پنجم ، شماره 1422 سال دسامبر 1997 ، آذر 1376 ، 1 دوشنبه 10
|
|
رهنمودهاي آيينه در دانشجو و دانشگاه
معظمرهبري مقام
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(نشرآثار ويژه مديريت) رهبري معظم مقام دفتر:تنظيم و تهيه
(26)
عرضه در درخشاني تاريخ ايران مردم:ايرانيان علمي استعداد (30
نفس به اعتماد زرين ، گذشته اين.دارند و داشته برجسته استعدادهاي
جديد تمدنهاي ساز و ساخت در نااميدي و ياس از و ميآورد پديد علمي
.ميكند خودداري
كشور فلان جامعه چونان را نبايدخود حاضر عصر ايراني جامعه
عرضه در و است بيبهره علمي تاريخي گذشته از كه بينگارد دورافتاده
معتمد و متكي ايران ، ملت آحاد.ميباشد ناتوان علمي فرهنگي ، نخبگان
جهان سطح در كه كشور ، در نه كه است ايراني ستارگانعلمي به
خود مديون را بشريت علمي كاروان كه خويش ، زمانه در نه و ;درخشيدهاند
.گرديدهاند دانش كاروان ماندگار حلقات از حلقهاي و ساختهاند
كه مردمماست ، زرنگار ميراث و گنجگرانبها علمي ، تابناك تاريخ اين
و بخشد اميد را دلمردگان ;گيرد قرار مورديادآورد هماره ميبايست
.سازد رسوا را معاندان و باشد تذكار را پيشگان غفلت
ازغرور سرشار و فرخنده گذشته بهاين مكررا انقلاب ، معظم رهبري
بيگانه اينتاريخ با بيش و كم كه -نو بهنسل و داشتهاند اشارت ملي
;داشتهاند روايت و روزگارانحكايت آن از -ندارد انسكامل يا و است
و واستعدادها شمردهاند امروز تابلويتلاش را دوره آن علمي تكاپوي
قابليت بر برهانكاملي و قاطع دليل را ، آنروزگار علمي نخبگان
:دانشوريدانستهاند و درنخبهپروري ايراني
و تاريخ اصلادرنيست هم حالا به مربوط;است استعداد مركز ايران
ابنسينا مثل آدم نفر مگرچند فلكي ، جريانات و تحولاتاوضاع همه در
از نفر ده سال ، هزار درهر كه كنيد فرض دربيايد؟ ممكناست
امثال -نفر ده اين اكثر آخر ، سال هزار اين دراينهادرميآيد
ايران از -رازيها زكرياي محمدبن خوارزميها ، فارابيها ، ابنسيناها ،
.بشريند دانش اساسي پايهگذاران اينها.هستند
:فرمودهاند ايرانيان علمي طلايهداري در ديگر ، سخني در يا و
نداشته خود گذشته از تمدني كه نبود لاتين امريكاي جوامع ما ، جوامع
و دعاها فقط تمدن ، از كه نبوديم سياه آفريقاي كشورهاي ما.باشد
آن ما.باشيم داشته نگه ياد در و باشيم شده بلد را بتخانهها اوراد
در -اسلامي فرهنگ مشعل حتي -دنيا فرهنگ مشعل سال هزار كه بوديم ملتي
اسلام بزرگ مفسران اسلام ، بزرگ محدثان اسلام ، بزرگ فقهاي.بود او دست
شما.بودند كرده رشد مملكت اين در بودند ، اسلامي فرهنگ طلايهداران كه
چه -بزرگ مفسران ;ايرانيند غالبا سني و شيعه بزرگ محدثان ببينيد ،
حتي ;ايرانيند غالبا بزرگ ، مفسران ;ايرانيند غالبا -سني چه و شيعه
-قاموس مثل -لغتعربي كتب بزرگترين.ايرانيند غالبا بزرگ ، لغتنويسان
ميكند ، نگاه انسان وقتي.است يكايراني كه است بهفيروزآبادي متعلق
.رساند اوج همبه را اسلامي فرهنگ خود مملكتحتي اين كه ميبيند
نفر سه دو ، ماجز يعني ;بود ايرانيها دوش روي اسلامياصلا فلسفه
عارف و فيلسوف عرفان ، و فلسفه در معروف نسبتا چهره
اين ، .نداريم معروفيت حداز آن در يا نداريم ، غيرايراني مسلمان
اسلامي ، علوم درغير همچنين.است مملكت اين اسلامي علوم مربوطبه
واقسام انواع در هيات ، در طبيعي ، در نجوم ، در طب ، در دررياضيات ،
از -اخير سال صد و هزار يا اخير ، سال هزار دراين كه دانشهايي و علوم
اين تا سوم دوم ، ازقرن مثلا ;مدون علم به پرداختنمسلمانان روزگار
اين جهان ، همه در دربرههاي بلكه داشت ، وجود اسلام دردنياي -آخر
.بود ايرانيها دوش علومروي
و غني سرزمين اين.نيست و نبوده ايران ، مختومه ملت استعداد پرونده
