پنجم ، شماره 1410 نوامبر 1997 ، سال آبان 1376 ، 17 دوشنبه 26
|
|
رهنمودهاي آيينه در دانشجو و دانشگاه
رهبري معظم مقام
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(آثار نشر ويژه مديريت) رهبري معظم مقام دفتر:تنظيم و تهيه
(14)
را او ;ميكند ايجاد اجتماعي تكاپوي روح دانشجو در انقلابي ، روحيهي 7ـ
;ميدهد سوق جهشي تغييرات به را او;ميخواند فرا حاد تلاش و فعاليت به
از تا ميآورد ، پديد حرفهيي سياستبازان براي مساعدي بذر همه ، اين و
خود راه فدايي و برگيرند سرباز فوج فوج مشتاق ، و آماده انبوهجوانان
.سازند
پرهيز با همراه دانشگاه در سياسي نشاط حفظ بر رهبري معظم مقام تاكيد
دانشجو كه است مخاطره اين اصوليبه و اساسي توجهي سياستبازي ، از
و ترقي نردبان و دهد قرار سياستبازان اغراض طعمهي را خود نبايد
:گردد شهرتخواهيآنان
آن مقتضاي به و جواني مقتضاي به كه داد دانشجو آن به را حق اين بايد
احيانا باشد ، داشته سئوالي حالت كهدارد ، وشوقي نشاط و شور روحيهي
اينهارا دانشگاه ، محيط درباشد داشته پيشنهادي باشد ، داشته اعتراضي
و شور آن كه است عواملي جملهي از اين ، .پذيرفت و كرد تحمل بايستي
نگه دانشجو همچنان را آنها ميداردو نگه زنده آنها در را نشاط
ميداني دانشجويي ، محيط كه كرد مراقبت بايد هم را اين البته.ميدارد
بلند آنطرف از نفر يك كه اين.نشود حرفهيي سياستبازان برايتاختوتاز
هم به را دانشگاه ناسالم ، هدف ويك سياسي غرض يك خاطر براي شود ،
قابل اصلا هم اين كند ، مشوش را دانشجويان از عدهيي و بريزد
.قبولنيست
او.است ديگري اساسي مشكل گرفتار كنوني ، شرايط در دانشجو نسل 8ـ
در.دارد جاي جامعه وجودي پرگار از نقطه كدامين در كه نميداند
باور خود نقش به نه و ميشناسد را خود نه جامعه ، حياتساز سلولهاي
سو كدام به ره موجها بداند بيآنكه ميزيد ، موجزمانه در او.دارد
بكند چهميتواند آن ، جهت تغيير يا و موجها ساختوساز در او و ميپويند
ايجاد هويت بحران امروزين ، دانشجوي در مشكل ، اين.بكند بايد چه و
هويت اثبات تاپ و پيچ در و بيخودميكند ازخود را او و ميكند
:ميافكند
و بيهويتي مشكل است ، مشكل مهمترين شايد بعضيها نظر به كه مشكلي آن
و تاريخ قبال در و خودش قبال در جامعه ، قبال در واقعي رسالت درك عدم
كه اونميداند.است چهكاره كه نميداند حقيقتا دانشجو ، .است آينده
به كه كاسبي مثل ;داشت خواهد نقشي چه آينده در و است چهكاره الان
حقيقي رسالت ديگر ، عبارت به.ميكند وزندگي ميدود نام و نان دنبال
.نيست روشن درست او خود براي دانشجو ،
دانشجويان و اسلامي نهضت 3ـ
چه دانشجويان ، .دارد سابقه دهه چند كشورمان ، در دانشجويي سياسي جنبش
و -خرداد پانزدهي قيام و نفت ملي مانندنهضت -ديني ملي ، جنبشهاي در
مبارزهو در كشور ، دانشگاههاي سطح در دانشجويي خالص حركتهاي در چه
;نيست نهفتهيي نكتهي سخن ، اينجاي تا.داشتند حضور رژيم عليه اعتراض
.است كشور در دانشجويي سياسي چندوچونحركت و تحليل در سخن اما
جنبش براي تاريخي مرحلهي سه جامع ، تحليلي در رهبري معظم مقام
:داشتهاند بيان دانشجويي
جريان با كشور ، در دانشجويي جنبش مقطع ، اين در:نخست مرحلهي
