پنجم ، شماره 1411 نوامبر 1997 ، سال آبان 1376 ، 18 سهشنبه 27
|
|
كنند حركت قانون چارچوب در بايد قوا همه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
مردم به رئيسجمهوري گزارش نخست بخش
منشاي و مبنا و است ثبات و نظم نيازمند جامعه هميشه ، از بيش امروز
ندارد وجود اساسي قانون بخصوص و قانون جز ثبات و نظم براي
قانون بر سخت و بشمارد محترم را نظم اين مبناي كه است انقلابي كسي
كند پافشاري نظم مبناي بهعنوان
باشد مشخص تكاليف و حقوق و حدود كه ميشود مشخص صورتي در امنيت
كار روز صد از مصاحبهاي طي ايران اسلامي رئيسجمهوري خاتمي سيدمحمد
از ديشب كه مصاحبه اين بخش نخستين.داد گزارش مردم به جديد دولت
مصاحبه اين دوم بخش.ميگذرد نظرتان از شد پخش اسلامي جمهوري سيماي
حدود اكنون رئيسجمهور آقاي جناب:مجري.ميشود پخش تلويزيون از امشب
به نظرميرسد به است ، گذشته شما دولت كار به ازآغاز كه است روز 100
اين در گزارشي اگر.اوقاتشدهاست بدانند مرحله دراين مردم كه جاست
شنيدن براي ما جامعه در الان زيادي زمينه كه ميكنم فكر داريد زمينه
.دارد وجود آن
ميبريم بهسر آن فاصله در الان كه را بزرگي عيد دو اولا من:رئيسجمهور
عليابن امام حضرت اميرمومنان و متقيان مولاي باسعادت ولادت يعني
همه به را (ص)اسلام عاليقدر و بزرگوار پيامبر بعثت و (ع)ابيطالب
تبريك همهحقيقتجويان به و ايران شريف ملت به بزرگواران ، آن پيروان
ما ملت و ما حال شامل بزرگ عيد دو اين بركات كه واميدوارم ميكنم عرض
ياري را ما خداوند داريم ، بهتر آينده بهسوي كه روشني مسير در بشودو
زندگي يك اينكه براي مسوليتشناس وجدانو صاحب انسان هر البتهكند
و است همكار كار و بكند كار بايد باشد داشته شرافت با توام و مفيد
جمهوري عضو و ايراني شهروند يك عنوان به هم من.است ارزشمند همهاش
كارها بعضي اما.ميكنم كار هم حالا و ميكردم كار بهرحال ايران اسلامي
به بسته يعني ميكند ديگرمتفاوت كارهاي با را آن كه دارد خصوصيتي
اودر گفتار و او رفتار او ، تصميم كه نقشي و دارد انسان كه مسوليتي
را آن يعني روحي ، نظر از.ميكند سنگينتر را كار دارد جامعه سرنوشت
شناخته را مسائل درست آيا كه دغدغهخاطر.ميكند همراه خاطر دغدغه با
از براي تلاش رادريافته؟ فرصتها آيا است؟ گرفته را تصميم بهترين است؟
.ميكند سنگينتر را مسئله كه است اين كرده؟ فرصتها ندادن دست
كسي منتهي دغدغهخاطر ، با توام دارد كار داشتن ، كشور يك طبعامسوليت
بزرگترين را مردم به خدمتگزاري و است نظامشمعتقد حقانيت به كه
.احساسميكند لذتبخش خيلي را زحمت اين ميداند افتخار
تقسيمبندي ميشود موضوع و مقوله چهار يا سه در دارم من كه كارهايي
.كرد
داخلي ، يا خارجي هيئتهاي و شخصيتها با رسمي ديدارهاي:ديدارها -1
با ديدار معاونان ، و وزراء كاري درزمينهمسائل همكاران با ديدار
دانشگاهيانمعظم بزرگوار ، علماي و روحانيون مردم ، مختلف اقشار مردم ،
اصنافي ساير و معلمان جوانان ، پيشهوران ، و اصناف نظر ، و فكر اهل و
محترم نمايندگان با ديدارهايي البته و بهتناسبوقت البتههستند كه
معظم مقام درخدمت يكبار هفتهاي ديدارها ، راس در اسلامي ، شوراي مجلس
اگر و بهرهميگيريم ايشان نظرات و آراء از كه داريم ديدار رهبري
.ميكنيم عرض باشدخدمتشان مطالبي
قانون طبق بعضا و است رئيسجمهور با مديريتش آنها عمده:جلسات -2
تا 4 بين 3 است هفته در حداقل 2روز كه دولت نشستهيئتآنجاست عضو
روزها همه پنجشنبه ، و روزهايشنبه بجز.است بودجه موضوع كه الان ساعت ،
مديريتيكشور و اجرايي مسائل مهمترين.است جلسه عصر و صبح احيانا و
جلسه روز يك هفتهاي ميشود ، تصميمگيري و ميشود بحث و مطرح آنجا در
.ميگيرد صورت آنجا در كشور اقتصادي تصميمگيري و كهبحث اقتصاد شوراي
انقلاب عالي شوراي ميشود ، برگزار يكبار هفته دو كه بازار تنظيم ستاد
دو كه ملي امنيت عالي شوراي.ميشود تشكيل يكبار هفته دو كه فرهنگي
