پنجم ، شماره 1416 نوامبر 1997 ، سال آذر 1376 ، 24 دوشنبه 3
|
|
مقام رهنمودهاي درآيينه دانشجو و دانشگاه
رهبري معظم
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(آثار نشر ويژه مديريت)رهبري معظم مقام دفتر:تنظيم و تهيه
(20)
فرهنگي ، اقتصادي ، ) ملي توسعهي و رشد مختلف ابعاد كه شرايطي در
است كسي مسلمان متعهد و مبارز دانشجوي است ، تنيده درهم(..و اجتماعي
در را خود تكليف حوزهيي هيچ در و دارد حضور عرصههايمختلف در كه
خود فراغت فرصتهاي از ;نميانگارد يافته اعتلاپايان و كماليابي
محصور به اما ;ميكند بازيابي و رابهرهوري شده تلف اوقات ميگذرد ،
.داد نخواهد تن ديگر حوزههاي در عقبماندگي و يكچهارچوب در خود ماندن
را سياسي عمل و اجتماعي اطلاعات انقلابي ، درك فهمديني ، كه ميكوشد او
در را همهجانبه توفيق يك و بياميزد تعلم و تحصيل براي جدي باتلاش
:آورد نمايش خويشبه زندگي
چيز هم خواندن درس;نكنيد اكتفا مساله اين به هم فقط شماها البته
مراجعه ما به شما قبيل از انقلاب ، دانشجوياني از قبل.است مهمي
كهبرويد ميگفتيم آنها به بيشتر ما كنيم؟ كار چه ميكردندكه
وقت هيچ اما ;برويد بيرون دانشگاه از نميگفتيم البته.كنيد مبارزه
كنار را مبارزه او تا بخوان ، درس برو نميگفتيم مبارز دانشجوي به
يك داخل را نيروها همهي بايد بوديم معتقد كه اين خاطر به ;بگذارد
.ريخت فرو الحمدلله و بريزد ، فرو هم در ستون اين بلكه بدهيم ، بازو
كه شمانظاميد اين صاحب ديگر شما و دارند احتياج شما به مردم امروز
جواب بايد ;بياوريد را انسانيتان نيروي ديگر جاي از برويد نميتوانيد
را مردم كارخانهي كنيد ، خوب را مردم ايمان بايد كه هستيد شما.بدهيد
رااداره مردم دستگاههاي كنيد ، آباد را مردم بيندازيد ، مزرعهي راه
.كنيد آماده را خودتان بنابراين ;بنويسيد مردم براي كتاب كنيد ،
كار با دانشگاهها ، در اسلامي كار و فكري وكار انقلابي كار مبادا
وقتي محيط چون ;همميخواند را درس انسانكند پيدا منافات درسي
حركت آن و خواندن درس آن اسلامي ، محيط يك در شد ، اسلامي و انقلابي محيط
.بگيرد انجام هماهنگ و همساز كاملا همديگر با ميتواند اسلامي
(1)دانشجويي تشكلهاي راه در خطرات و آفات
خويش وخم پرپيچ مسير لغزشگاههاي به ميبايست دانشجويي مسلمان مجامع
متناسب و دريابند را خود سفر و سير صعبالعبور گردنههاي ;واقفباشند
.كنند تنظيم را حركتشان سرعتو آن ، با
مورد در هماره كه تاكيدهايي و تشويقها تمامي با رهبري معظم مقام
به مكررا دارند ، و داشته دانشجويي اسلامي تشكلهاي وفعاليت حضور
تشكيلاتي فعاليت صعوبت از گوشهيي و كردهاند اشاره خطراتراه و آفات
ميتوان زير نكات به اشارات ، جمله از.نمايانيدهاند را دانشجويي
:داشت اشارت
ويژگي از پيشتر ، :اغتشاشگرايي و مرج و هرج از پرهيز (10
سخن دانشجويي خصلتي سني ، ويژگيهاي و محيطدانشگاه اغتشاشپذيري
تشكلهاي تصميمگيرندگان فراديد ميبايستهمواره نگرش اين.گفتهايم
احساسات ، و عواطف خرمن ناپيدادر ايجادجرقههاي با و باشد دانشجويي
روآوري.برگيرد در را آنهمگان آفت و شعله كه برنسازند را دودي و آتش
عليه انتقادي موضعهايتند با گاه دانشگاه ، گون مرج و هرج محيط به
وپايدار سرسخت مدافع چهرهي در را خود مينمايدو رخ نظام و سيستم
انجمنهاي از برخي بيگاه و گاه وادي ، اين در.ميدهد نشان معترضان
انتقادي مواضع قالب در و فروغلتيدهاند دانشجويي تشكلهاي اسلاميو
گرچه آفت ، اينپاشيدهاند گريزي نظم به گرايش در را بذرهايي تهاجمي ،
.مينمايد جديتر جاري احوال و دراوضاع اما نبود ، پرشتاب
كاذب اصولگرايي با دانشگاهي ، محيط در ومرجگرايي هرج ديگر ، مواردي در
