پنجم ، شماره 1413 نوامبر 1997 ، سال آبان 1376 ، 20 پنجشنبه 29
|
|
است حضانت قوانين اصلاح آرين خونبهاي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
خانوادگي خشونتهاي قرباني كه سالهاي كودك 9 مرگآرين حادثه اگرچه
يا خواندهاند را معصوم كودك اين زندگي ماجراي كه كساني ذهن از شد ،
هرگز ديدهاند ، نشريات در قانوني پزشكي تخت روي را بيجانش پيكر عكس
به ديگر اتفاقات تمام همانند نيز حادثه اين اما نميشود ، فراموش
آدمي ذهن خاصيت اين و.باخت خواهد رنگ دريادها ايام مرور با و تدريج
مادر نجيبپور برايناهيد اما.اوست سرشت خاصيت ديگر عبارتي به يا
زخمي فرزند دادن دست از غم.نه مسلما است؟ چنين نيز آرين داغديده
آن سنگيني بايد كه است رنجي.نمييابد التيام او براي هيچگاه كه است
...كشد دوش بر تنهايي به را
و آرين ناتني برادر -محاكمهرامتين دادگاه در بار اولين براي را او
-زهرا و -سابقش شوهر -گلشني علي -آرين قتل پرونده اول رديف متهم
.ميگريد شدت به كه ميبينم -گلشني علي سوم همسر
مرتبا و كرده احاطه را خبرنگاراناو و عكاسان دادگاه ، شروع از قبل
ميپرسندآيا او از كه خبرنگاران جواب در.سوالاتيميكنند او از
يك از ميدهد ، جواب صراحت با ببخشي را (آرين قاتل) رامتين است ممكن
در را جوابها بعضي.ميدهد پاسخ محكم گاهنميگذرم هم دخترم خون قطره
...ميكند بيان گريههايش هقهق ميان
جاي خبرنگاران ويژه جايگاه دوم رديف در.ميشويم دادگاه فضاي وارد
زندان آرمدار خاكستري لباس با مردي.ميشود باز دادگاه در.ميگيريم
.ميشوند وارد ماموري همراه به دارد ، سر به رنگي سياه بافتني كلاه كه
.بودم ديده روزنامهها رادر او عكس قبلا.گلشني علي.ميشناسم را او
.واردميشود ديگري جوان پسر او از پس و پايينانداخته را سرش
او.ميرسد نظر به مضطرب كمي و بچهگانهاست چهرهاش.ساله حدودا 17
رديف متهم گلشني رامتين.دارد تن به را زندانيان مخصوص نيزلباس
.اول
سعي كه حالي در ميشود ، زندانداخل سرمهاي چادر با زني دو ، آن از پس
و عليگلشني همراه به بپوشاند ، حضار از را چادررويش با ميكند
هدايت اول رديف به آنهاست ، كههمراه ماموري راهنمايي با رامتين
.مينشينند همانجا در و ميشوند
وكيلش همراه به (مادرآرين) نجيبپور ناهيد متهمان مقابل سمت
.نشستهاند
عمومي دادگاه قاضيشعبه 35 گودرزي حميد صحبتهاي با دادگاه جلسه
پرورش در نقشخانواده و خانواده نظام چارچوب مورداهميت در تهران
پرونده...:مييابد ادامه چنين و ميشود فرزندانآغاز صحيح رشد و
و ميگيرد صورت انديشه و فكر بدون كه طلاقهايياست طلاق يك محصول آرين
كساني دامان در بچهها طلاق ، از پس.ميشوند سرگردان بچهها آنها بين در
.باشند نداشته را آنان از نگهداري و تربيت شايستگي شايد كه ميافتند
اول رديف متهم جايگاه در الان برادرشكه رامتين.شد طلاق قرباني آرين
شايد.است طلاق قرباني نيز ميشود محاكمه عمد قتل اتهام به استو نشسته
.نبوديم پرونده اين شاهد ما امروز نميگرفت ، صورت طلاقها اين اگر
كه تلفني تماس طريق از من:ميدهد شرح چنين را واقعه ادامه ، در او
