پنجم ، شماره 1415 نوامبر 1997 ، سال آذر 1376 ، 23 يكشنبه 2
|
|
معاصر جهان در بينالمللي مداخلات
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
گرفته قرار تجاوز مورد مرزها كه ميشود شناخته بينالمللي مداخلهاي
نقض آن نام به يا و بينالملل جامعه وسيله به دولت يك حاكميت و
باشد گرديده
:اشاره
پديده بينالمللي مداخله امروزه.ميشود آغاز تعريفمداخله با مقاله
چون مختلفي عوامل از ناشي نيز امر اين.است شده جهاني عرصه رايج
كه مهمي نكته.ميباشد آن روزافزون افزايش و كشورها متضاد منافع وجود
پي در بيشتر مداخلهگران كه است اين ميكند اشاره آن به حاضر نوشتار
مشروعيت جهت رهگذر اين در و بينالمللي منابع تا ميباشند خود منافع
شوراي راستا اين در.ميشوند متوسل جمعي بهاجازه خود عمل به بخشيدن
اين ساختن قدرتمند بر دوقطبي ، جهان فروپاشي با ملل ، سازمان امنيت
قدرتهاي عنايت مورد كه دارد تاكيد مختلف مناطق در مداخله جهت سازمان
.ميباشد نيز بزرگ
مداخلات لازماست آيا كه است موضوع اين ارزيابي مقاله پاياني بخش
حل دنبال به بايد كه هستند دولتها اين يا يابد گسترش بينالمللي
باشند؟ خود مسائل
مقالات سرويس
عدهاي نظر به است پيچيده نيز و حساس بسيار مداخله مفهوم امروز ،
زور ياكاربرد نظامي اجبار معناي به و دارد محدود تعريفي مداخله
چهارچوب در كه بينالمللميدانند روابط معادل آنرا ديگر برخي است ،
براي.ميكنند مداخله دولتها ساير داخلي امور در همواره دولتها آن
سياسي نفوذ تااعمال مداخله از را زنجيرهاي است لازم تحليل شدن روشن
.آوريم نظر در
براي كشورمستقل يك مرزهاي از عبورفيزيكي از است عبارت مداخله
يك شيميايي يا هستهاي تاسيسات بمباران يا بشردوستانه كمكهاي توزيع
.مدرن كننده ويران جنگافزارهاي توليد به دادن پايان منظور به كشور
با خود اقتصادي يا ديپلماتيك روابط قطع با است ممكن دولتها از گروهي
سقوط زمينه ترتيب بدين تا برآيند آن كردن منزوي درصدد دولت ، يك
رفتارهاي در تجديدنظر به وادار را آن يا آورند فراهم را حكومتش
سال 1990 در عراق مورد در متحد ملل سازمان تحريمهاي.سازند تهاجمياش
سفيدپوست اقليت مورد در و صحرا طوفان عمليات اندازي راه از قبل
اين بارز نمونههاي آنها ، سوي از استقلال طرفه يك اعلام از پس رودزيا
كردن منزوي و مجازاتها اعمال از پيش است ممكن دولتها اما است ، موضوع
و سياستتهديد كاربرد و مذاكره راه از برآيند درصدد خاطي دولت
رفتار تغيير باعث بهمجازات ، تهديد با وعدهامتيازات دادن و تطميع
و منزويكردن مداخله ، ) شده ياد ازابزار يك هر هدف.شوند آندولت
اثر حكومت ، يا يك قابليتهاي يا دادنرفتار تغيير ،(نفوذ اعمال
آن مركزي قدرت كه است كشورهايي در سياسي فعاليتگروههاي بر گذاشتن
برحسب ميتواند ابزارها اين از يك هر انتخاب لكن.است پاشيده هم از
رساندنكمكهاي مثال ، بهعنوان گيرد ، صورت موردنظر منطقه و موضوع
حمايت براي اما مرزهاست فيزيكياز عبور مستلزم معمولا بشردوستانه
اعمال يا كردن منزوي سياست از بيشتر معمولا بشر حقوق اصطلاح به از
است دشوار همينترتيب به.آشكار و علني مداخله تا ميشود استفاده نفوذ
