پنجم ، شماره 1417 نوامبر 1997 ، سال آذر 1376 ، 25 سهشنبه 4
|
|
صداها سمفوني
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
آثارش و امريكايي نويسنده دليلو دربارهدون
بسيار هستم زبان درون تاريخ ، و ورايسياست كه هنگامي من:دليلو
ميدهم انجام نويسنده بهعنوان كه است كاري همان اينخوشحالترم
شهر درمركز واقع آثارش ناشر دفتر دليلودر بادون ملاقات هنگام
به زيادي سالهتمايل نويسنده 60 اين كه نظرميرسيد به نيويورك
درخشانش رمان چگونگينگارش درباره كه هنگامي ندارداما گفتگو
در 827صفحه اخيرا كتاب اين.خاصيداشت برق چشمانش كرد صحبت زيرجهان
مجله با گفتگو دليلودراست شده انتشاراتاسكريبنرمنتشر توسط
در صبحانه هنگامخوردن قبل سال چندين كه نيوزويكميگويد
متوجهميشود نيز بعدها و ورزشيميخواند بازي يك درباره روزنامهداستاني
از الهام با.كردهاند آزمايش را اتمي يكبمب روسها روز درهمان كه
كه ميكند آغاز جهانرا رمانزير نگارش خبردليلو دو اين همزماني
.آمريكاست سرد جنگ از استادانه و كامل ، تيره تصويري
شاديآفرين بسيار و متحدكننده توپرويدادي با بازي:ميگويد دليلو
تا ميآيند بيرون خانههايشان از مردم آن در كه رويدادي.است
ميشود باعث سرد جنگ پيدايش.دهند قرار يكديگر دركنار را احساساتشان
از كه فاجعهآميز رويدادي.شود همراه زيان و خطر با همگاني احساس كه
در را تكراري و سفارشي رويدادهايي نيز تلويزيون حتي آن آغاز زمان
كه شده باعث تلويزيون بر حاكم شيوه اين.ميدهد قرار همگان ديد معرض
فعاليتهاي آدمكشي ، رويدادهاي گزارش به تنها رسانه اين اخبار
از من خاص تعبير دربپردازد ملي فاجعههاي حتي و تروريستي
شروع و دوم جهاني جنگ انتقاليميان لحظه نوعي ورزشي رويدادها ، بازي
.است عصراتم
به همينشكل به و ميگويد سخن يكساعت حدود شكل همين به دليلو
چنين پيشرفت تابه است حاضر ناشر يك چرا دريافتكه ميشود آساني
خريد براي دلار ميليون يك حدود دليلو آثار ناشر.كند كمك هنرمندي
تاكنون 11 او حاليكه در.است پرداخته مشهور نويسنده اين اثر آخرين
حاليكه در.نبودهاند پرفروش رمانهاي آنها از هيچكدام و نوشته رمان
تلاش آثارش ناشر ندارد ، گرفتن قرار توجه مورد و شهرت به علاقهاي دليلو
پاسخ شخصي سوالات به ندارد علاقهاي او.دهد انجام را كار اين ميكند
ميل كمال با بپرسيد او از نوشتههايش و كتابها درباره اگر اما.بگويد
نوشتن چگونه دليلو دون اعتقاد به كه است اين اصلي مشكل.ميكند صحبت
.نيست رمان خود در موجود داستانهاي جالبي به جهان رمانزير
ميدهد ميگذردنشان منطقهپول در سال1951 در كه رمان درخشان شروع
پر نامتجانس اينمجموعه در.است مسلط چيز همه بر كاملا نويسنده كه
هم در را واقعيت و داستان دليلو كه ميرسد نظر به شخصيت ، و صدا از
كهبراي سياهپوستي نوجوان كوترمارتين همچون شخصيتهايي.است آميخته
از را بازي تماميجزئيات تا نميرود مدرسه ورزشيبه مسابقه يك تماشاي
چالاكند و سرزنده اندازهخودش به كه او دوستان.نزديكببيند
زيبائي به دليلو.كنند مشاهده تلويزيون طريق از را بازي ترجيحميدهند
وي.است كرده راتصوير آنها رفتار دقيق جزئيات هيجانزدهو جمعيت تمام
در نيز اين از پيش دليلواست برگرفته واقعيت از داستانشرا
فراوان براساستحقيقات بودليبرا انجامداده را كاري چنين ليبرا كتاب
كندي اف جان قاتل بهعنوان كه كسي) اسوالد هاروي شخصيتلي درباره
محسوب يكبازنده جهان كتابزير برابراين دراست شده نوشته (معرفيشد
مشهور مردم:جهانميگويد رمانزير از درجايي وي.ميشود
اين.دارند آنان خصوصيتيمشابه عادي آدمهاي كه نميخواهندبشنوند
وجوديمشابهشان خصوصيات اين.احساسكنند آنان كه ميشود مسئلهباعث
.است بيارزش
من:ميگويد دليلو.دارد شباهت سمفونيصداها به جهان كتابزير زبان
اين.بسيارخوشحالترم هستم زبان درون وتاريخ ، سياست وراي كه هنگامي
.ميدهم انجام نويسنده عنوان كهبه است كاري همان