جلسه هفته هر كه مصلحتنظام تشخيص مجمع و ميشود تشكيل يكبار هفته
.دارد
بولتنهاي و گوناگون گزارشهاي مختلف ، نامههاي:مطالعات و بررسيها -3
گزارش صفحه از 2500 متجاوز كردم ، يادداشت پيش چندهفته من كه متفاوت
صفحه تا 150 حدود 100 كه خلاصهميكند را آنها ما دفتر كه بود بولتن و
انسان است نيستمجبور مقصود به وافي خلاصهها هميشه منتها است ، خلاصه
.كند رجوع گزارش همه به يا گزارش از بخشهايي به يا شدن روشن براي
از و ميكنم رجوع هم مطبوعات و رسانهها جمعي ، ارتباط بهوسايل طبعا
قرار هم اطلاعات و اخبار جريانگزارشها ، در رايانهاي شبكه طريق
.ميگيرم
و دريافت تلفني پيام يا نامه صدها هفته طول در:نامهها و پيامها -4
رجوع آنها همه به و ميآيد اينجانب براي آنها خلاصه و ميشود جمعآوري
ما.ميدهم وجواب ميكنم رجوع هم نامه يا پيام متن به بعضا و ميكنم
احساس با و اجتماعي احساس با كه نامههايي بخصوص داشتهايم نامه خيلي
كه نامههايي زمينه اين در و است شده نوشته مسائل به نسبت ديدكلان
.است جالب بسيار كودكان ، وحتي نوشتهاند ما جوانان و نوجوانان
مردمخوشحال تا كنيم منتشر را اينها آينده در بتوانيم ما كه اميدوارم
و توانايي و شعور و شور به و دارند را بزرگي سرمايههاي چه كه شوند
ميزان و را مسئله اينكه براي من.بكنند ماتوجه آينده روبه نسل لياقت
جريان شددر بنا كه هنگامي كه ميكنم عرض كنم ملموس را اشتغال
حاصل كه بودم كتابي تنظيم مشغول من آن از قبل شوم ، وارد انتخابات
سياسي انديشه زمينه در بود ارشد دورهكارشناسي دو در من تدريس
حداكثر 30 ساعتيا با 20 ميكردم فكر و نداشت كار خيلي و مسلمانان
اين به ورود كه ميشود چاپ آماده موخره و مقدمه يك نوشتن با و ساعت
حتي كه نداده اجازه اشتغالات و بگذارم كنار را جزوهها كه شد جريانسبب
كه كاري از ميبرم هم لذت و وافتخارميكنم بگذارم وقت ساعت يا 3 من 2
به كه ميكنم چوناحساس اما است سنگين و زياد كار طبعا.ميدهم انجام
استو راضي خدا...انشاءا هستم ، مردم خدمت در و مردم اين از نمايندگي
.هست هم لذتبخش
ديدارهاي از خاتمي آقاي.داديد توضيح كه مطالبي از متشكر خيلي:مجري
صحبت داريد مردم مختلف قشرهاي با و مختلف بخشهاي مسئولان با كه زيادي
يك خواننده بهعنوان ما كه كرد خطور ذهنم به نكته اين اينجا.كرديد
بگذاريم روزنامه يك خواننده بجاي را خود اگر يعني روزنامه
تكرار اگر نميكنيد فكر ولي است ، لازم فرموديد كه همينطور اينديدارها
و گوناگون سخنرانيهايي درحالت رئيسجمهوررا مرتبا مطبوعات در و شود
ماكان بازالقاء كه بيايد ذهن به شبهه اين بدهند نشان مكرر ديدارهاي
و حوزه اهل البته و گذشته وضع است شده استصحاف و آقايان بقول شده
ميكنند استفاده همه و هستند مسلط خوشبختانه وسخنراني منبر بر علم
براي را دغدغه باز برآن وعلاوه ميآورد ذهن به را شبهه آن تكرارش ولي
نگاه آن از كه شود باعث امور اين در استغراق نكند كه ميآورد انسان
چيزي چنين.بازبماند رئيسجمهور حدودي تا كرديد تاكيد خودتان كه كلان
ميدانيد؟ تصور قابل شما را
كه كاري معنا يك به و است درست شما مطلب معنا يك به:رئيسجمهور
واقعا بشود مسائل اين صرف وقت عمده اگر البته.توجيهاست قابل ميشود
ارتباط وسايل در اينكه.ميماند دور بزرگتري مسئوليتهاي از رئيسجمهور
هر كه ماست نحوهتبليغات از اشكال آن ميشود ، منعكس ما مطبوعات جمعي ،
است كشور مسئول يا رئيسجمهور به متعلق چون بزرگي ، و كوچك مطلب
و اطلاعرساني امر در را تازهاي تنظيم ميشود معتقدم من.شود بايدمنعكس
و دهند انجام مطبوعات و تلويزيون و ازراديو اعم ارتباطجمعي وسايل
اين امابرسانند مردم رويت يا استماع به را لازم مطالب واقعا
نميشود جاها از بعضي ولي برسانم حداقل به ام كرده سعي را ديدارها
قوه رئيس دارند توقع است ، ملي مسائل شان جامعهمسائل از بخشهايي يعني