كودكي جسد كه شدم خبردار شد ، برقرار تهران انتظامي 24 حوزه سوي از
و بيمارستان مسئول پزشك اتفاق به.است تهران مفيد بيمارستان در
روبرو بچهاي دختر تكيده اسكلت با و رفتيم محل به انتظامي ماموران
و راديولوژي مدارك براساس ولي است ، ساله ميگفتند 9 كه شديم
بوده ساله تنها 5/4 او استخواني سن كه شد اعلام بعدها استخوانشناسي ،
و سوختگي و جرح و ضرب آثار فقره از 100 بيش كودك اين بدن روي.است
اين كه بود روشن.ميشد مشاهده او راست و چپ بازوي استخوان روي شكستگي
از قضايي تحقيقات پس.دارد كارشناسي و علمي بررسيهاي به نياز پرونده
.شد آغاز ابتدا همان
پشت در كه ميخواهد رديفاول متهم گلشني رامتين از سپس گودرزي
از ابتدا رامتين.دهد پاسخ وي پرسشهاي به و گيرد قرار دادگاه تريبون
اما نيست ، كردن صحبت به قادر كه ميكند اظهار و ميرود طفره قضيه اين
جايگاه طرف به لرزان و سست گامهاي با و برميخيزد جا از سرانجام
.ميرود
خانوادگي نام و نام:قاضي
گلشني رامتين
علي:پدر نام
تيرماه 59:متولد
.كردم تركتحصيل بعد خواندم ، چهارم كلاس تا:تحصيلات
قبول را اتهام اين آيا.گلشنيهستي آرين خواهرت قتل به متهم تو
داري؟
.بله
.شود حاضر جايگاه در كه ميشود خواسته گلشني علي از بار اين
.كن معرفي را خودت
گلشني علي
علياصغر:فرزند
سال سن49
دبستان چهارم:تحصيلات
پيراهندوز:شغل
داري؟ فرزند چند
.داشتم تا قبلا 5 تا ، فعلا 4
ميكنند؟ زندگي خودتان پيش بچهها تمام
.ميكند زندگي مادرش الانبا و رفت پيش سال بزرگترم 23 پسر نه
و چپ بازوي شكستگي دچار (آرين)بچهات اينكه از پس كه هستي متهم شما
او به ندادن غذا براثر و شد بدنش روي عديده جرح و ضرب راست ، آثار
دچار رواني و روحي نظر از و گرديد تكيده و لاغر و تغذيه سوء دچار
شما اول اتهام عبارتي به.نبردي دكتر به را او بود ، شده اشكال
.است ديده صدمه انسان يك به كمك از خودداري
وارد جراحات.است بدنبچهات به جراحاتي كردن وارد شما دوم اتهام
طفل يك تاديب براي متعارف حد در كه است حدي از بيش شما سوي از شده
.است تحصيل از فرزندت موردبازداشتن در سوم اتهام اما.ميشود اعمال
داري؟ قبول را اتهامات اين آيا
.نكردم وقتخودداري هيچ دكتر به او بردن از من.خير
بردي؟ را او دكتر كدام
كارهايي او ميگويم ، بازهم همگفتم ، قبلا.نميآمد چون نبردمش ، دكتر
اما.ميشد مانعماببريم دكتر به را او نميتوانستيم كهما ميكرد
من.نيست درست اصلا برود ، مدرسه به نميگذاشتيماو ما ميگوييد اينكه
او اما بخواند ، درس او تا كشيدم زجر چقدر.گذاشتم مدرسه را او
.كرد بيرون را او مدرسه خود هم آخر در.نخواند
زاده ، آقايي زهرا قاضي و پايانرسيده به دوم رديف متهم از جو و پرس
.ميخواند جايگاه به سوم رديف متهم عنوان به را گلشني سومعلي همسر
.كن معرفي را خودت
آقاييزاده (شهلا) زهرا
آقا ميرزا:فرزند
سال سن36
دبستان پنجم تا:تحصيلات
خانهدار:شغل
كه حالي در شما و بودند شماسپرده به را آرين حضانت و تربيت امر
بيمارستان به را او بود ، شده بيمار و استخوان دچارشكستگي بچه
نبردي؟ بهبيمارستان را او چرا.نبردي
.نميآمد من با
.است آرين به جرحنسبت و ضرب ايجاد شما ديگر اتهام
