پنجم ، شماره 1413 نوامبر 1997 ، سال آبان 1376 ، 20 پنجشنبه 29
|
|
پرتو در فقيه ولايت تفسير روز يادداشت
قانوناساسي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
به گرديد ، حاكم ايران بر اسلامي انقلاب از پس كه ويژهاي سياسي نظام
و تفسيرها نيازمند نبود ، معاصر جهان در سوابقي به مسبوق اينكه دليل
عمر از دهه دو به نزديك كه نيز حاضر حال در.بود بسيار تجربههاي
لحاظ به نظام ، اين هنوز ميگذرد ، ايران اسلامي جمهوري پرفرازونشيب
امر ، همينميشود محسوب فرد به منحصر و خاص نظامي محتوا ، و صورت
سياست عرصه انديشوران و سياسي رهبران روياروي را بسياري الزامات
محمل كه است جديدي مصطلحات و فرهنگ ضرورتها ، اين ازجمله.ميدهد قرار
مجموعه اين راس درميگردد تفسير و بيان آنها قالب در نوين ، سياسي
قرار فقيه نظريهولايت انقلاب ، نوين سياسي فرهنگ قلب در و مصطلحات
فرهنگ بالاخره و اماميه كلام شيعه ، فقه در ذوالابعاد اصطلاحي كه دارد
.ميباشد ايران اسلامي جمهوري سياسي
انقلاب ابتداي از كه ميدانند مبحث ، نيك اين ظرافتهاي با آشنايان
وجود زمينه اين در عديدهاي ومشكلات برداشتها سوء همواره اسلامي ،
انتقادات نتيجه برداشتها ، سوء و تعبيرها سوء اين از بخشي.است داشته
ديگر باورهايي كه متفكراني ديدگاههاي محصول بخشي بود ، سياسي مخالفان
...و داشتند ليبراليستي يا و كمونيستي سياسي نظامهاي به اعتقاد نظير
و سياسي تجربه اين نوبودن به برداشتها اختلاف و سوالات از قسمتي اما
.هست و بوده طبيعي كاملا و اجتنابناپذير امري اين و ميگشت باز ديني
سيد سخنان از جستار يك به بدنيست مسئله ، اين بهتر درك براي
نهايي بررسي خبرگان مجلس صحن بهشتيدر دكتر آيتالله شهيد بزرگوار
شرايطي در اظهارات اين و اشارهكنيم (پانزدهم جلسه) اساسي قانون
ايران ، مسلمان و شريف ملت ازسوي ،(ره)راحل امام كه گرديد مطرح
مورد نظام و انقلاب رهبر بهعنوان ملاحظهاي ، و قيد بيهيچ و عاشقانه
چنين موجود شبهات مجموعه با ارتباط در دقيقا بهشتي دكتر.بود حمايت
را عمومي آراي نقش بيايد ميخواهد [فقيه ولايت] پنجم اصل آيا:گفت
آيا ببرد؟ ازبين را آزاديها بيايد ميخواهد پنجم اصل آيا كند؟ انكار
معيني طبقه و معين قشر اختيار در را حكومت بيايد ميخواهد پنجم اصل
و جمهور رئيس و نخستوزير پس اين از بگويد ميخواهد مثلا بدهد؟ قرار
...هرگز باشند؟ معمم و روحاني بايد همه وزراء ،
در كه ايران ، اسلامي جمهوري قانوناساسي كه پذيرفت ميبايد هررو ، به
ايران مسلمان ملت توسط دموكراتيك ، و آزاد كاملا شرايطي و همهپرسي
قوانين ساير بنيان و فعاليتها همه پشتوانه عنوان به و آمده فراهم
همگان كه است بزرگي سرمايه است ، يافته اعتبار و مشروعيت موضوعه ،
.ورزند اهتمام ميبايد آن از نگاهباني براي
قانون و.است كشور سياسي خيمهاقتدار وستون مركز فقيه ، اصلولايت
مبناي بر را آن وظايف حدود جايگاهو ايران ، اسلامي جمهوري اساسي
بنابراين.است نموده تبيين شيعه ، كاملا كلام و فقه و اسلام شرعمقدس
سهگانه قواي فعاليت جهت ميبايد اصل اين پرتو در ايران سياسي نظام
.نمايد مشخص و راتعيين
گروهي ناهنجار تفسير با منطبق هيچوجه به مسئله ، اين كه است واضح
كه استبدادي و خودكامه قدرت نسبتيبا هيچ و نميباشد متظاهران از