است توقع بهرحالباشد داشته وعملحضور حركت آن تاييد بهعنوان مجريه
بهاين اختصاص را وقتمان از بخشي كه مجبوريم ما كنند ، ديدار كه
اينكه هم و است اداري ديدارهاي توجهي قابل بخش منتهي دهيم ديدارها
اهل مجلس ، نمايندگان اينكه.ميگيرد قرار جريانامور در رئيسجمهور
است لازم كه ميكنند مسائلمطرح خيلي ميآيند روحانيون و جوانان نظر ،
ميشود متعددي كانالهاي درواقع و بگيرد قرار درجريان رئيسجمهور
را وقتمان عمده بخواهم اگر معاونان ، و وزراء با يا مطالب براياطلاع
دفتر بهميمانيم اصلي وظيفه كهاز معتقدم هم من بكنيم امور اين صرف
درسال كه شود معلوم و كنند تنظيم را حداقلها كه گفتهام
.باشد چقدر پيامها و سخنرانيها و افتتاحها ديدارهايرسمي ،
اشاره كه همانطور ميرسد نظر به صفحه ، به 2500 فرموديد اشاره:مجري
توصيف:است اين سئوال.داريد و داشته مردم با وسيعي ارتباطات كرديد
است؟ بوده چه آن كارآيي ميزان و ارتباطات حاصلاين از خودتان
در انقلاب از بعد احساسي يك كه است اين است مهم كه آنچه:رئيسجمهور
اين اينكه آن و شود تقويت است مقدس بسيار آمدهو بوجود ما جامعه
.است تافتهجدابافتهاي رئيسجمهور ازجمله و ما مسولان كه نباشد تلقي
البته و ماست مردم اراده از ناشي منصب اين كه شود تقويت احساس اين
شخصيت در دارد وزير و وكيل يا رئيسجمهور كه آنچه ما ، تاييددين مورد
يعني رئيسجمهور حيثيت و است بهمردم متعلق و مردم از ناشي حقوقياش
اين ميكنمكه فكر من مردم ، از نمايندگي و مردم به خدمتگزار حيثيت
از يكي مردم با ارتباط اينشده تقويت هم الان و داشته وجود احساس
كه بدانيم خودمان هم كه شود تقويت كهاحساس است عمدهام غرضهاي
بكنند را ايناحساس مردم هم آنها ، اربابان نه و هستيم مردم خدمتگزار
و باشد آنها درخدمت بايد و اند كرده انتخاب آنها را رئيسجمهور كه
چون شود پيدا همزبانيها و همدليها كه ميشود سبب نزديكيها اين طبعا
اين اما نشود ، حل زود كهخيلي باشد داشته مشكلاتي است ممكن جامعه
درد اين و داريم دردمشترك كه مردم و دولت ميان متقابل احساس
تسريع را كارها هم كنيم حل را درد اين ميخواهد ما دل و راميفهميم
كه احساس اين تقويت بهرحال.ميكند امنيتيايجاد و آرامش هم و ميكند
اين صاحب مردم.است درخدمتمردم و است مردم از رئيسجمهور جمعي هويت
به اينكهما و هستند منصب اين مالك هستند ، جامعه صاحب و هستند انقلاب
و ديدارهاست اين اهداف از يكي هستيم اينچنين كه دهيم تذكر خودمان
.باشيم رسيده اينمقصد به حدودي تا هم شايد
آن از بعد حتي انتخابات در عالي حضرت كه شعارهايي به برگرديم:مجري
قانونگرايي شعاركرديد آغاز را خودتان كار شعارها آن بر تكيه با
را كارتان بود ، اساسي برقانون تكيه با اجتماعي امنيت و نظم بود ،
سطح در ببينيم ميخواهيم روز اين 100 بعداز حالا.كرديد آغاز اينطوري
اين به نسبت مردم دربين كه خوشايند احساس اين جهت شمادر نظر به كشور
صورت حالا تا واقعا كردندچهكارهايي هم استقبال و آمد پيش شعارها
آنكار روي و داريد درنظر شما خود برنامههايي و اقدامات چه يا گرفته
اينها.جامعه سطح در شعارها تحقق براي باشد تمهيداتي كه كردهايد
.ميشنويم بطورمكرر ما كه است چيزهايي
از انتخابات جريان در قانونگرايي شعار شما بهقول:رئيسجمهور
سخت ما جامعه يعني معتقدم هم اين به و بود بنده شعارهاي محوريترين
واردمرحله را ما اسلامي ، بزرگ انقلاب كه چرا است اصل اين نيازمند
زيربنا و چارچوب نظام اين و است نظام يك دستاوردش و است كرده تازهاي
نظم ساختار بيبديل منباي اساسي قانون بخصوص ميخواهدو ساختار و
بزرگوارمان رهبر از را جمله من حالا.است جامعه در سياسي و اجتماعي
به نسبت مكرر تاكيد و تاييد ضمن ايشان بود جالب بسيار كه بكنم نقل
يعني انقلابيگري:فرمودند بوديم خدمتشان كه قبل چندي قانونگرايي امر
ديگري نظم و برود نظمي كه كرديم انقلاب ، انقلاب از قبل ما قانونگرايي ،
