پنجم ، شماره 1422 سال دسامبر 1997 ، آذر 1376 ، 1 دوشنبه 10
|
|
در رفسنجاني هاشمي آيتالله مهم سخنان
رهبر كه ميدهم شهادت تهرانمن جمعه نماز
يك برايخودشان خامنهاي آيتالله عزيزمان
برنداشتند هم قدم
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
و بودند ناراحت امام بود ، شده آمدهايي رفتو كه جلسات از يكي در
و تلخ ما براي بسيار كه فرمودند جملهاي يك خودشان زمان آن جانشين از
دارند تندي نظر ايشان كه كرديم احساس ما.شد ما براي شوك
باشد ، هم مرجع بايد رهبر كه است گفته كسي چه فرمودند (ره) امام
هم آن مصداق و كافياست باشد داشته مطلق اجتهاد قدرت كه مجتهدي
.است (خامنهاي آيتالله)ايشان
هم اين كردهاند ، روي هم مطرح و دارند آقايان كه اعتراضاتي از يكي
.است مرجعيت قضيه كردند ، تكيه خيلي
و انجامشده خدمات اين دستشان به كه آنهايي ميبينيم امروز
اسم به دارند راهم آنها كردند ، هموار را راهها اين و كشيدند زحمت
اين ولايتامر تحت كه ازانسانهايي مجموعه يك ميكنند ، تضعيف ديگري
اينها تضعيف هستند ، ما آينده سرمايههاي اينها.كردند را بزرگ كار
كشور به ظلم و تاريخ به ظلم هم آن رهبري تضعيف از پايينتر قدم چند
.است
و است واقعامشعشع ايشان زعامت دوره اين عملكرد ميكنم فكر من
.ميكنند ظلم منفيبدهند ، نظريه زاويه اين از بخواهند كه كساني
:اشاره
جمعه نماز در مصلحتنظام تشخيص مجمع رئيس رفسنجاني ، هاشمي آيتالله
خود ناگفته خاطرات و فقيه اصلولايت اهميت اخير ، حوادث درباره تهران
.كرد ايراد مهمي سخنان 68-بحرانيبهار روزهاي از
نماز دوم خطبه مشروح سخنان ، اين روشنگرانه و تاريخي اهميت به نظر
:ميگذرد نظرتان از صفحه اين در تهران هفته اين جمعه
دوم خطبه
علي الصلاهوالسلام و العالمين رب الحمدلله الرحيم ، بسماللهالرحمن
سبطي و الطاهره الصديقه علي و اميرالمومنين علي علي و رسولالله
جعفر بن موسي و محمد بن جعفر و علي محمدبن و الحسين عليبن و الرحمه
الخلف و علي بن الحسن و محمد بن علي و علي محمدبن و موسي بن علي و
و الله بتقوي عبادالله اوصي اجمعين عليهم الله صلوات الهاديالمهدي
.نهيه و امره التباع
فهرست رابا آنها از تعدادي من و است فراوان هفته اين مناسبتهاي
مظلومانه شهادت اولينمناسبت.ميشوم اصليام بحث وارد و ميكنم عرض
تمدن اوج شرايط در را پررنجي حقيقتادوران كه داريم را هفتم امام
ايشان نوراني افكار به نيازمند اسلام دنياي كه موقعي.داشتند اسلامي
روزگار زنجير و غل در مطمورهها و زندانها ايشاندر و بود
ميكردند نورافشاني جا همه ايشان اصحاب و شاگردان ميگذراندند ، گرچه
حضرت پيغمبر ، سرگذشت خاندان به بنيعباس گذشت غيرقابل ظلمهاي واز
.است جعفر موسيبن
بهترينيادگارهاي از طيبه شجره اين كه داريم را بسيج مبارك هفته
شدن كمك و امام براي امدادغيبي وجود مشخص نمونههاي از و است امام
سال در جنگ شروع از پيش سرنوشتسازي يكچنينتصميم كه الهي الطاف از
فراهم را ايثارگر و فداكار جوان ميليونها شدن متشكل بستر و گرفته 58