محدوده آنكه ، چه.ندارد آنبودهايم ، شاهد سلطنت مختلف درادوار
منشور در كشور سياسي سايرنيروهاي و سهگانه قواي فعاليت و عمل
لذا.است گرديده مشخص اساسي ، كاملا قانون يعني كشور ، سياست وحدتو
است ، واجب بلكه و لازم همگان بر كه اساسي قانون به التزام درصورت
.باشد داشته وجود خاصي نگراني نميبايد
و فرمايشات و تاكيدات توجهبه با اساسي ، قانون بر ما تاكيد
به توجه با و ميگيرد صورت اسلاميايران جمهوري بنيانگزار نگرانيهاي
نميكنيم تصور شد ، ارائه زمينه اين در ديروز يادداشت در كه توضيحاتي
كه انقلاب معظم رهبر بيشك ، .شود احساس بيشتري استدلال به نياز كه
مهم براين همگان از بيش نيز ميباشند راحل امام راه بخش استمرار
زمينه اين در پيامهايشان و بيانات در همواره و دارند تكيه و تاكيد
ميبايد سوءبرداشت ، و سوءتعبير هرگونه رفع براي پس.دادهاند رهنمود
يعنياصل نظام نيرومند ضامن و مهم عنصر خصوصا اساسي قانون حرمت
به متقابلا احترام ، اين.بداريم محفوظ ذيل تا صدر از را فقيه ولايت
.ماند خواهد محترم و محفوظ حريمها و گشت خواهد باز نظام اركان همه
امهات از كه آن در اعلميت يا و نهادمرجعيت با نبايد را مسئله اين
مرجعيت ، .كرد خلط ميشود محسوب فقهيتشيع حكمگزاري و ديني نظام
اساسا و فقهي نگرشهاي تنوع.است استوار نوعيكثرتگرايي بر خودبخود
و فقهي انديشه غناي.ميكند ايجاب را امر اين ادله ، برمبناي اجتهاد
بيانگر است متبلور عظام مراجع و فقها فتاواي در كه نيز شيعه احكام
مباني و سياسي اقتدار نميتوان سياست ، عالم در اما ميباشد ، نكته همين
مرجعيت ، كثرت و فتوي امر در اگر.ساخت متنوع و متعدد را نظام وحدت
چنين سياست در ميباشد ، استحكام و اعتبار و غنا موجب و مستحسن امري
همين از.ميكند تضمين را آن استحكام و اعتبار كه است ووحدت نيست
نكتهاي اين و شود جمع فقهي اعلميت با نميتواند ولايت الزاما كه روست
اساسي قانون بازنگري جريان در نيز عليه رحمهالله خميني امام كه است
نفي الزاما فقيه ولايت مقام براي را مرجعيت شرط و فرموده تكيه آن بر
و آيد پيش بعدا بود ممكن كه شبهاتي به توجه با ايشان.كردند
به را تصور اين و شد زده دامن نيز ناآگاهان برخي سوي از اتفاقا
مافوق توانست خواهند ولايت ، و مرجعيت بين جمع با كه آوردند وجود
سوي از البتهبود فرموده مطرح را مسئله اين كنند ، عمل اساسي قانون
و ندارد وجود - ولايت و مرجعيت - ايندو جمع در هم مانعي ديگر ،
هم اعلميت حتي و باشد رساله صاحب و فتوا صاحب مرجع ميتواند وليفقيه
.بود چنين (ره)راحل امام ولايت زمان در چنانكه - باشد داشته
.داشت توجه ظريفي و متعدد وجوه به بحث ، اين در ميبايد بدينترتيب
كليت اساسي ، و مهم مبحث اين متعدد وجوه از وجهي برجستهكردن با نبايد
در مبحث اين ايضاح شود ، گرفته درنظر ميبايد آنچه.كرد تضعيف را آن
ميان در كه است بعيد البته است ، اساسي قانون متقن اصول
منكر يا و اساسي قانون در نقص مدعي كسي موضوع ، اين در مباحثهكنندگان
با و اساسي ، قانون ريسمان به اعتصام با ميتوان لذا باشد ، آن صحت
اعتبار و حيثيت و ملت حاليه منافع و اسلام عاليه مصالح درنظرگرفتن
عمود از دفاع در و داشت فقيه مسئلهولايت از صريح و سليم دركي كشور ،
پديد ناآگاهي بستر در كه شبهههايي به اساسي قانون و انقلاب خيمه
.گفت پاسخ ميآيد