را نظم مبناياين كه است انقلابي كسي و است آمده نظم اين حالا بيايد ،
اين كند ، پافشاري نظم مبناي بهعنوان قانون بر سخت و بشمارد محترم
قانونگرايي مسئله كه اضافهكنم را اين البته.ايشانبود حضرت تعبير
رهبري راميخواهد ، اين ما نظام يعني هست ، عزم اين و ميخواهد عزمملي
اسلامي شوراي مجلس و ميخواهد را اين جد به رئيسجمهور ميخواهد ، را اين
اين بايد همه بخواهد رهبر كه وقتي.ميخواهند را اين هم وقوهقضائيه
ميخواهد ، امنيت ميكنيم زندگي جامعه در ما كه وقتي.بخواهند را مسئله
.باشد مشخص تكاليف و حقوق و كهحدود ميشود مشخص درصورتي هم امنيت
حد و است حقمردم تعيينكننده گفتهام بارها كه اساسي قانون بخصوص
و ميكند مشخص هم را مردم تكليف مردم حق كنار در كه است درست دولت ،
به بشريت بهرحال اما.ميكند مشخص هم را دولت اختيار دولت ، دركنارحد
و حد بايد و دارد گسترش به ميل قدرت كه است رسيده نتيجه اين به حق
از قرائتي وخوشبختانه هست هم اسلام تاييد مورد اين و باشد داشته حدود
حق مردم ، حاكميت حق اين به است حاكم ما درجامعه امروز كه اسلام
دارد ما قانوناساسي كه تعبيري.است صحهگذاشته سرنوشت در دخالتمردم
كرده مسلط خويش سرنوشت بر را انسانها هماو و خداست آن از حاكميت كه
بايد آنجامعهمدني براساس كه است مهمي فوقالعاده اصل اين.است
.سرنوشت در دخالتشان و مردم حاكميت حق شناخت يعني شكلبگيرد ،
به گرايش يعني دو اين به گرايش يعني بهطوركلي قانون قانوناساسيو
آن از و بداند را حقخويش كس هر تا جامعه در امنيت و نظم ايجاد
.دفاعكند
قانون كه حدي از بيش و باشند مردم حق احقاق به موظف حكومتها
هم دركنار هم و ميشود معين تكليفها و تكليفنخواهند مردم از مشخصكرده
معتقدم من كه موقعيت دراين بخصوص است مهمي اصل اين.ميگيرند قرار
پرافتخار دوران شده ، گذاشته سر پشت انقلاب اوليه هيجانهاي دوران
موفقيتهايي با و شده آغاز سازندگي دوران شده ، سرگذاشته پشت دفاعمقدس
و مبنا و است ثبات و نظم نيازمند ما هميشهجامعه از بيش الان پيشرفته ،
اين.ندارد وجود اساسي بخصوصقانون و قانون جز ثبات و نظم براي منشاي
يعني گذاشته ما دستگاه در را اثرش قانون بر تاكيد و قانون بر تكيه
دارد وجود قانونگرايي و نظم به گرايش نوع يك دستگاهها همه در بهوضوح
.است امر اين نشان كاملا ميدهند دولت در ما دوستان كه گزارشهايي و
در شما نيستبخصوص كافي اين اما.است محسوس كاملا انضباط سوي به سير
وظايف مهمترين از يكي حتما مهمترين ، نگويم اگر كه باشيد داشته نظر
در جز قانوناساسي ، اجراي بر نظارت و است قانوناساسي رئيسجمهوراجراي
ياد مسئله اين بر هم قسم.مربوطميشود رهبري به مستقيما كه مواردي
و خدا استدرمقابل پيماني يك و است جدي بنده براي مسئله اين.است شده
پيگيري بر نظارت دفتر بهزودي دليل همين به.مردم دربرابر است عهدي
كجاها ببينيم و كنيم مطالعه تا شد خواهد اعلام اجرايقانوناساسي بر
است تخلف كجاها دارد ، اجرانقص كجاها.است مانده معطل قانون احيانا
در قانون مطمئنتر و سريعتر و بهتر استقرار شيوههاي و راهها و
يا قانوناساسي اجراي و شد خواهد اعلام انشاءالله دفتر اين.جامعهچيست
قوا همه.ندارد قوهمجريه به هماختصاص قانوناساسي اجراي بر نظارت
همه از كهملموستر قوهقضائيه ازجمله كنند حركت قانون چارچوب در بايد
سرو جامعه تامين و جامعه امنيت مسئله با همه از مستقيمتر بهاصطلاح و
و فرهنگي انتظامي ، امنيتي ، اطلاعاتي ، دستگاههاي وساير دارد كار
دولت خود بايد پيشقدم و مليميخواهد عزم بهرحال.جامعه در اقتصادي
خود شود قانوناجرا درجامعه و باشد قانونگرا ميخواهد كه دولتي.باشد
.كند عمل قانون چارچوب در و باشد قانونگرا همه از پيش و بيش بايد
خداوند انشاءالله و شروعكردهايم دولت خود از و جديماست تصميم اين
نظارت و قانوناساسي اجراي وظيفه اين بتواند رئيسجمهور كه دهد توفيق
.دهد انجام رابهدرستي قانوناساسي اجراي حسن بر