يك مرزها از عبور يا مداخله و تنبيهي سياستهاي اعمال طريق از كه
مثل زمينههايي در مطلوب سياستهاي اتخاذ به وادار را سركش حكومت
است ، بيشتر آن اجراي احتمال كه سناريويي.كرد زيست محيط از حفاظت
محكوميتهاي اعلام راه از حكومتهايي چنين رفتار دادن تغيير براي تلاش
يا و دولتها ديگر سوي از سياسي فشارهاي اعمال نيز و بينالمللي
نظامي مداخله.ميباشد بينالمللي و ملي سطوح در غيردولتي سازمانهاي
كردن متوقف براي موثري استراتژي ميتواند گرچه مرزها از عبور و آشكار
معاهدات نهايت در ولي باشد ، خطرناك جنگافزارهاي توليد همچون مواردي
كردن محدود به متعهد دولتها آنها چهارچوب در كه لازمالاجرا بينالمللي
.بود خواهد موثرتر شوند ، خود تسليحات
روشهاي از يكي طولاني سالهاي محدود ، طي يا وسيع معناي به مداخله
مداخله مفهوم اينجا در.است بوده بينالملل روابط در معمول و متداول
مرزها كه ميشود شناخته بينالمللي مداخلهاي.است بررسي مورد بينالملل
و بينالملل جامعه وسيله به دولت يك حاكميت و گرفته قرار تجاوز مورد
و بينالمللي مداخله تفاوت مهمترين.باشد گرديده نقض آن نام به يا
اين به ديگر ، عبارت به.برميگردد مشروعيت عنصر به يكجانبه ، مداخله
بوده موجه حقوقي يا سياسي نظر از مداخله حق آيا كه ميشود مربوط نكته
اشاره بالا در كه همانگونه صورت؟ چه به بوده موجه اگر و نه؟ يا است
تلقي موجه و مشروع ميتوان سادهتر معمولا را بينالمللي مداخلههاي شده
روشهاي از دفاع عنوان تحت و بيشتر اعتبار با ميتواند زيرا.كرد
.خاص دولت يك ويژه منافع تا پذيرد صورت بينالمللي جامعه مشترك
پيوستندولتهاي و بينالمللي ابعادجامعه شدن گستردهتر با معذالك
و مشروعيتپيچيدهتر فرايند آن ، به جديد ويا قديمي از اعم بيشتري
در كه اقداميبود بينالمللي مداخله درقرن 19.ميگردد دشوارتر
صورتي در باشد گرفته قرار اروپايي قدرتمند جمعيكشورهاي تصويب مورد
سطح در حمايتي از كه ميشود تلقي مشروع صورتي در كار اين امروز كه
پس بويژه و دوم جنگ از پس بينالمللي مداخله.باشد برخوردار گستردهتر
جامعه گسترش واقع در است ، يافته بيشتري اهميت سرد ، جنگ پايان از
بيشتر دفاع و مختلف جوامع بين روابط افزايش سال 1945 ، از بينالملل
از يافته ، استقلال تازه كشورهاي بوسيله مداخله عدم و حاكميت اصول از
برده بالا را جانبه يك مداخله سياسي هزينههاي كه است عواملي جمله
بر صدد در دولتها گستردهتر ، چه هر سياسي حمايت جلب منظور به.است
واقع در.دهند صورت بينالملل جامعه نام به را مداخله آمدهاند
تقريبا بالقوه گران مداخله ساخته ، نشان خاطر كهبول همانگونه
توجيه براي تاييد حداقل ، يا جمعي ، اجازه نوعي كسب دنبال به همواره
اين آوردن دست به سرد جنگ خاتمه ديگر ، طرف از.هستند خود سياستهاي
و رقيب بلوك دو به جهان كه زماني تا.است كرده تسهيل را موفقيت
مشروعيت ابزار عنوان به ملل سازمان توان بود ، شده تقسيم متخاصم
پايان با.نبود چندان ميشد ، اعمال امنيت شوراي طريق از كه بخشيدن
گذاشت انگشت خود حق بر پيش از بيش امنيت شوراي تقسيمبندي ، اين يافتن