.نزدم دست او به اصلا من
.ندادي بهاو تحصيل اجازه اينكه سوم اتهام اما
فقط.نميداد گوش او ولي ;ميكردم صحبت او با چقدر مننيست درست نه
.رفت مدرسه به ماه سه
احضار پاسخگويي براي دممنحصر ولي عنوان به را آرين مادر قاضي
.ميكند
.كن معرفي را خودت
.نجيبپور ناهيد
.محمدباقر:فرزند
.متولد 1337:سن
.خصوصي شركت كارمند:شغل
شدي؟ جدا گلشني آقاي از سالي چه در
.سال 73
كرد؟ كسيواگذار چه به را بچهها حضانت دادگاه
.پدرشان به
ميكرديد؟ ملاقات را بچهها آيا
ساعت را 48 ملاقات مدت اول خاصسابق ، مدني دادگاه.مشكلات با خيلي
.داد كاهش ساعت به 4 آن از پس و ساعت به 24 را مدت بعدكرد مقرر
.نميداد را آنها با ملاقات اجازه پدرشان كه هم اواخر اين
بوديد؟ گرفته قرار ميشد ، بهبچهها كه اذيتي و آزار جريان در شما
آرمان گردن پشت ديدم داشتم ، ملاقات آنها با كه لحظهاي آخرين.بله
لاي اينكه مثل.بود شده كبود هم آرين دست ناخنهاي از تا است40 كبود
.بودند داده فشار و گذاشته در
نكردي؟ اعلام و ديدي را اينها شما
بچههاي حالا همين گفتم..مجتمعقضايي...شعبه رييس پيش رفتم.چرا
من نه ، :گفت او.كردهاند رفتار باآنها چطور ببينيد ، و بياوريد مرا
.كنم صادر را حكمي بخواهم و بگيرم قرار احساساتم تحت كه نميكنم كاري
.كنيد مطرح داريد ، آرمانشكايتي و آرين مادر عنوان به اگر شما
او اينكه به علم با دادگاه.گرفت من از پدرش را آرين !قاضي آقاي
...و شلاق ضربه با 84 نامشروع رابطه اعتياد ، دليل به كيفري سابقه
پزشكي نامه يكبار.سپرد او به را بچهها نگهداري بازهم اما داشت ،
آنها و بردم دادگاه به بچهها بهداشت رعايت عدم بر مبني را قانوني
آثار و ميدهد شكنجه را آنها پدرشان گفتم ديگر بار.ندادند اثر ترتيب
گفتم ، .نيست مربوط تو به گفتند جوابم در.آنهاست بدن روي شكنجه
درس بچههايش نميخواهد است ، پدر گفتند ، كنند تحصيل بچهها نميگذارد ،
.بودم رسانيده دادگاه اطلاع به را مسايل تمام من (بغض با).بخوانند
...بدهد جواب من به بايد قانون حالا
.كنيد صحبت دخترتان موضوعقتل مورد در كه ميخواهيم شما از ما
:ميدهد ادامه كند ، بغضشغلبه موج به ميكند سعي كه حالي در
آرين نه و بودم ديده را آرمانم كهنه بود ماه هشت و سال يك دقيقا
محروم بچههايم با ازديدار مرا هم ساعت هفتهاي 4 همان حتي.را
قتل در غيرمستقيم چه و مستقيم چه كه كساني حالاميخواهمكردند
.شوند قصاص مجازات داشتهاند ، دخالت آرينم
غيرعمد؟ يا ميدانيد عمد را قتل اين شما
.عمد
داري؟ كسيشكايت چه از است؟ كشته را او كسي چه
.دارم شكايت قتل و شتم و عنوانضرب به رامتين و شهلا گلشني ، علي از
مغزي خونريزي متعاقبش و مغزي ضربه را آرين مرگ علت قانوني پزشكي
با.است زده او را ضربه آخرين كه كرده عنوان هم رامتين و ميداند
شده مرگ باعث رامتين از شده صادر فعل قانوني ، پزشكي نظر به توجه
داري؟ شكايت عنوان چه به رامتين ازاست
.عمد قتل
داري؟ تقاضايي چه
.قصاص
كه ميداني چون هستي؟ رامتين وحبس ديه دريافت و مصالحه به حاضر آيا
.است طلاق معلول هم خودرامتين