و شد قانون روي دولت كار آغاز در كه تاكيدي به فرموديد اشاره:مجري
و است قانونگرايي بهمعناي كهانقلابيگري كرديد بيان را تعبير اين
مطلع شما كه همانطور ديدار همان در.مستقرميشود قبلي نظم بجاي نظمي
داستاناصحاب به اشاره با.شد هم قانون از سواستفاده از صحبت هستيد
قانوني امر يك ظاهر است ممكن گاهي كه شد گفته كريم درقرآن السبت
مثالش سادهترين شايد.باشد ازقانون سواستفاده نوعي باطن در ولي باشد
كردهبين مخير را مسئولين و را شما قانون خود كه جايي در كه باشد اين
خاصي دلايل و انگيزهها با گوناگون ، شيوههاي اتخاذ و گوناگون راههاي
از بخشي و راهحلها آن باشد كارش حيطه قواكه از يك هر در مسئول آن
امنيت به خدشه بهنحوي اما است قانونمند ظاهرش كه انتخابكند را قانون
را تصور اين اينمدت در شما.واردكند اجتماعي انضباط و نظم و اجتماعي
كه نيست ممكن حتي ديديد؟ چگونه را قانون از سواستفاده احتمال يعني
راه سر بر مانعي قانون از سواستفاده و قانونگرايي ظاهرا نوعي با
بيايد؟ بهوجود هم كارهايقوهمجريه از بعضي
آن.فريب با همراه قانونگريزي يعني قانون از سواستفاده:رئيسجمهور
روشن هم آدم تكليف و ميكند قانون نقض آشكارا ميكند قانون نقض كه كسي
قانونگريزي نوع يك آن شرعي داريمكلاههاي هم شرع خود در ما.است
عملشود قانون بايد واقعا يعني برقانون تكيهميكند انسان وقتي.است
از كدام هر انتخاب كردهاست ، مخير رابرچندكار مجري اگرقانون البته
را اين.كند فرق تشخيصها و استسليقهها ممكن حالا.است قانوني آنها
تن كه البتهكساني.گفت قانون از سواستفاده مثلا يا شرعي كلاه نميشود
بكنند اي وسيله را قانون كه است ممكن حتي.نميدهند وقانون نظم به
.شود سوءاستفاده هم ازدين است ممكن كه وظيفه ، همچنان از گريز براي
خيلي البته.نيست بهآن راضي دين حتما كه شود كاري دين نام به يعني
شود حل درجامعه وگفتگو وبحث وتوضيح فرهنگي كارهاي با بايد مسائل از
قانون ومجريان قانون به اعتماد واقعا ما جامعه حتياينكه
يك ولي شود وبايدتقويت شده بعدازانقلاب كه كند پيدا وقانونگزاران
ستيزي قانون وآن دارد وجود ما درجامعه منفي تاريخي ذهني زمينه
قانون متصدي كسانيكه و قانون كه است اين وعلتش گريزياست وقانون
مثلا نداشتند درنظر مردمرا ومنافع ومصالح نبودند مردم از بودند
اختيار بدون كه قدرتي كه ميدانستند وباجي خراج نوع يك را ماليات
مردم را اسلامي انقلاب.ميگيرد مردم از زور به كارآمده مردمبهروي
وبراي مردم مصالح براساس برآوردندوقانون خودشان ازدل را نظام كردند ،
ميشود كهسعي خصوص به و ميشود تدوين كند ، تامين را مردم زندگي اينكه
يعني قانون كه بدانند امروز بايد مردم.باشد هم شرع احكام درچارچوب
با ما اگر وحتي ميخواهند مردم وخود است مردم صلاح كهبه نظمي ايجاد
هرج به نكنيم عمل را بخواهيمقانون اگر ودرعمل باشيم مخالف قانون
نظر ما اگر كه است داده اجازه قانون همين.ميشود منجر ومرج
ولي بگوئيم را نظرمان خاصش مجراي از و درست صورت به مخالفيداريم
وكلاه شرعي كلاه بصورت چه گريزي بهرحالقانونباشيم گرا قانون درعمل
بابرنامههاي بايد بعضا.نيست پذيرفتني باشد آشكار نقض چه و قانوني
بيشتر وانضباط مقررات با وبعضيها بشود درمان جانبه همه درازمدت
.وبهتر
برحسن نظارت دفتر تاسيس به مربوط خبر بزودي كه داشتيد اظهار:مجري
با ما دراينجا مستحضريد كه همانطور.شد خواهد اساسياعلام قانون اجراي
نبايد گانه سه قواي كه سلبياست وظيفه يك يكي.هستيم مواجه دومسئله
موظف رئيسجمهور كه ايجابي وظيفه يك با يكي.كنند دخالت هم دركار
راهكارهاي چه تصميماتي ، چه.است اساسي قانون اجراي برحسن بهنظارت
.نشود مخلوط هم با دوامر اين كه نظرگرفتهشود در بايستي امروز رايج
اساسي قانون اجراي برحسن نهادرياستجمهوري و رئيسجمهور اينكه ضمن
دخالت كهمستلزم نشود قبلي مبحث آن وارد حال درعين ميكند نظارت