مسايل در و سازندگي در و مقدس دفاع در را آن ثمرات ما كه كردند
و كشور عمومي زمينههاي از بسياري در نيروها اين حضور كه اجتماعي
اينها طريق از دائما كه ايثار انقلابي و اسلامي ارزشمند فرهنگ بعلاوه
اين ثمرات از بخشي ميشود تزريق مملكت بخشهاي همه و خانوادهها در
آينده در بدهد توفيق ما به خداوند كه بود اماممان تاريخساز تصميم
.كنيم استفاده بهتر و بيشتر موهبت اين از بتوانيم
ارتش ماندگار افتخارات از كه مناسبتهاست از نيز دريايي نيروي روز
را مناسبت اين آثار جنگ مسئول بعنوان بنده.است ايران اسلامي جمهوري
آذر هفتم دريايي نيروي كه بزرگي كار.ميكردم لمس جنگ دوران سراسر در
بشكند را دريا در عراق ارتش جهنمي قدرت شد موفق و داد انجام سال آن
دريا در را ما نيروهاي و اسلامي جمهوري حاكميت بعد به روز آن از و
قطعا بود كرده دريايي نيروي كه را كاري اين نبود اگر و بكند بينظير
از دريائيمان ، منابع از جنگ طول در ما نميگذاشت عراق دريايي امكانات
معمولي وبصورت بكنيم استفاده خودمان دريايي راههاي از و بندرها
.ميشد مسيربسته آن اگر خفهميكردند ، را ما بكنيم حساب بخواهيم اگر
دريا در هيچكس جنگ اواخر كه بود وضعبگونهاي ديديد شما كه
ما با جنگ وارد رسمي بطور امريكائيها كه باشد ما نميتوانستحريف
توپهاي با مستقيما را ما مراكز و كشتيها سكوها ، آمدند و شدند
امكانات ما مهمدريايي منابع زدن براي فرانسويها و زدند آمريكايي
و ببرند بيرون اروپا و ناتو محدوده از نبودند مجاز كه پيشرفتهاي
دريايي نيروي كه گذاشتند عراقيها اختيار در خودشان مباشرت با گاهي
نيرومندي بسيار مجموعه و بودند شده هم با ارتش و سپاه اخيرا كه ما
هم آنجا بحمدالله كه بياورند در زانو به بتوانند بودند داده شكل را
تركيب ميزنيم ، جنوب درياي در را اول حرف امروز ما كه نشدند موفق
نيروهاي و داريم اختيار در را دريايي امكانات از اعتمادي قابل بسيار
از بايد چگونه ميدانند كه امكاناتي با و ديده دوره ديدهو جنگ
.است انقلاب و ايران از دفاع خدمت در دريا در بكنند آنهااستفاده
(نمازگزاران امريكا بر مرگ شعار)
ازافتخارات كه مدرس بزرگوار شهيد شهادت سالگرد مثل مناسبتهاي
بعد هفتههاي در كه ديگرهست چيزهاي و است روحانيت و ايران تاريخي
اسلامي سران كنفرانس بزرگ كار داشتن درپيش همچنين و ميگويند آقايان
ما و نيفتد تهران در اتفاق اين كه كردند تلاش خيليها كه است تهران در
شديم موفق سنگال در پيش سال وقتي 7 كه داشتيم عجيبي كارشكنيهاي
بزرگي پيروزي يك بگيريم اجلاس اين براي را دوره آن كنفرانس مصوبه
بشكنند را تصميم آن كه كردند شيطنت خيليها هم سال آن 7 در و شد تلقي
بود ايران مساله فقط اگر نيست ايران مساله.نشدند موفق بحمدالله كه
را اسلام دنياي و جهاني فكر ما.باشد مهم نميتوانست آنقدر بنده براي
يك بتواند شده فراهم كه مقدماتي كنفرانسبا اين كه اميدواريم و داريم
همه همكاري به احتياج كه باشد اسلام برايآيندهدنياي موثري گام
متناسبشئون كه بشود سهيم بزرگ كار اين در بايد كس هر.جانبهدارد
