پنجم ، شماره 1419 نوامبر 1997 ، سال آذر 1376 ، 27 پنجشنبه 6
|
|
آيات نزول شان
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
كه گفتهاند قرآنشناسان از برخي مجيد كلامالله آيات نزول شان درباره
را آيات نزول حكمت.علتي و دارد كلاماللهحكمتي در كريمه آيات نزول
و.است امريالهي خود آنكه چه نيست آگاه برآن كسي و خداميداند تنها
ميتوان را آيات نزول علت ولي ;خواهيمگفت سخن خصوص اين در باره دگر
اسلام پيامبرگرامي بر كه حوادثي و وقايع عرصه در و اسلام درگذاريتاريخ
.كرد جستجو است گذشته مسلمانان و
بتو با كه مبارزاتسهمگيني طي در اسلام نوخاسته جامعه:فيالمثل
آن در آن راهحل كه ميشد روبرو مسالهاي با داشت پيشرو در بتپرستي
كه مينمود رخ تنگنائي يا و نبود روشن اسلام پيامبر براي هنگام
موضوعي بتپرستان كافرانو يا و نميشد مشخص آساني به آن از راهرهائي
آفرين هستي پيشگاه به توسل آن به پاسخدادن براي كه ميكردند عنوان را
.ضرورتمييافت
و درگاهآفريدگار به نياز روي اسلام پيامبر مواقع گونه اين در
خداي.ميفرمود مسئلت خدايجهان از را راهرهايي و مينمود چارهساز
و ميكرد دستگيري و ياري را خود فرستاده نزولآيهئي با هم مهربان
باطل بر حق فرمانالهيپيروزي اجراي با كه ميفرمود راهنمايي را چنانوي
نازل كه آيهاي مفهوم بستن كار به با پيامبرگرامي و ميگشت امكانپذير
كه تنگنائي يااز و ميآمد نائل داشت رو پيش در كه مسئلهاي بهحل ميشد
بدست كوبندهاي هم در پاسخ يا مييافتو رهايي بود آمده دچار آن به
.ميكشاند خاموشي به را پرخاشجو كافران كمكآن به كه ميآورد
منتهي قرآن نزولآيات به كه را فرستادهاش و خدا ميان رابطه اين
عنوان قرآن آيات نزول شان يا و نزولآيات علت قرآنشناسان ميگشت ،
از نمونه چند گردد روشنتر گفتهايم آنچه كه اين براي ما و دادهاند
.ميدهيم ارائه را آيات نزول شان
چند همسرش با ميكردكه ياد سوگند مردي كه بود رسم جاهليت زمان در
در ميگذاشت ، سرگشته و بسته پا آنمدت در را زن و نكند نزديكي سال
مردي همسري به بتواند كه ميدانست داده طلاق را خود نه زن وضع چنين
محدود متاركه و دوري اين.ميشد بهرهمند خود شوي از نه و درآيد ديگر
وضع همان زن عمر آخر تا گاه و نميشد شرطي به مقيد و زمان به
كه شد نازل آيه اين در الهي فرمان و ميماند باقي بلاتكليفيبرايش
حكم به انجامد طول به ماه چهار تا زن براي و آيد پيش وضعي چنين اگر
كه پيچيدهاي مسئله چنين حل براي.ميشود داده طلاق زن آن شرع حاكم
آن نزول كهشان شد نازل آيهاي بود شده روبرو آن با اسلام جامعهنوين
الهي فرمان اجراي ليكن و مربوطميشد جاهليت زمان به كه است موضوعي
بشماره 226مشخص بقره سوره در كه آيه متن.ميانبرميداشت از را مشكل
:است چنين ميشود
رحيم غفور الله فان و فاء اشهرفان اربعه تربص نسابهم من يولون للذين
ميگيرند اضراركناره جهت به خود زنان از سوگند با كه آنان براي
.است آمرزنده خدا پس آنهابرگشتند اگر است مهلت تمام ماه چهار
را موسي:گفتند و خواستند معجزه پيامبر از مكه كافران:ديگر نمونه
و بود كردن زنده مرده را عيسي و روانشد آن از آب چشمههاي كه بود عصا
توگواهي صدق بر تا بنماي آيتي (ص)محمد اي نيز تو ناقهبود را صالح
و زرگردان را صفا كوه اين:گفتند كافران خواهيد چه:گفت پيامبر.دهد
:گفت پيامبر -باطل يا برحقي تو كه بگويند برما تا زندهكن ما مردگان
كردند ياد ايشانسوگند.كنيد تصديق بياورم گفتيد كه آنها از اگرلختي
حريص ايشان ايمان بر نيز ومسلمانان آوريم ايمان و كنيم تصديق كه
.بودند
و آمد جبرئيل.معجزاتخواهد و آيات و كند دعا كه كرد همت پيامبر
اگر لكن.نمايم آيت و دهم تو به خواهي آنچه ميگويد خدا محمد اي:گفت
مناسبت اين به آيه اين و فرستم عذاب حال در نكنند ، تصديق و نگروند
:است شده نازل
الايت انما قل ليومننبها ايه تهم جاء لئن جهدايمنهم واقسموابالله
.انعام سوره -آيه 109 لايومنون جاءت انهااذا مايشعركم و عندالله
برآنها اگرآيتي كه سختشان سوگندان به خدا ، به خوردند سوگند و
خداست نزد آيات كه نيست اين جز:بگو.آورند ايمان بدان البته بيايد
ايمان آن به بيايد آيات آن اگر كه كند دانا شمارا چيز چه و
صفحه 452 -سوم جلد -كشفالاسرار.نميآورند
شان سلسله ازاين نمونه آخرين عنوان به را كوتاهالكافرون سوره و
:ميكنيم ذكر نزولها
عاص و وليدبنمغيره مانند ناباوران از گروهي بعثت اول سال در
چنين تو با قراري ما:گفتند پيامبر به اسود بن اميه و بنوائل
هم سال يك و ميپرستي تو را آنچه كنيم پرستش ما سال يك كه ميگذاريم
ما براي پرستش در تو اگر ميپرستيم ، ما كه را آنچه كني پرستش تو
آن خير در سال يك ما ميكرديم پرستش ما كه را آنچه از بهتر آوردي ،
پرستش ما چه آن در اگر و بردهايم آن از را خود حظ و كردهايم شركت
!بردهاي را خود حظ و شدهاي بهرهمند آن از سال يك تو بوده خير ميكنيم
سوره اين و بگيرم انبازي خدا براي من كه معاذالله داد جواب پيامبر
:شد نازل
اناعابد لا و مااعبد عبدون انتم ولا تعبدون ما اعبد لا يايهاالكفرون قل
.دين لي و دينكم لكم مااعبد عبدون انتم لا و عبدتم ما
نميپرستيد وشما ميپرستيد شما را آنچه نميپرستيم كافران اي بگو
شما نه و ميپرستيد شما آنچه پرستندهام من نه و ميپرستم من را آنچه
.من دين مراست و شما دين شماراست.منميپرستم آنچه پرستندهايد
را قرآن آيات تمام آمد گفته آيات نزول شان خصوص در آنچه همه ، اين با
آيات از بسياري در و است مربوط آنان از برخي به تنها و نميشود شامل
.است شده ديگري بحثهاي قرآن ديگر