با دانشجويي ، مسلمان مجامع و تشكلها از برخي.ميدهد رانشان خود
به را ره مقدس ، شعاير و شعارها و ايدهها درمورد فضاپروري و جوسازي
زمينهسازي همان و ندارد فاصلهيي نخستچندان راه با كه ميبرند نقطهيي
بر تاكيد عين در معظم ، رهبري.دارد همراه به را مرج و هرج و اغتشاش
:فرمودهاند مسلماندانشجو ، تشكلهاي سياسي ديني ، مسئوليت احساس
دست و بنشيند گوشهيي در دانشجويي هر كه بگويم نميخواهم من البته
هيچ من.كند بيرون كلاس از و بگيرد بود ، نظرش خلاف بر كه را استادي
.نيستم ومرجها هرج اين به معتقد
فعاليتهاي مورد در را دهنده هشدار موضع اين ديگر ، سخني در يا و
:داشتهاند بيان چنين انجمنها
من.بياورند در آنارشيستي واحد يك عنوان به را اسلامي انجمن نگذاريد
كار به مومن نيروهاي عليه ميتوانند كه حربههايي از يكي ميكنم خيال
هرج و آنارشيست اينها بگويند كه بدهند انجام حركتي ;است همين ببرند ،
انجمنهاي به نسبت طلبي مرج و هرج فكر كه بگذاريد نبايدطلبند مرج و
متين ، آگاه ، گروه يك صورت به اما ;كند پيدا رواج و كند رشد اسلامي
و انقلاب با مساسي اندك كه مسايلي با دانشگاه ، در صاحبخانه و شجاع
.كنيد برخورد دارد ، اسلام
دوزه با سالم سياسي فعاليت مرز:سياستبازي ونه سياسي ، فعاليت (20
تحرك شورداران جهت ، همين به ;است لغزنده و ظريف سياسي ، مرزي بازيهاي
موج بر و بلغزند مشتبه وادي اين در كه آنند خطر در اجتماعي سياسي ،
عامي و ديرين تلقي.آورند در سر آباد ناكجا از و گردند سوار نامعلوم
مرزهاي همين از برخاسته دارد ، وجود ما جامعهي در بودن ازسياسي كه
كه خدمت شيفتگان بسيار چه كه ديدهاند ما مردم.است مشتبه و لغزنده
به آن از و غلتيدهاند قدرت وادي در ولغزندگيها ، شبههها واسطهي به
و جامعه صحنهي برخادمان مكرر ، تجربههاي اين.نيامدهاند بيرون سلامت
و يابند دست مثبت سياسي فعاليت ويژگيهاي به كه ميكند تكليف سياست
و جنب از را سياسي مناسب تحرك و نشاط و شور دهندهي هشدار علايم
تنظيم را خود سياسي عمل آن ، مقتضاي به و جوشهايناسالمبشناسند
.كنند
مجامع به را مقدس هشدار اين بارها و بارها رهبري ، معظم مقام
آفات از سياسي ، نشاط و فعاليت بر تاكيد ضمن و دانشجوييدادهاند
:جمله از ;گفتهاند سخن درمحيطدانشگاه سياستبازي
ما هميشگي توصيهي و است هم درست و ميگوييد شماها كه سياست در ورود
به سياست و دانشگاه سرفصل در.است سياستبازي از غير است ، همهمين
اشارت و اجمال امابه ;خواهيمشد آگاه نظرات نقطه اين از تفصيل
فعاليت.داشت توجه دو اين درمرزشناسي اساسي عنصر يك به ميتوان
در.است استوار سياسي ارتقايشعور و فهم عنصر بر سالم ، سياسي
در دانشجو.است سياسي فهمدرست تكامل به معطوف سياسي تلاش ايننگرش ،
ابهامات و سوالات وگرهگشايي پاسخيابي دنبال به خود ، فعاليتسياسي
و بيابد را خود تكليفي آن ، موضع با متناسب بتواند است ، تا خود سياسي
در سياسي فهم وسياسيكارانه ، نگرشسياستبازانه در اما.كند عمل
محور سياسي ، مهرههاي وجابهجايي قدرت عنصر و است سياسي عمل حاشيهي
تلاش قالب ، و شكل اين ميدانسياست ، در كوشندگان.است سياسي عمل
تخت از يا و بنشانند عرشهيقدرت به را مجموعهيي يا و فرد كه ميكنند
و شايعهها پچپچهاو و وشنودها گفت تمامي.آورند فرود منزلت
ويا گروه افزونترفرد ، اقتدار و مهرهها جابهجايي براي بگومگوها ،
.ديگر جبههي يا و گروه فرد ، مقابل در است جبههيي
تلاش به دانشگاه محيط در كه سياسي مجموعهي يا و فرد هر نگاه ، اين با
يا و سلامت ميزان و كند محكشناسي را خود ميتواند ميآورد ، رو سياسي
.بازيابد را خود سياسي عملكرد انحراف