پرمهر دامن در و بپرورد ابنسيناها كه است توانمند همچنان نخبهپرور ،
تارك بر و بسازد دانش بلندآوازگان گمنامان ، از و دهد پر و بال خود
ادعا ، اين ;است واهي اميد نه و گزاف دعوي نه اين ، .بنشاند جهان بام
توانمندي به بازنگري و ملت يك قابليت به تاريخي شعور از برخاسته
.است امت اين موجود
خودي ، در جامعه بيگانگان خود از بيگانهو تمدن مرعوبان و مجذوبان
و دارند مابهتران از به چشم هميشه ;خويشغوطهورند افسردگي و ياس
حجاب اين.غفلتند در مستعد نسل اين غيرمتناهي و ذخيره توانايي از
ترميم و تصحيح حال ، به نگرشي و گذشته به نگاهي با بايستي را اكبر
اعتماد و يقين ايراني ، موجود استعدادهاي و گذشته به نگاه.كرد
از طليعهاي و نهد بنيان را جديد تمدن ميتواند ملت اين كه ميآورد
.آورد نمايش به را ديگر زندگي
و وتواناييها علمي استعداد به اشارتهايمكرري انقلاب ، معظم رهبري
عنوان به اينتوان از و داشتهاند ايران موجودمردم قابليتهاي
:يادكردهاند ملي ذخيره
هر تحقيقيعالم ، مراكز در هم كهامروز شنيدهام متعددي افراد از من
-ايراني چهمحققان و دانشجويان چه -ايرانيهاهستند كه جا
بعضي خوبهاي تعداد شايد.برجستهاند ايرانيها اساساميدرخشند
.ندارند برجسته اما ;باشد ما از بيشتر كشورها
از وتوان ، قابليت تمامي با جامعهايراني:سلاطين استعدادكشي (40
قرنهاي وزورگو ، مستبد پادشاهان.ميبرد مظلوميترنج تاريخ يك
را تاريخي ظلم بزرگترين پرداختندو ملت اين بهاستعدادكشي متوالي
.داشتند روا او بر
از قرنهايقبل تاراجگر و مهاجم ازاقوام بيش اخير ، قرنهاي سلاطين
تهاجم و غارتگر اقوام.كردند ستم جامعهايراني و ايران به آن ،
توانمندي و قابليت اما ;ميكردند غارت را ملت اين مال و جان پيشه ،
برجستگي و سربرآورد خاكسترسوخته از سمندروار كه بود ايرانيچنان قوم
اين به تاريخي تهاجم ووحشتناكترين خشنترين با حتي.نماياند را خود
ولي شد ، خاكستر و نشست خاك در گرچه ايران -تاتار قوم هجوم يعني -ملت
از زرين بخشي و داد نشان را خود و باليد ايراني قوم كه نگذشت چيزي
.زد رقم غارت عصر همين در را ايراني فرهنگ
غارت اينملت استعداد پهلوي ، و فاسدقاجار سلاطين دورهاي در اما
استعدادها انحراف ;صورتگرفت جامعه تخدير شيوههايگوناگون ، به ;شد
غيرمتكي بيهويتو آدمهايي و گرديد سركوب علمي نفس به اعتماد ;نمود رخ
نفعگرايي ، و وسودپرستي شد عزيت جايگزين حقارت;يافت تكثير خود به
.گرديد علمي جديت و جايگزينتلاش
كشور دراين عالم و بيمقدار ، ما كشور در علم اخير ، سلاطين دوره در
از كه جهانيبازمانديم ، علمي شخصيتهاي عرضه تنهااز نه.شد بيحرمت
در.افتاديم عقب نيز يامنطقهاي و كشوري درون علمي پرورششخصيتهاي
وتحشيههاي خواندهها تكرار به حتيديني ، و انساني تجربي ، علوم
بديع انديشههاي و نو تئوريهاي و بلند گامهاي از و ورزيديم قناعت خود
.گرفتيم فاصله
اين.كشورماست اخير سدههاي در ودانشوري دانش تاريخ واقعيت اين ،
در اما ;ميطلبد مجاليافزون كه است سخني شد ، چگونهچنين و چرا كه
تاريخي فرود اين در سياسي سلطهاي نظام كه گفت بايد مختصر يكاشارت
فاجر و فاسق پادشاهان.داشت ناپوشيدني چشم و اساسي سهمي كشورمان ،
نسل و كردند تحميل كشورمان بر را علمي تاريخي عقبافتادگي دوره ، اين
.ساختند درگير فرهنگي تاخيرهايعلمي ، از انبوهي با را كنوني
اوجشدر و قاجاريه زمان از كه خائنيرا دستهاي آن كند لعنت خدا
و ضايع كشور اين در شد ، اشاره كه را استعدادهايي اين پهلوي ، زمان
تا شاه ناصرالدين زمان از..است استعداد مركز ايران.كردند تعليل
را استعدادها -لعنتكند را آنان تكتك خداوند كه -شاه محمدرضا
.كوبيدند