پنجم ، شماره 1418 نوامبر 1997 ، سال آذر 1376 ، 26 چهارشنبه 5
|
|
مقام رهنمودهاي آينه در دانشجو و دانشگاه
معظمرهبري
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(آثار نشر ويژه مديريت) رهبري معظم مقام دفتر:تنظيم و تهيه
(22)
از و داشتهاند مبذول عميق توجه اساسي نكته اين به انقلاب ، معظم رهبري
:فرمودهاند جمله
وامثال باندبازيها و سياسيكاريها - دانشگاه بيرون مشكلات نگذاريد
.بشود ووارد كند تحميل دانشجويي وتشكلهاي تجمعها بر را خود -آن
دانشجويي يكمجموعه كه دارد علاقه دانشگاه دربيرون گروهي هر البته
و كند استفاده آن از لازم هنگام در كه باشد داشته كار ابزار عنوان به
بديهي البته.بشود چنين بگذاريد نبايد ;بكشد فريادي برايش گروه آن
فعاليت -سياسي يا ديني -كشور گوناگون مسايل در انسان وقتي است
اين ;كند همكاري دانشگاه محيط از خارج افرادي با است ممكن ميكند ،
هم با بيرون در نفر دو كه نباشد اينطور اما ;ندارد ايرادي همكاري
آنها مشكلات و كنيم دعوا نفر دو آن هواي به دانشگاه در ما كنند ، دعوا
.منتقلبشود دانشگاهيم ، در و دانشجو كه ما به
(3)دانشجويي تشكلهاي راه در خطرات و آفات
و -دانشجويي درتشكلهاي اصطكاك و تفرقه:دروني اختلافات و تفرقه(5
مرئي و رايج رخدادهاي از -مسلماندانشجويي تشكلهاي بويژه
از گونهاي و سليقهها و نامها اختلاف مقوله ، اين در.دانشگاههاست
اين كه بود خواهد آن مشكل اما ;است تخلفناپذير و طبيعي اصطكاكها ،
.بينجامد غيراصولي و حذفي برخوردهاي به طبيعي ، مبادي
نيروهاي روابط حذفيدر و افراطي برخوردهاي اين از رهبري ، معظم مقام
همدلي و همراهي و ساختهاند راعلني خود گلايهمندي مكررا مسلمان ،
شده ياد مجامع دانشجويي شرعي ، وظيفه را انقلاب و اسلام مدافع نيروهاي
:دانستهاند
سري يك دردانشگاه ، مسلمان نيروهاي بين كه ميبينم الان من متاسفانه
حذف بهانهاي اندك به را يكديگر نيروهايمسلمان و دارد وجود درگيري
.ميكنند
كه است ، برچسبهايغيراخلاقي و تهمتها در حذفي ، برخوردهاي ريشه
تحمل جاي به گوناگون ، گروههاي.دارد رواج بيش و كم متاسفانه
اسلام از خويش تلقي دادن قرار محور و معيار ديدگاهها ، با و سليقهها
مركزين نقطه در را خود كه ميدارند كوشش رهبري ، و امام و وانقلاب
تفكر و سليقه در كه را كس آن هر و دهند قرار ولايت و امامت و اسلام
انقلابيگري و اسلامباوري دينخواهي ، منظومه از چنان نميگنجد ، ايشان
نه و باشد داشته خود نه را همجواري و مجالست روياي كه افكنند كنار
.بپردازند آن تمناي و آرزو به ديگران
اين به نهضت ، ازپيروزي پس اوليه سالهاي همان از انقلاب ، معظم رهبري
:كردهاند اظهار و داشتهاند توجه مسلمان دانشجويي مجامع در اخلاقي آفت
كه حالي در ;ميكنند حذف بهانهاي اندك به را همديگر مسلمان نيروهاي
شدن اسلامي به و انقلاب به و است مسلمان فرد اين كه نيست شك هيچ
سختگير بايستي قدر چه ما بشود؟ بايد كار اين چرا.است معتقد دانشگاه
طرف ، هيچ از من ، اعتقاد به.برسد مومن عناصر به حذف نوبت تا باشيم ،
سختگيري با يكديگر به نسبت انقلاب ، به معتقد و مومن و مسلمان برادران
خودش تندروي با و تندروست كه اين بهعنوان را كسي نه.نكنند معامله