.باشد مملكت گانه سه درقواي
قواي همه كه است رهبري با عاليه واشراف عاليه نظارت اولا:رئيسجمهور
را خوبي هماهنگي امر يك خودش واين كارميكنند ايشان زيرنظر گانه سه
چيزي يك قوا قواوتفكيك استقلال ثانيا راهكارها ، واصلاح ميكند ايجاد
خود قانوني وظايف و اختيارات درچارچوب بايد قوهها همه اينكه است ،
استيضاح را وزراء ميتواند مجلس همچنانكه.است ديگري چيزي عملبكنند ،
باشد ودولتيان دولت سطح در اگر بامتخلف ميتواند قضائيه قوه كند ،
اين است كهمهم آنچه.نيست مجريه قوه درامر دخالت اين.كند برخورد
اساسي قانون به عمل خلاء كه شويم متوجه دقت وبا بينا چشم با كه است
قوه سه از درهريك !كجاست تخلف كجاست ، اساسي قانون ماندن كجاست؟معطل
هم آنها ميدهد ، تذكر ميكند ، يادداشت كهرئيسجمهور است طبيعي باشد كه
توجيه نباشد اگر ميكنند ، اصلاح.باشد واقعا اگر.ميدهند پاسخ لابد
اساسي قانون اجراي هرحال به.ميكند پيدا ادامه وكار ميكنند
عمل خودشان قانوني واختيارات وظايف چارچوب در قوا تمام يعنياينكه
.ندارد قوا باتفكيك منافاتي هيچ واين كنند
را بحث قدري يك شما اجازه با و بكنم باز پرانتزي بدهيد اجازه:مجري
طبعا قانونگرايي در دولت اينكه به اشارهفرموديد شماكنم تر صميمي
كه كنم سوال دراينجا ميخواستم.كند شروع خودش از و باشد پيشقدم بايد
حاضراست داشته ، حالا تا يا باشد داشته زمينه اين در اشتباهي دولت اگر
كه بگويد مردم به وصراحت صدق با وخيلي كند شروع خودش از واقعابيايد
موضوع فلان در دولت ، از اي وگوشه جزئي ازدولت بخشي يا دولت بعنوان ما
كرديم؟ اشتباه خاص
ايجاد در كه بيايد پيش موقعيتي يك كه بودم منتظر من:رئيسجمهور
اين بايد ما اتفاقا رابگويم ، اين مردم با شفاف و صميمي رابطه
"تابو" يك كهدولت كنيم وتقويت ايجاد درجامعه را ذهنيت
عادي وانسانهاي است مردمي نهاد يك دولتنيست دسترسي ويكامرغيرقابل
اشتباه ميتوانند ديگري هرانسان مثل وآنهاهم هستند امور مسئول هم
براشتباهونپذيرفتن پافشاري ودردآور مهم نيست ، كردن اشتباه مهم.كنند
شعارهاي از باز كه مردم به نهادن حرمت راههاي ازبهترين.است اشتباه
فقط.باشيم روراست مردم با ما كه است اين مردم وتامينكرامت بود بنده
بگوييم هم ناكاميهارا.نگوييم مردم به را وپيروزيها موفقيتها
مردم.بگوييم مردم به هست ما اشتباه يعني كه هم را وناكاميهايي
كند ناراحت را آنها است ممكن كه آنچهراميپذيرند واين بزرگوارند
به بايد يقيناموردفريبقرارگرفتهاند كه كنند احساس كه است اين
وبه كرد هم وتلاش گفت مردم به بايد ويقينا كرد اعتراف اشتباهات
وقت آن.شود جبران اشتباهات آن كه ميكنيم تلاش كه داد مردماطمينان
بيشتر را ولذتش ميشود شيرين مردم همدركام وپيروزيها موفقيتها كه است
مادرفضاي...وانشاءا باشد چنين اين بايد يقينا.ميكنند درك
بهاينجا يكديگر با ومردم مردم با مسئولان ارتباطات ارتباطاتمان ،
دارد ، وفضليتهايي مزايا بشري هر.باهمبرخوردكنيم بشري كه برسيم
همان به.ميكند هماشتباه دولت ميكند ، اشتباه دارد ، وكمبودهايي نقصها
گرانتر فردي اشتباه يك از هم دولت اشتباه گفتم ، درآغاز كه دليلي
را وحرفمان باشيم روراست مردم با بايد ما كه است اين ميشودومهم تمام
.باشيم داريماينچنين قصد كه..انشاءابزنيم مردم با
شده؟ حالا تا اشتباهي:مجري
هم گيريهايي وتصميم بوديم بررسي درحال بيشتر حالا تا ما:رئيسجمهور
عمل درجريان و بگيرد تصميم بايد آدم معمولا درمورداشتباهات.كرديم
ومطمئنا ندارم درنظر واقعا موردخاصي الان من.بشود معلوم اش نتيجه
نقصها.بگويم مردم با اول دردرجه ميدادم ترجيح بود چيزخاصي اگر
درهمين شايد...وانشاءا دارد فرق هم با اشتباه و ولينقص زياداست
.كنم بيان هم را مشكلات و نقصها مسائلو يكخرده من ديگر ودرجاي مصاحبه
اين گذشته حالا تا دولت استقرار از كه زماني اين خاتمي آقاي:مجري
چه فرصت درهمين كه كنيم مطرح را سوال مااين كه دارد را ظرفيت