.است وابسته آن به و منبعبرخاسته اين از ;است خورده پيوند روشنفكري
را خود و شده شناخته روشنفكري عام جريان از رشتهيي دانشجويي ، حركت
:است گرهزده آن به
قرار روشنفكري شبيه چيزي يعني دانشجويي ، موضع در قبلا دانشجويان
.ميكردند مبارزه پسر چه و چهدختر موضع ، آن در و داشتند
يا و وابستگي عين در دانشجويي ، حركت كه شد يادآور بايستي البته
ويژگيهايي ;داشت نيز را خود خاص ويژگيهاي روشنفكري ، جريان به ارتباط
سن واسطهي به كه نسلي ;بود دانشجو نسل روحيات و شرايط از برخاسته كه
بيشتر صداقت از پاك ، روح خاطر به و بود خود التهابهاي جواني ، داراي
:بود دور پيچيدهبه سياسيكاران كلكهاي و دوز از و برخوردار ،
و شعار به دانشجويان ، حتي و احزاب و گروهها رهبران روشنفكران ،
ميپرداختند ، حاكم نظام مقابل در وگريز جنگ احيانا و سياسي مقابلهي
وصادقانهتر صميمانهتر بيشتر ، خيلي دانشجويان مراتبهم ، عليالاختلاف و
و صداقت از حد اين به نه گروهها ، و احزاب رهبران اما ;ميكردند عمل
.ميكردند پيگيريمبارزه از حد اين به نه
و روشنفكري جنبش 56 ،-مردمي 57 و اسلامي انقلاب با:دوم مرحلهي
را خود ناگهان ميانگاشت ، سياسي جنبش پيشتاز را خود كه كشور دانشجويي
اعتراض در مردم آهنگين صداهاي و برافراشته مشتهاييافت عقبمانده
جنبش و روشنفكري جريان نيز و سياسي گروههاي و احزاب خرده عليهرژيم ،
اعلان به جديد ، موج دربرابر را آنان و واداشت تعجب به را دانشجويي
در عمدتا روشنفكري جريان احوال ، و شرايط اين در.خواند فرا موضع
به و نداشت باور قيام ماندگاري و گستره عمق ، به وچندان بود سردرگمي
و كند كورتعبير و نافرجام حركتي را آن كه ميكرد تلاش مختلف گونههاي
.نمايد توجيه جامعه از را خود عقبماندگي
:فرمودهاند روشنفكري جريان موضع تحليل در رهبري ، معظم مقام
عاقبت و بودند كرده سياسي مبارزهي سالها كه مبارزي گروههاي و احزاب
خودشان چشم به را چيز آن كه حالا ميشد ، چنينچيزي بايد سياسي مبارزهي
چه ببينند گوشخواباندند بعضيها.كشيدند كنار و كردند تخطئه ديدند ،
و 57 ، سالهاي 56 غوغاي اوقات همان در.كردند هم تخطئه بعضيها ميشود ،
كه بود شريف كنوني دانشگاه در شايد يا تهران دانشگاه درهمين نظرم به
همهي از الان كه روشنفكراني;كردند سخنراني روشنفكران اين از نفر چند
در كه هم بعضيشان فراريند ، بعضيهايشان طلبكارند ، زمان و زمين
چرا كه طلبكارند همه و ملت اين و بنده و جنابعالي از ايرانهستند ،
حرفي يعني.درفش و است گفتندمشت صريحا !نميگيريم بازي به را آنها
و ميكرديم تخطئه را آنها و ميشنيديم پيرمان پدران از ما كه را
كه برگردانيم را پير مادر و پير پدر ذهن تا ميكرديم ، برايشاناستدلال
اگر و بشود ، پيروز ميتواند بردرفش مشت بعلاوه و نيست ، درفش و مشت نه ،
آنها از را رويمان نميكردند ، قبول پيرزنان و پيرمردان آن
ادامه را خودمان كار بياعتنا مبارزه ، دوران در برميگردانديمو
قلمبهدستان و روشنفكرانحرفهيي مدعي ، جوانان را حرف اين ميداديم ،
!گفتند صريحا ياوهگو و پرگو
خود كه بود آن در دانشجويي سياسي حركت حرمت و اهميت مرحله ، اين در
آزرم و شرم احساس مردم ، با همراهي از و گسست روشنفكري ناف بند از را
.آمد پيش مردم پابهپاي و نكرد