تهمت اين با نه بدهند ، قرار فشار مورد ميكند ، خراب را دانشگاه مثلا
به اما است ، مسلمان نكرده ، درك را انقلاب مثلا شخص اين كه برچسب و
.شود زده كنار علمگراست ، است ، سهلگير است ، ليبرال نميخورد ، كار درد
دانشجويي درونمجامع اصطكاكهاي و كشاكشها مواردي ، در متاسفانه
دلخوشترند ، بيگانگان و اغيار با ازهمراهي كه است گونهاي به مسلمان
پارهاي با كه -سلايق اختلاف شعله چنان !خوديها با موانست و مجالست تا
با كه ميشود برافروخته -است شده مشتعلتر خودمداري و منيت هيمههاي از
مواجه تكريم و تجليل با امام ، و انقلاب و اسلام از بيگانه عنصر فلان
!ميورزند دريغ خودي نيروهاي با همكلامي هرگونه از ولي ميشوند ،
شكوه و شدهاند يادآور را دريغ نقطه اين مكررا انقلاب ، معظم رهبري
:بازگفتهاند آن از را خويش
بد دسته آن دستهبا اين:دستهاند سه دو ، فعال مسلمانان عده اين
!است بد اينها دوي هر با يكي آن است ، بد دسته اين با دسته آن است ،
ندارد ، وجود امريكا ديگر دشمني ، براي كه انگاري.است شكست اين ،
همه رفتهاند ، بين از و نيستند توطئهگر گروهكهاي ندارد ، وجود استكبار
قمع و قلع را كشنده سمي مضر گياهان آن همه و كردهايم برطرف را موانع
و گلترين ميخواهيم و ميكنيم نگاه گل دو بين آمدهايم حالا نمودهايم ،
است ، ساييده گوشهاش ذره يك كه يكي آن و كنيم انتخاب را زيباترينش
همديگر با مسلمانان چرا است؟ طوري اين مساله مگر.بيندازيم دور
يكي ، ميكنند؟ طرد را همديگر بهانهاي به مسلمانان بچه چرا نميسازند؟
هميشه من..ميداند راست را ديگري آن يكي ، ;ميداند چپ را ديگري آن
و ت و پ و ب و الف جناح بگويم بايد حالا ولي ب ، و الف جناح كه ميگفتم
و مسلمانند اينها همه كه -جناحها اين از يكي كه ميشود ديده گاهي !ث
دست ابجد اين از خارج كساني يا كسي با است حاضر -اسلامياند ابجد جزو
گاهي !بكند كاري چنين نيست حاضر اينها از كساني با اما بدهد ، دوستي
دليل؟ چه به چرا؟.است تند و زياد قدر اين همديگر به نسبت تعصبشان
قرآن صريح آيات اين چرا.بينهم رحماء عليالكفار اشداء معه والذين
خودتان بين اما ;باشيد شديد كفار با ميتوانيد ، هرچه ميرود؟ يادمان
:فرمودهاند ديگر سخن در يا و.باشيد گذشت با و رحيم
دانشگاهها ، در مومن و مسلمان گروههاي اوقات گاهي كه ميبينم الان من
كه دانشجويي آن به نسبت تا حساسيتدارند ، بيشتر همديگر به نسبت
او ;قايلنيست اعتباري ارزشها اين و معارف اين از برايهيچيك اصلا
ميكند ، ضديت ميكند ، خباثت كه كسي آن حتي.كردهاند فراموش كانه را
!پرداختهاند هم به و رفته يادشان را او ميكند ، اهانت
يا و رقيب و گروههايمعاند عمدتا دروني ، اختلافات و تفرقهها اين در
در كه آنانند.داشت خواهند را برداصلي كه بيهويتند و خنثي حداقل
نيرويابي و بذرپاشي كامل ، امنيت در و ميمانند سالم گريزها و جنگ اين
زنده از سرخورده جوان فوجفوج و ميگيرند ماهي گلآلود آب از ;ميكنند
.ميافكنند خويش دام در را دانشجويي مردهبادهاي باد ،
كدام هر انقلاب ، و اسلام به گرايشمند گروههاي كه حالي در باشيد ، مواظب
جدا هم از را آنها كه مييابند ديگر گروه آن در نكتهاي دليلي به
.نشود تمام غيراسلاميها سود به نتيجه ميكند ،