پنجم ، شماره 1411 نوامبر 1997 ، سال آبان 1376 ، 18 سهشنبه 27
|
|
رهنمودهاي آيينه در دانشجو و دانشگاه
رهبري معظم مقام
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(آثار نشر ويژه مديريت) رهبري معظم مقام دفتر:تنظيم و تهيه
(15)
جنبش ، اين.بود كشور دانشجويي جنبش براي مقطع حساسترين مرحله ، اين
عاج برج در گيرد ، درپيش را روشنفكري راه:داشت قرار راه دو برابر در
اين.گيرد استهزا و سخره به را مردم قيام طنز ، و طعن با و بنشيند
.گيرد پي ميتوانست جنبشدانشجويي كه بود فاجعهآميزي راه
در روشنفكري حركت تحليل ادامهي در و خصوص همين در رهبري ، معظم مقام
:فرمودهاند چنين 56 ،-درسالهاي 57 مردمي گستردهي قيام برابر
اشتباه يك دچار اگر دانشجو قشربكند را كار اين ميتوانست دانشجو
بايستد دانشگاه موضع در كه بود همين تاريخي اشتباه آن ميشد ، تاريخي
ما دنبال;بيايند ميدان به مردم اين نگفتيم كه ما چه ، من به بگويد و
ما بگذاريد نيست ، راهش اينطوري ;ميكنند اشتباه دارند نيامدند ، كه
پيش هم و بدهيم كمتري تلفات هم تا مابياييد ، سر پشت شما بياييم ، جلو
!برويم
دچار را نهضت و جامعه ميپيمود ، را راهي چنان دانشجويي ، جنبش اگر
نيز و اجتماعي درون روابط در را آسيبهايمتعددي و ميكرد سخت مخاطرات
برخلاف دانشجويي جريان زيرا ;مينمود ايجاد مبارزه و قيام مسير
.ميزيست آن با مرتبط و جامعه درون از روشنفكري ، و جريانحزبي
سوي ، آن از نبودو بيآسيب مردمي قيام براي موجي ، چنان كنارهگيري
تاريخي فاصلهي و ميكرد مواجه ديگر فاجعهي با را دانشجو و دانشگاه
:ميساخت راافزون اجتماعي محيط و دانشگاه
اولين.دارد عناصري فاجعه اين كه ميشد ، تاريخي فاجعهي يك آن ، نتيجهي
همان يعني ;است مردم تودهي از دانشجو قشرجوان ماندن جدا عنصرش ،
شما.داشت سالهاوجود طول در مردم بين و دانشگاه بين هميشه كه ديواري
واژهيي و لغت بود ، بلد اصطلاحي بود ، بلد علم دانشجو كه ميدانيد خوب
بلد محلهاش سر بقال و همسايههايش و پيرش مادر پدرو كه بود بلد
اين نتيجتا ;جداميشدند هم از واژهها همين خاطر به اينها و نبودند ،
دانشجو قشر ديگر و ميشد نفوذتر قابل غير و قطورتر ، پولادينتر ، حصار
يك از مردم چون ;بود مصيبتي مردم براي هم اين و ميانمردمبيانبود ،
عناصر فاجعه اين.محرومميماندند پرانرژي فعال تحصيلكردهي جوان مشت
جداگانهيي تحليل باز هم آن ;نداريم كاري حالا كه دارد هم ديگري
و ;بود مردم با بيادعا همراهي دانشجويي ، حركت براي ديگر راه.دارد
در عظيم بس خود ، افتخاري براي و برگزيد دانشجويي جنبش را راه اين
.كرد كسب ايران سياسي تاريخ
ارج را تاريخي حضور اين گويا ، و روشن عباراتي با انقلاب ، معظم رهبري
:فرمودند گوشزد را بزرگ انتخاب اين اهميت و نهادند
اين ديد تا كه بود اين بكند ، انتخاب ميتوانست دانشجو كه دومي راه
جلو را خودش فوري و بماند عقب نگذارد خيزبرداشت ، يك و جست يك روند
را درست حرف كسميخواهد هر بدهد ، را شعار ميخواهد كس هر ;برساند
داشتم او براي من كه است نهايتي همان وقتي است ، درست وقتي.بزند
مردم وسيلهي به اين حالا ميدادم ، شعار و ميكردم تلاش و راميكشتم خودم
فلان وسيلهي به ميگيرد ، انجام عوامدارد وسيلهي به ميگيرد ، انجام دارد
كه آنچيزي كه حالا ;ميگيرد انجام دارد نميشناختمش ، اصلا كه روحانييي
.بود دوم راه اين ، .برويم جلو پس ميشود ، دارد بشود ، ميگفتيم
يهود برعكس درست ;كردند انتخاب را راهدوم اين دانشجويان خوشبختانه
درمدينه بودند آمده و بودند پيامبر يك بعثت منتظر كه...اسلام صدر
ظهور مدينه از پيامبر اين ميدانستند اينكه براي بودند ، شده ساكن
زندگي مدينه در كه بيسوادان واين اميين اين ميگفتند و كرد خواهد
