پنجم ، شماره 1417 نوامبر 1997 ، سال آذر 1376 ، 25 سهشنبه 4
|
|
رسانهها مدرسه ، خانه ، آموزش سهقطبي نظام
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
بلكه نيست تنها رسانهها كنيمآموزش تاكيد كه است اين هدفمان ما
رسانهها.ميباشد رسانهها و خانه ، مدرسه سهگانه مجموعه يك از بخشي
.كنند عمل تنهايي به نميتوانند
با ميكنند ، طي را جدايي راه رسانههركدام و مدرسه خانه ، زمانيكه
باطل هزينهها همه ميكنند راخنثي يكديگر تاثير و مخالفند يكديگر
سرگردان است موجودي هم كودك استو
اشاره
و متكثر زمان بهمرور افراد كردن اجتماعي و آموزش مسئول نهادهاي
كرده دشوارتر و پيچيده را آموزش موضوع مسئله اينشدهاند اجتماعي
را افراد گوناگون نهادهاي اين بين تعارض و چندگانگي بهطوريكه است ،
سه رسانهها و مدرسه خانه ، .ميبرد پيش بيهنجاري و بلاتكليفي مرز تا
و متفاوت ارزشهاي و پيامها كه هستند افراد كردن اجتماعي و آموزش قطب
و بحث.دارد جامعه بر نامطلوبي تاثير ميكنند ، كه مطرح را متعارضي گاه
باقر دكتر سخنراني موضوع آموزش سهقطبي نظام اين مشكلات و مسائل بررسي
است تهران دانشگاه اجتماعي علوم دانشكده جامعهشناسي استاد ساروخاني
.ميگذرد ازنظرتان زير در آن متن كه
هزينه:ميگفت آلفردرسووي.است شاخصتوسعه جوامع همه براي آموزش
انسان همانند عالم در موجودي هيچتوسعهاست نشان انسان پردازش
محفوظات انتقال تنها آموزش كه دانست بايد ولينيست آموزش نيازمند
بر مقدم پرورش چون نيست مغز پركردن و حافظه بر متكي تنها و نيست
.است كيفيحواس امتداد و جهانبيني تغيير آموزش.دانستنيهاست انتقال
دنيايي يكچنين با معلم و بيپايان ، و بيكران است جهاني دانش جهان
تعريف يك با.است رسالت يك بلكه نيست شغل يك معلمي.دارد سروكار
.برسيم آموزش قطبيبودن چند به ميتوانيم آموزش از مختصر
انتقال آيا چيست؟ آموزش ميپرسد فيلسوففرانسوي چيست؟مودم آموزش
سنگينكردن و حافظه بر انباشتن آموزش مغزهاست؟آيا پركردن و آموختهها
ازخود امريكايي دانشجوي:ميگويد جامعهشناسمعروف وبر ماكس است؟ آن
است؟ تفاوت چه عادي وفروشندگان من استادان بين ميپرسد
آموزش امريكا در كه ميكند را سوال اين دليل اين به امريكايي دانشجوي
پدر از فروشنده كه ميبيند دانشجو.علم و دانش حتي است خصوصي بسيار
دانش براي ميگيرد پول معلم و استاد و زندگي مايحتاج براي ميگيرد پول
پاسخ به فروشنده؟ آن و استاد اين استبين فرقي چه...و اطلاعات و
.ميدهد كالا هم يكي اين.نزديكند بههم اينها نخست گام يك در ماكسوبر
زيادي فرق و است اطلاعات اينجا تا.ميآموزد علم دانشآموز به هم معلم
انتقال فقط آموزش باشد قرار اگر بود همين هم مردم اعتراض نيست
پردازش آموزش ، .نيست هم دشواري كار درضمن نيست رسالت اين باشد اطلاعات
كيفي استمرار آموزشاست جهانبيني در تغيير استآموزش مغز ساختن و
.انسانياست حواس
استمعلم فراتر اين از معلم كار وبرميگويد ماكس ميبينيم بنابراين
يادميدهد را اطلاعات پردازش بلكهشيوههاي ميدهد را اطلاعات نهتنها
ميدهد ، معلم نشان را آن راههاي خودكفاميكند اطلاعات از را وجود و
وقتيطي محصلميدهد تغيير برابرشاگرد در را دنيا تصوير و رنگ
عينك معلم.ميكند ادراك ديگر بهصورت را دنيا ديد آموزش دراز ساليان
است فرهيختن بهمعناي اين.ميدهد دانشآموز به عالم درك براي تازهاي
عينك اين بيانمولانا به.نيست ميسر اطلاعات انتقال با تنها ديگر اين
زين / كبود شيشه داشتي چشمت داردپيش اهميت ما ادراك براي كه است
پرورش پردازش ، مستلزم عينك اين ميكنيد ملاحظه مينمود كبودت دنيا سبب