كردن عملي مواردي ودر مشروعسازي ، تصويب ، براي نيز بزرگ قدرتهاي و
.تكيهكردهاند آن بر بيشتر مداخله ،
بينالملليدر مداخله به توسل موضوع ، يعني اين به هم ديگري تحولات
جانبه شدنچند درگير متقابل ، وابستگيهاياست زده دامن معاصر جهان
و يكديگر ، اجتنابناپذير داخلي امور در زمينهمداخله در را دولتها
دولتها ، از برخي فروپاشي حتي و تحديد ديگر طرف ازاست ساخته ضروري
كه تعهداتي يا خود مردم قبال در كه وظايفي اجراي براي را آنها توان
شدن بهرهمند در قدرتشان نتيجه در و دارند ، بينالمللي جامعه به نسبت
رسميت به اينكه نكتهآخر.است برده سوال زير حاكميترا مزاياي از
محيط حفظ و بشر حقوق از مانندحمايت مشترك ، ارزشهاي شناختهشدن
بهبينش دولتها كه گشته باعث چهحقوقي ، و اخلاقي نظر از چه زيست
با شدن روبرو براي و يابند دست ملي منافع درمورد گستردهتر و ژرفتر
لازمه حال ، هر به.دهند قرار توجه مورد را جمعي اقدامات مشترك ، مشكلات
تا است واقعي معناي به بينالمللي جامعه يك وجود بينالمللي ، مداخله
وجود واقعا جامعهاي چنين آيا كه اين.پذيرد صورت او نام به مداخله
نه ، يا گردد محسوب بينالمللي مداخله يك اصلي عامل ميتواند و دارد
اتفاقنظر آن درباره بينالملل روابط رشته در پژوهشگران كه است موضوعي
تجلي و تبلور را بينالمللي مداخله گرايان ، واقع مثال ، براي.ندارند
صورت به كه ميدانند بزرگ ، قدرتهاي بويژه ملي ، دولتهاي منافع و قدرت
تحت يا بينالمللي جامعه نام به دولتها اين.ميكند عمل جمعي يا فردي
بديهي.ميكنند مداخله به اقدام عمومي خير و منافع از دفاع پوشش
جامعه در بنيادي تغييراتي آيا مسئلهكه اين شدن روشن استبراي
به است لازم تاكجاست ، تغييرات اين دامنه و آمده وجود به بينالمللي
كلمه واقعي معناي به بينالمللي جامعه آيا كه شود داده پاسخ پرسش اين
روبروست دشواريهايي با مستقل جامعه اين وجود اثبات نه؟ يا دارد وجود
مداخله معاصر نمونههاي از كه متضادي تفاسير در مشكلات اين و
فارس ، خليج جنگ از پس:مثال براي.انعكاسمييابد ميشود بينالمللي
عراق شمال در نظامي بهمداخله حكم قطعنامه 688 قالب در شورايامنيت
اين.شود حمايت عراق نظامي نيروهاي برابر در كرد اقليت از تا داد
دولت موافقت كسب بدون امنيت شوراي كه بود بديع رو آن از قطعنامه
قطعنامه اين مفاد در گرايان جهان.ميكرد مداخله اين به اقدام عراق
گسترش حساب به را آن و ميبينند را بينالمللي روابط دگرگوني از علائمي
مهمي نكته كهواقعگرايان حالي در ميگذارند ، جامعهبينالمللي اقتدار
گرفتن پايان نحوه به توجه با را آن و نميكنند مشاهده قطعنامه دراين
جنگ در پيروز كشورهايمينمايند تلقي عادي تاريخ طول در جنگها
اين در.دارد مغايرت مغلوب كشور حاكميت با كه دارند توقعاتي غالبا
مداخله توجيه براي تازهاي استدلال هيچ متضمن قطعنامه 688 زمينه
كه دارد وجود بسياري شواهد روزنا جيمز نظر به.نيست بينالمللي
صلاحيت دامنه گسترش و آنها اقتدار كاهش دولتها ، كارآيي افول بيانگر
بعنوان تغييردهنده ، نيروهاي روزنا نظر از.است بينالمللي سازمانهاي