يك از بدهند ، من به هم دنيارا تمام اگر حتي بهايي ، هيچ به.نه
.نميگذرم خوندخترم قطره
كردي؟ دنبال را آرين نرفتن مدرسه به مساله شما آيا
پدرش گفتند ، .كردم صحبت معاونمدرسه با و او مدرسه به رفتم.بله
.بكنيم نميتوانيم كاري همهيچ ما بيايد ، مدرسه به او نميگذارد ،
پانسمان بود ، سوزاندهشده كه را آرين دست بار يك گفتندما حتي
اين حقي چه به كه انداخت راه بيداد و داد آمد مدرسه به پدرش.كرديم
كرديد؟ دخالت ما خانوادگي امر در و كرديد را كار
جرح و ضرب آثار هم آرمان دربدن قانوني ، پزشكي نظريات به توجه با
.كنيد مطرح داريد ، شكايتي مورد اين در اگر.است مشاهدهشده
.شكايتدارم رامتين و شهلا گلشني ، علي از
.بفرماييد داريد ، ديگري صحبت اگر
.كنم نگهداري او از خودم ميخواهم.ميخواهم را آرمانم قانون از من
و بود چسبيده بهم.پيشش ساعترفتم براي 45 ديشب نكنيد ، شايدباور
.بمون پيشم مامان گفت من بهبشه جدا من از نميخواست.ميكرد گريه
آرينم بويخونه بيارمش ساعت حتي 2 نميدهند ، اجازه من به اما
...روميده
بر سكوتي.ميافتند گريه به درجلسه حاضران آن همراه و ميتركد بغضش
قانون اگر قسم واحد خداي به ميگويد ، قاطعيت با بار اين.قرارميشود
چكارم!ميدهد ادامه قاضي به رو و ميدزدمش ندهد ، من به را بچهام
ميكنيد؟.نميكنيد كه اعدام ميكنيد؟
موكلش از دفاع به كه دمميخواهد ولي وكيل عبادي شيرين از گودرزي
.بپردازد
چنين رسا و شمرده و محكم باصداي ميگيرد ، قرار تريبون پشت عبادي
.بيگناه كودك كشتهشدي ، گناه كدامين به قتلت؟ ذنب فباي:ميگويد
اي شدي ، دخترت مرگ و شكنجه سكوتنظارهگر با چگونه قتلت؟ ذنب فباي
زير و پدر همدستي با چگونه قتلت؟ ذنب فبايعالم پدران همه ننگ
.نامهربان برادر اي كشتي را خواهرت يگانه نامادري ، بيتفاوت نگاه
نداشت ، گناهي كه را كودكي شكنجهكردي چگونه زن اي قتلت؟ ذنب فباي
توانستي چگونه هستي ، خودمادر كه تو بود؟ تو شوهر فرزند جزآنكه
همسايگان حتي كه كني بدرفتاري او با و دهي گرسنگي آرين به آنچنان
از بتواني دروغ كلمات كمك به شايد امروز.بسوزانند دل حالش به نيز
ميكني؟ چه را الهي عدل دادگاه اما دربري ، به جان قانون دست
ونامادريش پدر رامتين ، .ميكند سنگيني دادگاه فضاي بر خاموشي سكوت
.است پوشانيده دستانش در را صورت رامتين.افكندهاند فرو را سرها
علي.ميكشد چهره روي را زندان سرمهاي و رفته رو و رنگ چادر نامادري
.ميلرزد وضوح به گونههايش و انداخته فرو را سر گلشني
ساله وقتي 3 آرين:بيانميكند اينگونه را خود سخن بار دگر وكيل
هم دادگاه رياستمحترم كه همانطورداد طلاق را او پدرش ، مادر بود ،
رخ هم حادثه اين شايد نميگرفت ، طلاقيصورت اگر كردند ، اشاره
ماده 1133 به استناد با گرفت؟دادگاه صورت طلاق چرا اما.نميداد
حكم (دهد طلاق را زنخود ميتواند ، بخواهد ، هرگاه مرد) قانونمدني
اينپدر نبود ، قانوني ماده اين اگر.كردهاست صادر را طلاق
كند بيرون خانه از را آرين كند ، مادر اراده كه زمان هر نميتوانست
.كند ازدواج ديگري زن وبا دهد طلاق را او هم وبعد
سرپرستي و پدر به ساله طلاق ، سرپرستيآرمان 4 حكم شدن صادر از پس