اجتماعي ، سياسي ، لحاظ به تغييراتي چه ديگر عبارتي به يا تغييراتي
مباحثه ، فضاي گسترش ازقبيل وعناصري مشخصهها و پيوسته وقوع به فرهنگي
چارچوب در آنچه قانوني ، آزاديهاي وانديشهها ، تبادلآراء مناظره ،
البته.ايران اسلامي نظامجمهوري مصوب وسايرقوانين هست اساسي قانون
وزمينهساز مستلزم كه نحوي به اجتماعي وامنيت انضباط با توام
جوانان ويژه وبه امور دركليه مردم عمومي مشاركت براي وبسترلازم
واقعا كارهايي چه زمينهها باشد ، دراين جامعه وتوانمند بالنده واقشار
ما كه دارد را ظرفيت اين اصلا.است گرفته صورت تغييراتي چه شده
منتظر بايد ديگر موارد بعضي مثل شما نظر به يا بكنيم را سوال الاناين
.منجرشود نتايجي يك به مقدمات تا بود
بتوانم دارم كه كوتاهي درمجال اميدوارم.است خوبي سوال:رئيسجمهور
.دهم توضيح زمينه دراين كمي يك
ويكنوع درحكومت ومشاركت انس صاحب ما مردم انقلاب از بعد معتقدم من
درهمه.شدهاند آنهاست ، به متعلق حكومت اين كه خاطرويكاحساس تعلق
ذكر اينجا نميشود حالا كه دلائلي اخيربه درانتخابات مراتب همه و مراحل
انتخابشانبيشتر احساسكردند ومردم بود تر جدي رقابت واقعا كه كرد
.كند دخالت سرنوشتشان در ميتواند بيشتر ومشاركتشان دارد اثر
كه ذهني فضاي اين در مردم الان يعني.بيشترشد تعلق و انس ايناحساس
ميكنند دولت حكومتوبه به نظام ، به تعلق احساس بيشتر بگويم ، ميخواهم
مسئله اينميدانند حضورخودشان آورد ودست ميدانند خودشان از را وآن
كردم اي اشاره هم قبل سوال در.نگهداشت رابايد اين.است خيليمهمي
نظر وتبادل بحث انتخابات انتخاباتوبعداز درجريان طبعا ودراينجا
بدون بحثهاييداشت ميشود كه وديديم بحثها ميزگردها ، .شد تر گسترده
قابل بخش كه ميشود سبب عكس به بلكه بخورد بهم جامعه امنيت اينكه
واحساس بحثها اين درجريان ما جوان وبخصوص ما فكري ازنيروي توجهي
وازبعضي شود بيشتر نظام به بحثهايشاندلبستگي براي وامنيت آزادي
كرد تر نهادينه بايد را اين.بيفتند جدا هم انحرافي جريانات
اين بحثها ، اين آزاديها ، اين اولا كه است اين ما مسئله.وپيشبرد
وآن بپذيرند را آن همه ميخواهد ، يعني بازي اصطلاح به يكمبناي گفتگوها
عرصه دراين وبايد ميتواند كسي گفتم قبلا كه است قانون مبنا
يعني جامعه ، سياسي ساختار چارچوب به تن كه باشد حضورداشته
قطب يك كنيم تقسيم را بخواهيمجامعه اگر ما.بدهد وقانون قانوناساسي
را خودش اقتدار دارد ، را خودش ابزارهاي كه است دولت آن
.دارد را خودش حدود و محدوديتها دارد ، را خودش دارد ، اختيارات
را آن درواقع و نميپذيرند را ايننظام كه ميشوند جرياناتي يكقطبديگر
دوقطب ، درمياناين.هستند براندازي فكر به حادش ودرصورتهاي نميخواهند
قانون يعني جامعه نظم مبناي كه است اين اشتراكشان وجه كه هستند مردم
خيلي موافقان يا اپوزيسيون يا موافقان ازطيف پذيرفتهاند ، البته را
دراين وقانوناساسي نظام به وفادار مخالفان تا حكومت به نزديك
زبان با است براندازي ودرفكر ندارد راقبول نظام كه باكسي.ميگنجند
معني به تنبيهي الامكان حتي البته.كرد بايدبرخورد وتنبيهي امنيتي
اصلا و است خودش همدرجاي امنيتي وبرخوردهاي كلمه واصطلاحي كلمه لغوي
اصلامنيت و كنند حفظ درجامعه را امنيت كه ايناست براي امنيتي دستگاه
دولت يعني دربقيهاست جامعه موجوديت وحفظ درجامعه ثبات ايجاد
قانونگرا بايد دولت خود اول درجه در نظام ، وفاداربه مردم ومردم ،
كهاكثريتشان مسلمانند مردم اگر حالا.مردم دوم دردرجه.باشد
مغاير ومقررات احكام كه گفته قانون اين كه بايدبدانند علاقهمندند ،
حاكم اسلام تا كرد پياده بايد را قانون اين.باشد نبايد اسلام شريعت
ولايت امامندو پيرو اگر.قرارداد موردعنايت را اسلامي وارزشهاي شود
را فقيه ولايت ما قانون اين دارند ، اكثريت خوب كه دارند قبول را فقيه
از دفاع.نيست فقه نظريه فقط ديگر نظامدرآورده ، اصول از يكي بعنوان