ارائه انسان ، ساختن درواقع.است اطلاعات انتقال بر مقدم پرورش حتي و
ذهن در آموزش از ما آنچه ميبينيم بنابراين.است انسان بر جهانبيني
.است فرهيختن و پردازش ساختن ، .نيست دانستهها انتقال تنها داريم
عظيم نظامهاي و دانستهها بيكرانه دنياي و انسان بيكرانه دنياي
زندگي براي آموزش.ميكند منتقل را اينها از قسمتي معلم است پرورشي
است ، زندگي مدرسه ديگرش بعد و است دانش بعدش يك و انسان بعدش يك
دانشآموز بهطوريكه است فرد واقعيت دنياي با آميزش زندگي با انطباق
.درآيد آب از پيروزمند زندگي و جامعه كشاكش در بتواند
بهگامانسان گام حركت مدرسه گامبهگام يك در ميبينيد بنابراين
صحنههايزندگي در توفيق و اجتماعي حلمشكلات جامعه ، در زندگي براي
بشر حيات برايتاريخ آموزش كه ببينيم پيچيدگيهابايد اين با.است
مدرسهاي شد خانوادهشروع از ابتدا آموزش.شد زاويهآغاز كدام از
جامعه فرهنگي ميراث انتقال درداشت عظيمي نقش نبودخانواده كار در
ولي.ميكرد عمل فرهنگي ميراث انتقال انحصاري واحد بهعنوان خانواده
پيدايش بكشد ، نميتوانست درازا به چندان تاريخ از برهه اين يقينا
در و آمد پديد مدرسه.بود اجتنابناپذير ضرورت يقينا مدرسه و مكتبها
اهميت سوال يك به مكاتب از هركدام.آمد پديد بزرگ مكاتب آنها كنار
داريم و داشتيم نمادي كنشگرايان ما مثلا.ميكردند برجستهاش ميدادندو
در و است انگيزه است مهم دانشآموز عملكرد در كه آنچه معتقدند آنها
.كرد تقويت را انسانها انگيزه بايد مدرسه درون
دربار مثالشاهزادگان براي يافت نخواهد توفيق هرگز دانستهها تحميل
شده فراهم آنها براي بسياربرجسته معلمين داشتند بزرگ كلاس قاجار
عنوان به و نميكردند اعتنا معلم هرگزبه كلاس درون در اما بود
كلاسهاي اين اما ميرفت هدر معلم تلاش ميكردند وبازي ميخنديدند شاهزاده
كلاس در به زحمت به را گوشش داشت ساعي دانشآموز يك قاجار دربار
اميركبير تقيخان ميرزا دانشآموز اين بشنود را معلم بيان تا ميچسباند
درون در انگيزه و داشت را آموزش انگيزه آشپز فرزند كوچك تقي اين بود
گرايان كنشنداشتند را انگيزه اين قاجار شاهزادگان بود او وجود
بيانجامد انگيزش به كه ميرسد توفيق به آموزش زماني معتقدند نمادين
آنها كردند توجه استعداد به كاركردگرايانبگيرد قرار انسان درون در
استعداد اگر اما كنيم فراهم را عوامل همه ما بايستي كه بودند معتقد
كارشان مدرسه جمله از آموزشي ابزارهاي يقينا باشد نداشته وجود
بودند معتقد آنها كردند توجه طبقه به تضادگرايان بود خواهد بيهوده
جهت اين از آنها و است تبليغاتي امروز دنياي در آموزش در توفيق كه
بيرون طبقات انحصار از آموزش كه بودند آن درصدد واقع در ميبردند رنج
و آموختهها مدرسه بود بيرقيب مدرسه طولاني سالهاي درهرحال.بيايد
دنياي تكنولوژي آمد پديد رسانهها سپس و ميداد انتقال را دانستنيها
ديگر دنياي يك ما براي ارتباطات ارتباطات ، عصر دركرد تسخير را ما
كه ميدانيم ماست امروز اساسي بحث اين و كردند ايجاد ديگر انسانهاي و
اضافه جديد بعد يك اينبار ولي داشتيم را مدرسه و خانه همگامي سال 50
هم كنار را مدرسه و رسانه شما اگر كنيد ملاحظه.رسانههاست آن و ميشود
نخستين از رسانهها اينكه تفاوت اولين دارند تفاوتي چه دهيد قرار
آموزشي واحد هيچ.زندگي پايان تا برميگيرند در را ما زندگي برهههاي
در مخصوصي سالهاي در را دانشآموز معلم بعنوان ما.نيست اينطور
آخرين تا زندگي لحظات اولين از رسانهها كه درسالي گرفت برخواهيم
در مدرسه.رسانههاست بودن وقت تمام دوم مسئله هستند ما با عمر لحظات
