرف به را خود روي و بنشيند راحت كه دادهام بليت بچهام
كاملا روشي گرفته ، بكار اتوبوس مسافر كه روشي.نكنيد تعجببرگرداند
آن به نه و كرد سكوت بقيه مثل نه وي چون.بود مودبانه و طلبانه حق
نشد؟ موفق چرا پس.كرد پرخاش و توهين خانم
فرد با شما و نيست يار شما بختبا گاهي كه شد يادآور بايد اينجا در
و اهداف با كه كسي.ميشويد روبرو خودخواه يا غيرمنطقي ياافرادي
...ميايستد برابرتان در و نيست موافق شما منطقي و حق به خواستههاي
همه:است آمده وجودچنين ابراز روانشناسي كتاب در.نشويد نااميد اما
اين با.برسيم هدفهايمان به و كنيم وجود ابراز باموفقيت ميخواهيم ما
شما نصيب كه است خوبي احساس كردن ، وجود ابراز فايده بيشترين حال
خود احساسات و كنيد حق احقاق كه شماست مسلم حق اينكه دانستن.ميكند
.ميكند شما نصيب را فايده بيشترين سازيد ، مطرح آزادانه را
اما.ميشود واقع موثر كردن حق احقاق كه ميرسيد نتيجه اين به معمولا
حداكثر شما.دارد لذت خود حق از كردن دفاع نشويد ، يا شويد موفق چه
اگر.نرسيديد ميخواستيد ، كه نتيجهاي به هرچند.كردهايد را خود تلاش
از ميتوانيد كه است چيزي تنها اين باشيد ، كرده را خود تلاش راستي به
.باشيد داشته انتظار خود
پورناجي بنفشه