پنجم ، شماره 1421 نوامبر 1997 ، سال آذر 1376 ، 30 يكشنبه 9
|
|
رهنمودهاي آيينه در دانشجو و دانشگاه
رهبري معظم مقام
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(نشرآثار ويژه مديريت) رهبري معظم مقام دفتر:تنظيم و تهيه
(25)
توجه همين از دردانشگاهها ، فرهنگي انقلاب عميق و عظيم جريان
سياسي ستادي ، حضور با نهضت ، با متضاد و معاند جريانهاي كه گرفت نشات
دانشگاه از را پژوهي دانش روح دانشگاه ، محيط در خود مسلحانه گاه و
.بودند داده متينگ ميدان و جنگ ستاد جلوه بدان و بودند گرفته باز
نميتوانست انقلاب ، از پس اوليه چندسال در دانشگاه چهره اين
اصلي مركز را آن و خواهيدرآورد علم و دانشجويي كانون را دانشگاه
دلسوزان كه بود چنين و دهد قرار وجامعهساز علمي تكاپوهاي
را آن موقت تعطيلي و جنبشبرآمدند در دانشپرور محيط آن دانشگاهي
.دانستند احيا و تهذيب مقدمه
.ماست دانشگاهي معاصر ازنسل بسياري فراديد در هنوز سخت ، تجربه اين
.تكرارنگردد تلخكاميها و نشود مكرر آزمون ، آن بودكه بايد بهوش
آزمودهاند و ديدهاند را روزها كهآن است كساني بر بيشتر هشدار ، اين
و دانش مركز به جنجال محيط از دانشگاه هدايت در هوشياري ، با خود و
دريغ تجربهها انتقال در خواص ، نسل اين اگرداشتهاند نقش تفكر ،
آن كنار از تغافل به و سپرند فراموشي به را تجربهها ويا ورزند
از دور چندان ما ، دانشجويي مجرب غير و نوخاسته نسل از بگذرند ،
يا و آشوبند بر نگرانيها و دغدغهها و سن مقتضاي به كه نيست انتظار
.بدمند تنازع و اختلاف تنور در و كنند گم ره جنجالها در
روابط به تاريخي معرف(1)دانشپژوهي به اجتماعي تاريخي ، نگرش
ما كشور كنوني موقعيت معاصر ، تمدن اسلامي ، تمدن دانشجويي ، چون مقولاتي
در را ماندگاري و اساسي آموزههاي و درسها قبيل ، اين از مسايلي و
مسايل دستاندركاران و ميآورد ديد پيش در را دور آفاق و مينهد اختيار
بستهنگري و كوتهبيني از و مينشاند تاريخ بام بر را دانشگاه آموزشي
.ميكند دور
شعور اين بر وتكيه تاكيد انقلاب ، معظم رهبري نوشتههاي و گفتهها در
درسهاي تاريخي ، تجارب به اعتماد با ايشان.است فراوان و پر تاريخي ،
آن از آموزهگيري به را دانشجويان و كردهاند بازگو را اساسي
درسها ازاين گوشهاي.فراوانند تذكارها اينرخدادهافراخواندهاند
:چنينند
مسلمانان علمي عقبماندگي.:اسلامي تمدن تاريخ در مهم جايگاه (10
صدسال در اسلام جهان مصلحان كه هست و بود آن اخير ، موجب قرون در
و علم منزلت ;كردهاند ياد طلايي تاريخ آن از مداوم گونهاي به اخير ،
مسلمانان علمي پيشتازي و بازگفتهاند شكوفايي دوران آن در را عالمان
.شدهاند يادآور را اسلامي تمدن در علوم و دانش و سريع رشد و
نفس به اعتماد اولا:ميگرفت صورت اصلي نيت دو به مداوم ، تاكيدات اين
تكاپوي و نشاط و شور اميد ، روح آنان در و بازگردانند را مسلمانان
و جان از را ياس و كسالت غبار و برانگيزانند را تحقيق و دانشآموزي
نادرستي زرين ، تاريخ آن كرد ياد با ثانيا.بزدايند مسلمانان ذهن
در خناسان القاي و سازند برملا را دانش و دين ناهمسازي وسوسه
ازسوي كه وسوسه اين.بازشمرند را مدنيت عصر در ديانت ناكارامدي
هماره ميشد ، تبليغ ما كشور ازجمله و اسلام جهان در دينگريز غربزدگان
صفحه آن و ميباخت رنگ اسلامي تمدن طلايي عصر يادآورد و تذكار در
فروغ از و ميآورد فرود بطلان مهر القائات و دعاوي بر تاريخ ، ماندگار
.بازميداشت تاثير و
اين از بارها و اسلام ، بارها جهان مصلحان ديگر چون بزرگوار ، رهبري