ساعت تمام 24 رسانهها ولي ميگيرد را وقت از ساعت چند فقط ساعت 24
بنابر ميدهند قرار پيامها و انديشهها بمباران در را ما رسانهها.را
تعبير يك به و را رسانهها تولد را ديگر دنياي يك تولد ميبينيم اين
ايوان نيست ممكن رسانهها گرفتن نظر در بدون آموزشي نظام هيچ ديگر
انسانها مدرسهها ميگفت كند انتقاد مدرسه از ميخواست كه هنگامي ايلپچ
ممتاز آدمهاي براي ميدهند تشكيل كلاس يك ميكنند جدا جامعه از را
جامعه كل و بكنند رسوخ آن درون به توانستند دليل هر به كه آدمهايي
را عيب اين رسانهها اما.ميگيرد قرار كلاس اين از محروم و جدا فارغ
به كه كلاسي بيديوار كلاسي جمعيت ميليارد يك با كلاسي كردند مرتفع هم
.ميكند استفاده آن از هم چوپان حتي و ميكند پيدا رسوخ جامعه اعماق
چنين نميتوانستند هرگز ما پدران بود نديده كلاسي چنين هرگز بشر جامعه
آموزش كه هستند غيرطبقاتي و بزرگ كلاسهاي رسانهها.كنند تصور را كلاسي
.ميدهند گسترش را غيرتجريدي
ما كلاسهاي آموزشدر اين كه ميآورند ما فرزندان براي آموزش رسانهها
سوريه مثلا جغرافياميآموزيم كلاسها در ما كه هنگامي نيست ميسر
خزر درياچه ميگوييم بهش يا و كشورها اين به محدود است كشوري
عظمتي چنين آن در كبير اقيانوس مثلا يا است عالم درياچه بزرگترين
آنرا خود ذهنيت با هم گاهي و ميكند حفظ آنرا دانشآموز دارد وجود
.ميسازد
يعني ميشناختيم حوضخانهمان از را اطلس اقيانوس بوديم كوچك ما وقتي
تصوير خود ذهن در را اطلس اقيانوس و ميكرديم بزرگ بار چندين را حوض
!كجا؟ آن و كجا اين ولي ميكرديم
خانه وبه كلاس به را اطلس اقيانوس رسانهها امروز كه حالي در
در آموزش اجتنابناپذير بعد يك بصورت رسانهها اين بنابر ميآورند
به را دوردست كشورهاي كردند كوچك را ما دنياي درآمدهاند ما دنياي
آموزش اين بنابر آفريدهاند ديگري دنياي و كردهاند نزديك يكديگر
هدفمان ما.رسانهها و خانواده مدرسه ، :است آمده در بعدي سه بصورت
يك از بخشي بلكه نيست تنها رسانهها آموزش كنيم تاكيد كه است اين
به نميتوانند رسانهها ميباشد رسانهها و مدرسه خانه ، سهگانه مجموعه
تكميلي نظريه كه دارد وجود رسانهها در نظريهاي يك.كنند عمل تنهايي
پيام اين و بكنند منتقل را پيامي رسانهها اگر ميگويد يعني ميباشد
متناقص محيطي انديشه يا اجتماعي ساختار با اما باشد جاذب هم بسيار
بگويم مثال ميرود20 بين از و ميشود تبخير و ميماند غريب پيام باشد
براي بود شده ايجاد معاونت يك بهداري وزارت در گذشته زمان در
كارشان در ايشان داشتند را كار اين مسئوليت آقايي يك تنظيمخانواده
فيلم ميكردند فراهم هم جاذب و زيبا بسيار فيلمهاي بودند جدي آدم
يك و تميز و خوب بسيار كه بچه تا با 2 خانواده يك ميداد نشان
سوال روستايي از بعد و...و كثيف بسيار ولي بچه تا ده با خانواده
.بچه خانواده 2 ميگفتند كه ميخواهيد؟ را كدام كه ميكرد
ميكرد احساس را خلسه از يكحالتي و ميآمد بيرون فيلم از وقتي ولي
كه است بدي كار چه ميگفت خودش با و برههخلسه ميگوييم ما را اين
صبح فردا آرام آرام همين اما...و ميگفت راست او شود زياد بچه تعداد
ما اگر بيداد داد اي كه ميديد و ميكرد نگاه ميشد بيدار خواب از كه
كند دفاع ما از ميخواهد كسي چه باشيم نداشته را رشيدي اين به جوانان
.ببندد را رودخانه جلوي بايستي زمستان در كسي چه
.ميشد مخالفت عمل در خانواده ، تنظيم با همين براي
.باشد موثر داردنميتواند تفاوت اجتماعي ساختار با وقتي رسانه پيام
طولانيتر را خلسه دوران شد تهيه وقتيزيبا شود تهيه زيبا اگر حتي
.ندارد فايدهاي هيچ ولي ميكنند
