پنجم ، شماره 1422 سال دسامبر 1997 ، آذر 1376 ، 1 دوشنبه 10
|
|
ميترسند؟ مدرسه از بچهها چرا
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
مدرسه از كودكي اگر مدرسه مسايل روانشناسان از تن دو گفته به
بماند خانه در تا ميزند مريضي به را خود دارد ، يادلهره ميكند دلتنگي
امتناع مدرسه در صحبتكردن از يا ميآورد ، در ناظم دفتر از سر مكررا
.باشيد نگران بايد شما ميكند
در كردن شركت زيرااز دارند تنفر مدرسه از گاهي شاگردان
ميآيد ، دوستان نگران و ساكت نظر به شما اگركودك.ميترسند مدرسه
او ميدهد ، دست از را خود نفس اعتمادبه ناگهان يا دارد كمي مدرسهاي
باشد قلدر يك قرباني ممكناست
داشت سالهام شش فرزند ماندهبود ، باقي مدرسه زنگ به دقيقه چند فقط
وارد كه ازهنگامي.بروم مدرسه به نميخواهم من:گفت اوميكرد بغض
خانه از بيحالي با او كه حالي در.داشت تنفر مدرسه از بود شده كلاس
از اينقدر حالا از او اگر چشه؟ او كه كردم فكر خود با ميشد خارج
بود؟ خواهد متنفر چقدر آينده در باشد داشته تنفر مدرسه
غر مدرسه درباره كودكيگاهي هر:دانشگاه استادان از يكي گفته به
كهنميخواهند بيزارند مدرسه از آنقدر كودكان دهدرصد تا پنج ولي ميزند
.كنند شركت كلاس در
مدرسه از كودكي مدرسهاگر مسايل روانشناسان از تن دو گفته به
خانهبماند در تا ميزند مريضي به را خود دارد ، دلهره يا ميكند دلتنگي
امتناع مدرسه در كردن صحبت از ميآورد ، يا در ناظم دفتر از سر مكررا
.باشيد نگران بايد ميكندشما
.آسان خيلي گاهي -كنيد راحل مشكل ميتوانيد معمولا شما خوشبختانه
كه ميزند صدا را بچههايي فقط معلم كه شدم كودكممتوجه مورد در
او به همين براي مينشست معمولاعقب من پسر و بودند او نزديك
او و بنشيند ميزجلويي در تا خواستم بچهام از فقط من.اعتنايينميشد
.شد مدرسه مشتاق شدت به او بعد آنبه از كرد را كار اين
ميآيد بدشان مدرسه از بچهها كه دلايلي معموليترين
مدرسه از بچهها ميشود باعث كه است ترسي جدايي از نگراني:دلهره.
فشار در خانواده كه ميافتد اتفاق مواقعي حالت اين اكثرا.نبرند لذت
.شود جديد مدرسه وارد ميخواهد كودك كه هنگامي يا باشد
اگر مثلا دهند افزايش كودكرا نگراني ميتوانند والدين متاسفانه
بيشتر دنبالت ساعت 12ميآيم و باش داشته خوب روز بگوينديك محكم
من به نباش ، اگر نگران:بگوئيد اينكه تا نفسميدهد به اعتماد
.ميرسانم دقيقه تا 10 را خودم كردي پيدا احتياج
مدرسه به ورود از كه كرد رامعالجه پسري روانشناسي كلينيك مدير يك
در شدن گم بود ، از نگران چيز همه از او داشت ، راهنماييدلهره
و بماند خانه در تا زد كارش وقت از مادرش.خوردن كتك تا جديد مدرسه
كمك مشكل ايجاد به او كار شداين متوجه مادرش وقتي.دهد ياري او به
آشنا و مدرسه به بردنپسرش با و او استقلال تقويت به كرد استشروع كرده
ترس طريق بهاين.داد انجام را كار اين مدرسه واطراف معلم با كردنش
به خانه در تمرين با شماميتوانيد.كرد كنترل را فرزندش
صحبت از)كند راكنترل ترسآور وضعيتهاي چگونه كه فرزندتانبياموزيد
باشند ترسناك اتفاقاتكمتر تا كنيد كمك.(امتحان تاانجام كلاس در كردن
افكاري بياموزيدكه فرزندتان به.اجرا قابل بهقطعات آنها تقسيم با و
.برميآيم اين عهده از بهمن دهد راتغيير ميشوم مردود مانندمن
مدرسه در زيرا مدرسهندارند به رغبت كودكان از بعضي:تنهايي.