در تمدن و دانش گسترش در را اسلام ونقش كردهاند ياد تاريخي عصر
دو هنوز پيامبر رحلت از:ازجمله و ;فرمودهاند بازگو عربي جاهلي محيط
عربي منطقه مركزيت با اسلام دنياي در علم پرچم كه بود نگذشته قرن
.نداشتند خبري علم از آنها ;نبود آنها به متعلق علم.شد برافراشته
پيامبر چون ;كردند جذب را علم اما ;كجا علم كجا ، عربي منطقهاي
پنجم ، و چهارم قرنهاي در...بالصين ولو اطلبواالعلم:بود فرموده
.شد تشكيل -امروز اسپانياي در يعني -اروپا جنوب در اسلامي حكومت
كتابتاريخ در.بود آندلس در روز ، آن اروپاي در دانشگاهها برترين
دانشگاهي در را خودش پسر ميخواست تاجري:ميگويد علوم ، پيرروسو
ميخواهي اگر:استادگفت.كرد مشورت استادي با ;كند تحصيل تا بگذارد
در كه دانشگاههايي اين همه بگيرد ، ياد راخوب اصلي عمل چهار تو پسر
ميخواهي اگر اما ;ميدهند را جوابش اروپاست ، مياني منطقه در و فرانسه
اسلامي دانشگاههاي به بايد بگيرد ، ياد چيزي اصلي عمل چهار از بالاتر
.بروي آندلس در
و علم ارتقاي درپرتو جديد ، تمدن:جديد غرب در ودانش علم (20
سلطه ، نظام اين.دهد مي ادامه خود وسيادت سيطره به و آمده پديد دانش
در قدرت بسط آنبه پرتو در و يافته حيات ادامه امكان علمي اقتدار در
:است پرداخته جهان
امروز كه كساني اين.ايفاميكند دنيا در زيادي خيلي نقش امروز علم ،
انسانهاي مسلطند ، بزرگ كشورهاي در دنيا سياسي دستگاههاي و دولتها بر
بهخاطر چرا؟.ميكنند حكومت دنيا بر حال ، درعين..هستند ، معمولي
:است يادكردني نكته چند جديد ، تمدن در علم جايگاه بازشناخت در.علم
و رشد و گرفت شكل ايمان از غربت در جديد ، تمدن در دانش و علم:اولا
زمين مغرب تاريخي اجتماعي ، بافت و ويژگيها در آن ، ريشه.يافت نمو
:بود
و ايمان تعارض و دين ، و علم جدايي انديشه اروپا ، نوزدهم قرن انديشه
روز آن كليساي آن از گناه.همداشت تاريخي عوامل البته;بود دانش
زمان ، كليساي از عقبمانده كليساي متحجر ، كليساي كليسايمتعصب ، ;بود
كه وقتي بله ، .كليسايخشن بشري ، و انساني عواطف نكننده مراعات
و پيشرفتها و حقايق نخواهند دنيا از نقطهاي هر در دين متوليان
اثر ترتيب آن به و ببينند را انساني طبيعت زيباي جلوههاي و جريانها
.ميشود همين نتيجه بگذارند ، ارج آن براي و بدهند
و نماياند را خود جداييآفات و افتراق اين زمان ، مرور به:ثانيا
انساني سخت شدايد و مشكلات با علمي ، ارتقاي اوج در را غربي تمدن
خشونت از را غربي بشر دين ، و ايمان از علم جدايي گرچه.ساخت درگير
و داد قرار نفس هواي عفونت درگير را آنان ولي ساخت ، رها دين متوليان
:ساخت مبتلا منيت و فرديت هزارتوي لايههاي در
اين چوب بود ، بشري ودانش علمي اكتشافات ميدان پيشتاز كه اروپا
هستكه چيزهايي....خورد را -علم از دين يعنيجدايي -غلط انديشه
كه روزي آن....شنيدهميشود فردا آن اثر اما ميگردد ، واقع امروز
گريبان اروپا در جوانان زندگي انحرافي بقيهروشهاي و بيتليسم
كه روزي آن.چه يعني حرف اين كه فهميدند روز آن فشرد ، را بشري جوامع
خانواده -امريكا و اروپا غربي ، كشورهاي در يعني -بشري دانش مهد در
بستند كمر به اسلحه ساله سيزده دوازده ، بچههاي كه روزي آن شد ، متلاشي
كشورهاي و اروپا كشور در و دادند تشكيل ترور گروه خيابانها در و
علم از دين جدايي كه فهميدند روز آن كردند ، آدمها كشتن بنابه مختلف ،
دهها كوچك ، بمباتمي يك با كه روزي آن اينها ، از قبل.چيست معنايش
از علم جدايي كه فهميدند روز آن باختند ، لحظهجان يك در انسان هزار
.چيست معنايش دين