ميانشان در پيامبر نيستند قابل كه اينها -كفار و بتپرستان -ميكنند
.ماييم هم مريدانشان ماست ، به متعلق بيايد ، هم اگر پيامبر ;ظاهربشود
از نبود ، آنها قشر از آنهانبود ، به متعلق چون..آمد ، پيامبر وقتي
خوشبختانه.بود اول شق آن اين ، !ورزيدند كفر او به نبود ، آنها ميان
كه هنگامي.آمد ميدان به دانشجو.نكردند انتخاب را آنشق دانشجويان
فلان مرگبر شعار و كتل و علم با دارند كردهاند ، حركت محلهاش مردم ديد
نگفت ;رفت و شد مردم قاطي هم او ميروند ، مسجد طرف به فلان بر درود و
.بود تاريخي دقيق موضعگيري ويك تاريخي تجربهي يك اين ، .دانشجويم من
برابر در دانشجويي ، سياسي حركت اسلامي ، انقلاب پيروزي با:سوم مرحلهي
رگههاي يكسو ، از.است گرفته قرار نويي تاريخي تجربهي و رخداد
علت ، همين به و دارد ، روشنفكري جريان با را خود تاريخي ارتباطي
پرنفوذ و قوي موج اين با كه بودند تلاش در سياسي وگروههاي احزاب
و ;جويند آنسود پرانرژي و توانمند مستعد ، نيروهاي از و يابند ارتباط
و ايدهها مردمي ، نهضت به دانشجويي جنبش اتصال با ديگر ، سوي از
تحت را دانشجويي سياسي جريان و آمد داخلدانشگاه به انقلاب آرمانهاي
.داد قرار خود تاثير
مقام و است بسيار سخن مرحله ، اين در دانشجويي جنبش وظايف چندوچون در
كه داشتهاند اشارت نكاتمتعددي به خود ، سخنان و پيامها در رهبري معظم
اما.پرداخت خواهيم آن به دانشگاه و عنوانسياست با مستقل فصلي در
:ميشويم يادآور را اصلي و اساسي نكتهي دو بهاختصار مقام ، اين در
سالهاي در مردمي قيام به دانشجويي جنبش اتصال با:هدايتگري وظيفهي(1
چونان نبايد سياسيدانشجويي حركت كه آمد پديد انديشه اين گاه 56 ،-57
و تودهيي نگاه.يابد حيات ادامهي مردمي ، قيام از مستقل شاخهيي
آحاد همانند دانشجو كه آورد پديد تصوررا اين مردمي ، انقلاب به فراگير
تشكلهاي تصور ، اين در.همانند نقشي و مشترك مسئوليتي با ;است مردم
ديگر چونان كه گروههايي ;كردند پيدا صنفي هويت يك دانشجويي ، تنها
زندگي آندر آحاد و مكلفند و موظف خود محيط بهسازي به صنفي ، تشكلهاي
رهبري.ندارند و نداشته شهروند يك مسئوليت از فراتر نقشي اجتماعي ،
از داده ، قرار نقد مورد نابخشودنيرا خطاي اين مكررا انقلاب ، معظم
اجتماعي مشاركت در دانشجويان ويژهي نقش و دانشجو نسل مضاعف مسئوليت
:جمله از گفتهاند ، و سخن سياسي و
.امروزي و ديروز و دارد پريروزي دانشجو كه ميگفتم روز آن من
تا باشد منتظر مردم بقيهي هممثل باز دانشجو آيا !باشد چه امروزمان
بشود ، صادر سازندگي جهاد شعار ;برود جبهه به بشود ، صادر جبهه شعار
آيا !برود تظاهرات به بشود ، صادر تظاهرات شعار ;برود سازندگي بهجهاد
نه ، يا !است كافي اين !است خوب اين!بكند بسنده همين به بايد دانشجو
طبيعت به متحركفعال قشر يك جزو و خوانده درس اينكه مقتضاي به دانشجو
وظايفي بر علاوه يعني....دارد عهده به هم بيشتري مسئوليت هست ، قشر
و انديشمند و روشنفكر قشرهاي دارند ، برعهده وعادي معمولي مردم كه
يك دارند ، تحركفوقالعاده يك امكان كه كساني و تيز و درسخوانده
....است هدايت مسئوليت اضافي ، مسئوليت آن و دارند هم اضافي مسئوليت
عهده به هم را هدايت وظيفهي شما انقلابي ، و سياسي حركت درزمينهي
!چرا.دارند عهده به را هدايت هموظيفهي روحانيون كه همچنان ;داريد
درروز بيشتر امكان آن و داريد ، بيشتري امكان شما اينكه خاطر براي
كارش و ميكند فكر ميخواند ، درس دارد كه دانشجو....دارد سئوال قيامت
كند ، هدايت ميتواند كند ، قضاوت بفهمد ، ميتواند ميتواند است ، اين
ازاشتباهات را مردم عمومي قشرهاي ميتواند كند ، آيندهنگري ميتواند
!ندارد بيشتري مسئوليت يك اين آيا....بدارد برحذر