يادتون بچهها دانشآموزميگويد به نظافت و دست شستن مورد در مثلا
نگاه اطرافش بچه كه موقعي اما.موقعغذا بشوييد را دستهايتان باشه
بابا و مامان:ميگويد نميكنند رعايت اصلا پدرش و ميبيندمادر ميكند
بابا برو:ميشنود مادر و پدر از وقتي دارد ميكروب گفت دكتر آقاي
و بود زنده هم سال كرد 110 زندگي همانطور بزرگت پدر بود؟ كجا ميكروب
.هست چي دكتر نميدانست اصلا
با ميكنند ، راطي جدايي راه كدام هر رسانه و مدرسه خانه ، زمانيكه
است باطل هزينهها همه ميكنند خنثي را يكديگر تاثير و مخالفند يكديگر
اين:ميگويند انگليس در دارند اصطلاحيسرگردان است موجودي هم كودك و
درون موثر واحدهاي بين مواقع بعضي.است دوگانهاي شخصيت داراي شخص
وقتي درميآيد رنگ يك به جا هر دارد وجود تنافر رسانه و خانه و مدرسه
مسخره را حرفها همه خانه تو ميآيد ميشود ميكروبي است ميكروب از صحبت
در كه چيزي خانه ، در ديگر آدم يك و مدرسه در ديگر آدم يك يعني ميكند
طور به و سختي به كودك كه است عاطفي جبران است مطرح تنافر اين
.ميدهد ناآگاه
و ندهند جاي جانخودشان عمق در را جامعه قوانين انسانها كه هنگامي
فرآوردههاي هرگز اينها كنند كههمنوايي بگيرند ياد زندگي ابتداي از
هدفي همچنين آموزش دستگاه براي.بود نخواهند برايجامعه ايدهآلي
يك ايجاد ميماند باقي ما همه براي كه راهي تنها پس نيست متصور
عناصر نظام اين درون در.است بعدي سه و گانه سه نظام يك سيستم ،
كنند حركت جهت يك در باشندو پويا بايستي باشند يكديگر مكمل بايستي
مسير يك در هم با اما.باشند داشته را خودشان تخصص و جايگاه كدام هر
.برسانند اوج به را مهم اين و فرآورده اين و كنند حركت متحد
بايد ماهماهنگيارزشهاست من نظر به هست؟ چه سيستم اين شرايط حالا
ارزشهاي بايد رسانهها سازان باعقيده و پدر با معلم من خودمان با
.است ارزشها سازي هماهنگ اول مسئله يعني.باشيم داشته انساني
قرار اگر نشستيم؟ هم با هرگز ما آيا است دوم مسئله آموزشي شيوههاي
بچه اين بكنند تربيت ظريف بسيار شيوههايي با بچهاي خانهاي در باشد
متعالي و حساس و ظريف آنقدر بچه كه ديديم.بود خواهد ديگر موجود يك
جواب پدر شب يك اگر كه ميرود بالا آنقدر حساسيت سطح و ميشود تربيت
.نداد مرا سلام جواب پدر چرا كه نميبرد خوابش صبح تا ندهد را آن سلام
كه خانوادههايي داريم سراغ ما همه تربيتي نظامهاي در حاليكه در
غذا بيا بچه ميگويد ميشود كه غذا سر بعد ميزنند كتك را بچهشان آنقدر
حساسيت ارتقاء شيوه خانه در اگر.است درست تربيتي شيوه كدام.بخور
دنياي دو با بچه اين شود مطرح انسان ظرافت حال هر در و آگاهي
.ميگيرد قرار ناسازگار
بچه به استوقتي بعدي عامل اخلاقي رفتارهاي بهداشتي ، رفتارهاي
.نيست درستي روش بگوييمهرگز دروغ خودمان ولي نگو دروغ ميگوييم
و نظارت عدم نظارت ، داريم نظارت براي شيوهرا كدام نظارت ، شيوههاي
و است نونهال كودك كه زماني.كاهنده و دقيق گسترده نهنظارتهاي يا
يك اينكه براي بگذاريم كنار نميتوانيم را بچه ماست همراه همواره
در بنابراين ندارد عقل ولي ميكند حركت چون و آورد خواهد پديد مشكلي
اين و.است بچه بر دقيق نظارت و مادر آغوش در بچه گرفتن حالت اين
دارد انديشه و فكر جسماني ، نظر از ميشود بالغ كه ميرسد جايي به بچه
گوناگون انديشههاي گيرد قرار جامعه درون در داد اجازه او به بايد پس
انتخاب را بهترين و بكند داوري آنها بين و ببيند را گوناگون پيامهاي
.بكند
در بتواند تا است راه بهترين انسان يك موزون و متوازن هماهنگ ، تقويت
.كند عمل شخصا درست و دقيق بهصورت عالم جاي هر و جامعه