نظرات دركنار فقهي نظريه يك بعنوان ولايتفقيهديگر از دفاع يعني قانون
هم آن با ومخالفت آمده ماهم اساسي ودرقانون هست نظام اصل.نيست ديگر
مردم حقوق قانوناساسي دراين مردميم ، طرفدار اگر.است نظام با مخالفت
واقعا كه هست اساسي قانون دراين ظرفيت واينقدر شده شناخته رسميت به
امروزي بشر معيارهاي از بسياري خودمان ، ارزشي معيارهاي باحفظ البته
زمينههاي ما اساسي قانون در تعقلوخردورزي و وتفكر آزاديها نظر از هم
وسربلندي ايران ايرانند ، دوستدار طرفدار كساني اگر.هست بروزش و رشد
را ايران ميتوانيم ما كه تعريفشدهاست نظم يك متن در ايرانند
جمهوري شهروند دارند قبول را اساسي قانون كه تمامكساني بسازيموطبعا
ما آنوقت هست ، نظر اختلاف البته.رادارند خودشان وآزاديهاي اسلاميند
تبادل كنيم ، با حل نميتوانيم دعوا با را نظر اختلاف كه يادبگيريم بايد
ما كه را ، دولت مخالف حتي داد را من مخالف نظر كسي اگر راي ، با نظر
دولت با بيايد يعني ميكنيم ، قبول ما هم را مخالفقانونگرا كه ميگوييم
وسايل در سخن ، درگفتار ، در بايد است جواب اگر جوابش ، مخالفتكند
ايجاد طبعا و بدهيم ، انجام را اينكار هست دراختيار كه جمعي ارتباط
چه هميشه ما منتها.ميكند پيدا معنا كه واصنافدراينجاست تشكلها
اين به دلبسته ايننظامند ، به وابسته هستند ، انقلابي واقعا كه كساني
هميشه ميپذيرند ، را قانون ولي دارند مخالفتهايي كه كساني وچه نظامند
حرمت بايد همهمان كه معتقدم من بگيريم درنظر را نظام كلي بايدمصالح
.باشد بايد كه اصل سه آن ازجمله كه كنيم حفظ را معيارها و اصول
و كهداشته تاريخي نقش به و هست اسلام خود هست ، پيشرفتهست اتحاد
تاريخي نقش حتي هست رهبري خود انسجامهست ، سبب و دارد امروز كه نقشي
مردم خود و دارد امروز كه نقشي و داشته انقلاب در كه ونقشي داشته كه
بايد ما را محور سه اين.اساسينظام محورهاي از يكي بعنوان هستند
قضيه طرف آن از كنيم وصحبت بحث البته.داريم نگه را حرمتهايشان
رهبري و ولايت از دفاع عين اسلام ، عين را خودمان سليقههاي ما همنبايد
را آن بخواهيم هست قيمتي هر به بدانيمو مردم حقوق از دفاع عين و
بكنيمدر تاءمين را آزاديها بايد ما طرف يك از جامعه در بكنيم تحميل
برخورد تخلفها با قانوني چارچوب در شد هم تخلفي اگر و قانون چارچوب
مردم بتوانند كه كنيم ايجاد بايد را امني همفضاي ديگر ازطرفي.بكنيم
دولت از نبايدخارج كساني يعني استفادهكنند قانونيشان آزاديهاي از
را حرفشان البتهبشوند ديگر چيزهاي و اسلام حق مردم ، حق متولي
كه دولتي نظام ، در دولت يك بابودن قانونگرايي بهعبارتديگر بزنند ،
كه همچنان يعني بكند ، رعايتبايد را قانون بشدت و قانونگراست او خود
بايد هم شهروندان و مردم حقوق از دفاعبكند ، كشور امنيت از بايد
جامعه اين بسوي اگر ما.خودش مخالفان قانوني حقوق حتي دفاعبكندو
تحمل ميخواهد ، صدر سعه عزممليميخواهد ، تلاشميخواهد ، البته كه برويم
ولي باهممخالفبود ميتوان كه يادبگيريم بايد ما.ميخواهد همديگر
حفظ زمينه در ولي داشت جدي مخالفتهاي حتي ميتوان و دعوانداشت
و بود متحد كشور مصالح حفظ و كشور ارضي تماميت وحفظ امنيتكشور
بدهيم انجام را كار ما كه زمانميخواهد خوب و بود همديگر دركنار
بايد وسايلارتباطجمعي قوم ، نخبگان بخصوص و هستند رشيدي مردم مردممان
در آزاديها.است جامعه نظم مبناي قانون بكنند ، آماده را فضا اين
و مردم از دفاع نام به چه نظرات تحميل است ، قانونمحترم چارچوب
خاص ونظرات سليقهها يكطرفهوتحميل مقدسات ، و اسلام نام به چه آزادي ،
را فضا بايداين است ، جامعه پيشرفت خلاف است ، قانون خلافاست برمردم
و كشور تماميت كشور ، امنيت به نسبت خاطر دغدغه درعين ايجادكنيم
قانون ما داوري مبناي و بكنيم حفظ را آزاديها بايد كههست ، توطئههايي
حدت و باشدت عرصه اين در ازجمله را قانون كه موظفاست هم دولت و است
.پيادهبكند