كه بود داده قاضيحكم حتي.ميگردد واگذار مادر به آرين 3ساله
داشته ملاقات حق آرمان با ساعت مدت 24 به يكبار ، هفته دو هر مادر
اثبات براي و ميورزد امتناع دادگاه حكم اجراي از پدر اما باشد ،
بچههايت دنبال به و بپوش آهنين كفش:ميگويد زن به خود مردانگي
مجبور را پدر انتظامي نيروي كشمكش سال از 2 بعد بالاخره...بگرد
مادر كه ملاقاتي طي دادگاه در.بياورد دادگاه به را بچهها كه ميكند
به توجه با و است داشته بچهها با نامهربان پدر اين حضور در
ما كه ميكنند عنوان ترس از بچهها بچههاميداده ، به پدر كه شكنجههايي
.نميرويم پدر پيش از
آرين حضانت حكم و ميدود بيرون دادگاه از پيروزي اين از سرافراز پدر
.بازميگردند پدر شكنجهگاه به آرمان و آرين و ميماند باقي كاغذ روي
:حادثه روز در اما
و ميكند سقوط او و ميزند اينبچه به لگد با خودش اظهار طبق رامتين
راه سادهترين گلشني علي آقاي پرونده تشكيل از بعد.زمينميافتد به
مياندازد جلو را آرين تني برادر ساله آرمان 9 يعني.ميكند انتخاب را
شكنجه و داغ آثار خودش كه هم آرمان.زد را بچه اين آرمان ميگويد ، و
پدر ترس از -بود رسيده هم قانوني پزشكي تاييد به كه -داشت بدن در
.هستم قاتل من بله ميگويد ، كرات به و ميكند تاييد را او گفتههاي
وارد ضربات آيا ميشود ، سوال و ارسال مجددا قانوني پزشكي به پرونده
قانوني پزشكي باشد؟ ساله بچه 9 يك كار ميتواند ، آرين پيكر بر شده
.ميدهد منفي جواب صراحتا
ناتني برادر -رامتين بهنام قرعه بار اين.ميشود پيگيري پرونده
.رازدهام او من بله ميگويد ، نيز رامتين.زدهميشود -آرين
هم را همسرش ضمنا و كرده مجازاتفرار دام از اينكه از خوشحال پدر
!بودم نكرده كاري من ديديد ، ميگويد ، است ، نجاتداده
تغذيه سوء و مفرط لاغري پزشكيقانوني ، گزارش طبق اينكه از غافل اما
آرين اگر يعني اوبود ، قتل زمينهساز آرين جسماني ووضعيت ضعف و
را اينضربه شايد ميشد ، تغذيه خوب اگر راداشت ، خود طبيعي رشد
.ميكرد تحمل
آنان همه آيا زمينميخورند؟ بچهها از چقدر !دادگاه رئيس آقاي
و ضعيف نامادريآنچنان و پدر اعمال اثر بر آرين !ميميرند؟نه
اگرضربه شايد.درآمد پاي از ضربه باكوچكترين كه بود شده شكننده
.ميكرد فوت بعد ماه 3-خودش 2 نبود ، هم آخر
-فوت از قبل روز 40-بازويدخترش استخوان شكستگي وجود با پدر اين
روز هر را آرين پدر ، بله.نميدانستم ميگويد ، و نبرد دكتر رابه او
چون.آريننميديد بدن روي را شكنجه متعدد آثار ميكرد ، اما نگاه
با و نميداد غذا او به.ميزد كتك را او.ميكرد شكنجه را او خودش
بايد قتل در شريك عنوان به و است آرين قتل زمينهساز اعمالي چنين
.شود محاكمه
قانون طبق كه است مادر با ملاقاتبچهها از وي امتناع پدر ديگر گناه
از وي خودداري او سوم گناه اما.بود خواهد نقدي جزاي يا مشمولحبس
.است مدرسه به فرزندش فرستادن
دلسوز اولياء كه وقتي.فرستاد مدرسه رابه آرين ماه سه تنها وي
شتم و ضرب و كبوديها آثارسوختگيها ، و دائمي گرسنگي متوجه مدرسه
او نگذاشت ديگر كردند ، احضار مدرسه به را پدر و شدند بدنآرين روي
.برود مدرسه به
دارد ادامه