گسترش حال در دور زمانهاي از تاريخي ، دگرگوني بلند موج از بخشي
و بخشيد استمرار موقت بهصورت تنها را دولتها نظام سرد ، جنگ.بودهاند
وارد ملي فوق ما و مادون منابع سوي از كه را فشارهايي سلسله يك
دهد ، كاهش اساسيشان وظايف انجام در را دولتها قدرت ميتوانست و ميآمد
و قومي وفاداريهاي استبدادي ، رژيمهاي دردورساخت نظام اين از
اين كه حال.بود گرفته قرار دولت به نسبت وفاداري تحتالشعاع فرهنگي
خودمختاري و دموكراسي خواستار جا همه در مردم گرديده ، آزاد نيروها
.هستند خدمتگزاري براي دولتها تضعيفتوان قيمت به حتي ملي
با اونشانميدهد ترديد موضوع اين به نسبت روزنا ، خلاف بر كرانسنر
آسيبپذيري و خودشان امور اداره در كاراييدولتها ميكند تاييد آنكه
نهايت در شده ، اساسي تغييرات دستخوش بيروني فشارهاي برابر در آنها
ديگردولتها ، داخلي امور در مداخله كه ميفشارد پا نكته اين بر
بوده مستقل بردولتهاي مبتني نظام بارز ازنشانههاي يكي همواره
يا اين خودمختاري به چنينمداخلهاي اثر در كه لطمهاي ومقدار است
نظامبينالمللي در قدرت توزيع بهنحوه بستگي ميشود زده دولت آن
در مداخله از مواردي بررسي به خود ، استدلال تاييد كرانسنردر.دارد
موجب مثلا ;است متضمنخيرعموميبوده گونهاي به كه ميپردازد گذشته
فكر ندارد وجود دليلي.است شده اقليتها از حمايت يا بينالمللي ثبات
به نسبت واقعگرايانه برميشمارد ، رويكرد روزنا كه تغييراتي كنيم
هنوز جامعهبينالمللي.ميسازد دستخوشدگرگوني را بينالمللي روابط
چيزهايي اولا انگيزشدولتها مايه است ، مرج و گرفتارهرج اساسا
پيامد و رفتارها وثانيا خودميپندارند منافع را كهآنها است
تصميمگيري روندكنوني در.دولتهاست ميان قدرت توزيع چگونگي از متاثر
نظر به نامحتمل و بعيد بسيار موارد اين وقوع بينالمللي ، سطح در
كه است تصميمگيري رسمي مرجع تنها امنيت شوراي جهاني ، سطح در ميرسد ،
عدم اصل مشمول متحد ، ملل منشور هفتم فصل مقررات به بنا اختياراتش
وتو حق از دائم عضو پنج كه است جا همين در امانميگيرد قرار مداخله
خود منافع ضد بر آن از نميرسد نظر به كه حقي ميشوند ، بهرهمند
باشيم دورهاي آغاز شاهد است ممكن نظر يك از سان ، بدين.كنند استفاده
گونهاي به بينالمللي اقتدار و دولتها حاكميت ميان تعادل آن در كه
موافقت با كه بينالمللي روزافزون مداخلههاي.است تغيير حال در قاطع
كه ساختاري تغييرات يا ميگيرد صورت مربوط دولتهاي موافقت بدون يا
اندازهاي به ميسازد فراهم را مستقل دولتهاي سنتي اقتدار كاهش موجبات
كه است زود هنوز معهذا انگاشت ، ناديده را آنها نميتوان ديگر كه است
فراتر وستفالي عهدنامه از ناشي نظام حد از بينالمللي جامعه بگوييم
از بيش دولتها اگر حتياست شده چيره دولت حاكميت نظريه بر و رفته
خود دراختيارات را غيردولتي سازمانهاي و بينالدولي سازمانهاي پيش
برخوردهاي اثر بر يا شوند تضعيف دولتها برخي اگر وحتي سازند ، سهيم
مبتني نظام باز بدهند دست از را خود يكپارچگي سياسي اختلافات يا قومي
چشمگير تحول بدون ايننظام آيا ديد بايد حال.ميماند باقي دولت بر
آورد؟ خواهد دوام
تبريزي حسين