پنجم ، شماره 1412 نوامبر 1997 ، سال آبان 1376 ، 19 چهارشنبه 28
|
|
خوروبيابانك؟ يا جندقي يغماي
بيابانك و مقالهخور به راجع اذهان شدن روشن براي و وظيفه حسب بر
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
شماره 1276 همشهري روزنامه در كه مييابد باز را خود ديرينه شهرت
چاپ ترتيب دارم تقاضا است ، رسيده چاپ به هفتم صفحه مورخ 21/3/1376در
:بدهيد را نوشته اين
ناصواب پندار مطابق نه و -ايران مركزي كوير جنوب در كه منطقهاي
است منطقهاي دارد ، قرار -لوت كوير مجاورت در مذكور مقالت نويسنده
جهت همين از.نادار گياهي پوشش و خاك بارش ، نوع لحاظ به اما وسيع ،
و دامداري و كشاورزي نياز مورد منطقهآب اين در واقع روستاهاي اهالي
نحوه.ميكنند كهنتامين قناتهاي از را خود روزانه زندگي مصارف
شكل صورتمركزي به گذشته روزگاران از منطقه اين روستاهاي استقرار
دسترسي ، شبكههاي لحاظ به مركزي ساختار اين هم هنوز و گرفته
هرگونه بنابراين.است شده حفظ خويشاوندي نسبتهاي حتي و خدماتعمومي
فرهنگي جغرافيايي ، ويژگيهاي درباره پيشنهاد وارائه بررسي و پژوهش
اين مركز.نميبرد بجايي راه ساختار اين توجهبه بدون منطقه اقتصادي و
اسلام از پس بويژه گذشته ازايام اقتصادي و فرهنگي لحاظ به منطقه
پيشتازي.است جندقبوده بلندآوازه و سرفراز روستاي ايرانيان آوردن
استحكاميدوباره ممتاز موقعيت اين به اسلام به تشرف در جندق اهالي
گرفته قبادياني ناصرخسرو حكيم از سفرنامهنويسان يادداشتهاي.بخشيد
همواره بيابانك و ميدهد گواهي معنا همين بر هم گابريل آلفونس تادكتر
گفت ميتوان واقع بهاست ميرفته كار به جندق نام عنوانپيوست به
زندان مورخان برخي تاييد نيز و اهالي ميان رايجدر امر طبق كه -جندق
مشهور فرخي نام به اينك كه فروي وروستاي -بوده ساسانيان تبعيدگاه و
مركز يا پادگان كه بود نامشميتواند ريشهشناسي به توجه با و است
اين از يك هراينمنطقهاند روستاهاي كهنترين بوده ، همانان نظامي
كه دارند گردخود در را كوچك روستاهاي و مزارع از منظومهاي روستاها
شد گفته چنانكه وابستگي اين و است وابسته مركز همان به همه
هد ، نقاباد ، مصر ، مزارع و روستاها.است يافته ادامه تاهماكنون
قادر و خور آبادان ، روستاهاي و جندق منظومه از..اشتادانو گزستان ،
بويژه جندق ويژه موقعيت.ميروند شمار به(فرخي)فروي منظومه از آباد
شريف محمدجعفر محمدباقربن حكيمالهي و فرزانه عالم اجلال نزول از پس
آمدن كار روي از پس.يافت خاص امتيازي عليه ، رضوانالله طباطبايي
به منطقهاي ، خور فرهنگهاي محو و سازي يكسان در او كوشش و رضاخان
انتخاب اين هنگام آن در البته و شد ، برگزيده منطقه اين مركز عنوان
را آن دولتي فرهنگي و سياسي مقاصد تنها و نبود طبيعي روي بههيچ
تازه است نامي بيابانك و خور نام كه است معلوم بنابراين.ميكرد توجيه
از پس اينك اما.گذاردهاند بيابانك و جندق جاي رابه آن كه شده ساخته
گرچه -شده پذيرفته دولتي مركز عنوان منطقهبه در خور سالها گذشت
كه نامهايي به راجع اما.است باقي خود قوت به فرهنگي تفاوتهاي
نامهاي به پرداختن بجاي است بهتر است ، كرده پيشنهاد مقاله نويسنده
منطقه اهالي ديدگاه به احترام ضمن -است نام تغيير به بنا اگر -مهجور
-ديار اين شاعران و هنرمندان و عالمان يا طبيعي مظاهر نامهاي به
ازكيان برگرفته نام گرچه.شود توجه -ديگران و جندقي يغماي مانند
.است مناسب كند پيدا منطقي و تاريخي توجيه اگر
مشهد -طباطبايي والسلاممحمدباقر