ميزند بهمريضي را خود تنهاست ، هميشه شما اگرفرزند.ندارند دوستي
با داراييهاي اينكه يا كند ، كلاسياجتناب گردشهاي به رفتن از تا
اغلب روانشناسان بهگفته.ميبخشد شدن خوب قصد به را خود ارزش
ممكن يككودك.ميشود حل اجتماعي مهارتهاي باايجاد تنهايي مشكلات
كردن صحبت هنگام كه باشد داشته اينمسئله گرفتن ياد به نياز است
.كند صحبت نجوا از چگونهبلندتر يا كند ، نگاه ديگران چشم به چگونه
ياد دوستيابي چندراه فرزندتان به ميتوانيد شما.ازفرياد آهستهتر
چيست؟ميخواهي تو نام.است تام من نام:اينكهبگويد مانند بدهيد ،
خيلي كه كودكان از خيلي ميگويد ميامي شهر در معلم يك كنيم؟ بازي
تنها كودك يك اگر.نشنيدهاند خود درباره خوبي چيز هرگز هستند تنها
را شاگردان اغلب من -رايانه مانند -دارد مهارت زمينهها بعضي در
به و ميبرد بالا را نفس به اعتماد اين.كنند كار او با ميكنم وادار
.كند پيدا دوست تا ميكند كمك تنها كودك
در كردن شركت از زيرا تنفردارند مدرسه از گاهي شاگردان:قلدرها
دوستان ميآيد ، ونگران ساكت بهنظر شما كودك اگر.مدرسهميترسند
او ميدهد ، دست از را خود نفس به اعتماد ياناگهان دارد كمي مدرسهاي
معمول پيشنهاد:ميگويد روانشناس اين.باشد قلدر يك قرباني است ممكن
.نيست كافي هميشه -باشند جسور كه بدهيد ياد آنها به -مشكل اين براي
توصيه او.ميزند كتك را آنها اغلب قلدر هستند ، گستاخ كه وقتي حتي
به راهنمايي در.بگويند معلم يك به ابتدائي كودكان آن بجاي كه ميكند
قلدر كه جاهايي از و دوستانبچسبند به ميبايست بچهها بالا
.كنند ميگردداجتناب
براي.قلدر والدين نه ناظمبرويد ، پيش كنيد ، مداخله بايد شما اگر
:ميگويد مادر يك وقتي.باشيد زيرك فرزندتان ، كشيدن خجالت از پرهيز
سر سربه به كردند شروع بزرگتر پسر دو آمادگيميرفت ، من بچه وقتي
:كرد پيشنهاد ساده راهحل يك شوهرمن اتوبوس ، ايستگاه در او گذاشتن
داشته ديد بچهها تابه بياوريد ما ساختمان نزديك را ايستگاهاتوبوس
از بعضي:يادگيري در مشكل.يافت خاتمه قلدري كردو قبول ناظمباشيم
يك گفته به.ميگيرد نشات فيزيكي مشكلات از مدرسه از كودكان شكايات
يك هميشه چون است محروميت واقع در مدرسه از تنفر آنها براي روانشناس
.كنند تلاش كه هم چقدر هر هستند ، عقب قدم
چشم يك.نبود خواندن به خصوصي ، قادر تعليم از بعد حتي سومي كلاس يك
با داشت ، مشكل چشم تطابق در او دهدهم ديد وجود با كه شد متوجه پزشك
.شد مشتاق يادگيرنده يك او ديد ، درمان و عينك دادن
علائم به ميبايست والدين شده ، پس معمول تعجبآوري بطور ديد مشكلات
ميپوشاند ، را يكچشمش فرزندتان آيا خواندن ، حين در.حساسباشند
كتابها او آيا.ميكند گم را خواندنش جاي يا پايينمياندازد را سرش
از او آيا.ميدارد نگه نزديكتر انگشت بند تا آرنج بين فاصله از را
.ميكند شكايت مفصل كار يك از بعد تهوع حالت يا سردرد چشمها ، خارش
شامل كه بگيرد صورت چشم كامل معاينه يك او از بايد است چنين اگر
.ديگرباشد مهارتهاي و مشاهده عمق با تطابق حركاتچشم ، كنترل ارزيابي
اگر نشنوند ، را صدايمعلم است ممكن ناراضي دانشآموزان بعضي
حروفمصوتي مخصوصا) ;دارد حروف صداي دريادگيري مشكل فرزندتان
ميكند قاطي را صدايي نظر از بههم كلماتشبيه ;وا مانندو كوتاه
تاكنون كه ميكند سوالاتي يا (وخوب ياخواب وشور مانندشر)
.كنيد مراجعه پزشك گوش يك به شدهاند داده جواب
تكميل از ميمانند ، محروم دارند ، اغلب يادگيري ناتواني كه كودكاني
ممكن آنها.نميكنند اعتنا را معلمشان ظاهرا و بازميمانند ، مشق
تلفنشان ، شماره مانند بياورند ياد به نتوانند را سادهاي اطلاعات است
گمان شما اگر.شنيدهاند تازه كه داستان يك جزئيات يا الفبا حروف
يك بخواهيد معلمين از دارد ، يادگيري ناتواني فرزندتان كه ميكنيد
.شود انجام روانشناس توسط ارزيابي
معلمي كه ميكند شكايت شمامرتبا فرزند اگر:معلم يك با ضعيف شيمي
يك.است آسان وقتهاراهحل بعضي چطور؟ است بداخلاق يا غيرمنصفاست
موقع در يكديگر پيش شاگرد و معلم نشاندن:آموزشيميگويد مسئول
.بخشد رابهبود رابطه اغلب ميتواند ناهار
دخترم:ميگويد دختر يك مادر.است لازم موثرتري اعمال ديگر مواقع در
يك او جديد معلم.ميآمد خانه به دلتنگ دوم كلاس به ازورود بعد كمي
كرد سرزنش را دانشآموزي كردن گريه حد تا او يكبار.بود سختگير معلم
به ميكرد فكر ما دختر بود خوانده اشتباه را كلمهبلند اينكه بخاطر
.ميشود سرزنش نيز او زودي
تعريف دخترمان كه ازاتفاقاتي ليستي شوهرم با:ميگويد مادر اين
ديگري كلاس به را دخترمان تا خواستيم ناظم از و كرديم بودتهيه كرده
.شد بهتر دخترمان بزودي.كند منتقل
معلم عليه را مادري يا چطورپدر ميدانند بچهها باشيد ، داشته بياد
كرد ، مدرسهتعريف از هولناك داستان يك اگرفرزندتان پس.كنند
يا معلم با گرفتهايد ، را واقعيت كهتمام نكنيد فرض خودكار بهطور
است متنفر مدرسه از فرزندتان چرا داديد تشخيص وقتي.كنيد صحبت ناظم
.كنيد پيدا راهحل يك تقريباميتوانيد شما
دايجست ريدرز:منبع
تالهي احمد:مترجم