.شود برگزار كنفرانس اين اسلام دنياي
حقايقي كه دارند انتظار خارجيها شايد و مردم همه كه ما اساسي مساله
بحثهاي و فقيه ولايت مساله بشود گفته آن درباره نمازجمعه خطبههاي در
انصافا.هست مورد اين در دنيا در و ايران در روزها اين كه است جاري
زيادي گوشهاي و شده دوخته اينجا به زيادي چشمهاي و هست حساس بحث
اتفاق.نيست مهمي چيز مساله كانون آن گرچه است ايران خبرهاي منتظر
حساسيت بخاطر دارد حساسيت و دارد موج ميبينيد اگر نبوده توجهي قابل
اولين براي.مواجهيم آن با سال ما 20 كه است چيزي بخاطر و است مساله
مطرح كشور در صورت اين به مساله اين كه آمده پيش زمينهاي يك بار
و مشاجره و مباحثه يك چون دارد حساسيت آن روي عجيب نيز دنيا و بشود
يك به الان و داشتيم انقلاب از بعد ما كه است سالهاي برخورد 1918
مطلع و آشنا نفر يك عنوان به ميكنم فكر منميشود مطرح خاصي صورت
قدري يك و است جامعه سطح در كه هيجانهايي از بدور و منصفانه بتوانم
دو بحثم البتهبازكنم را بحث اين مقداري يك بتوانم من ميكند مشكل
انقلاب عاليقدر رهبر كه خوبي صحبتهاي به راجع بخش يك داشت قسمت
من ندارد ضرورتي ديگر كه خودشان پيش روز سه دو صحبتهاي در فرمودند
توضيح بايد كه ميكنم ديگري بخش آن مصرف را بحث بيشتر بكنم بحث اينجا
توضيح كه حالا كه ميشنويد كسي از را صحبتها اين شما ضمنا و بدهم
و بوده مسايل دستاندركار و بوده مسايل اين شاهد خودش معمولا ميدهد
فقط ميكند فكر و ندارد خودش براي حزبي و باند و داعيه هيچ هم امروز
پنجاه و بوديم كرده شروع قديم از كه راهي همان اسلام و انقلاب براي
من و ميزند حرف مسير همان در ميكنيم كار برايش داريم كه است سال
پيشرفت كنار در زندگي براي بودم آمادهكرده را خودم كه مدتهاست
كه فراواني يادداشتهاي تنظيم براي انقلاب ديدن پايخود روي و كشور
اسلامداده تاريخ به را اينها كه بودم كرده تهيه است سال حدود40
عمدتا ميكنم وفكر دارم انقلاب از بعد كه يادداشتهايي بخصوص بودم
وقت بگيرد قرار تاريخ خدمت ميتوانددر انقلاب واقعي تاريخ تدوين براي
و تلاشها رسيدن ثمر به و پيشرفت و عظمت كنارشاهد در و بكنم مصرف
تا باشد همينطور اميدوارم كه باشم برنامهها و وشهادتها جهادها
رسيدن هم كمي يك و گرفتيم نظر در خودمان براي كه كارهايي آن بتوانيم
از بتوانم ميكنم فكر و است عزيز بسيار من براي كه اسلام دنياي به
و افريقا در اسلام دنياي مانده عقب كشورهاي از بخشي براي تجربهام
براي واقعيتها ميخواهد كه كسي بعنوان من اين بنابر برسانم بهره آسيا
كه بحثهايي بنده نظر از.ميكنم را صحبتها اين بشود روشن جامعهمان
كه است بيهدف و كور بسيار بخشش يك هست مطرح جامعه در روزها اين
روشن خيلي بعدش يك و نيست توجيه قابل برايم و شده مطرح چرا نميدانم
است ممكن اتفاقاتي چنين كه بوديم منتظر و بوديم درگير هميشه و است
را مواجهه چنين ما فقيه ولايت بحث شروع لحظه از چون بيفتد روزي يك
فكر يا و ميشود شرايطي در و بزنم حرف نميشد شرايطي يك در داشتيم
.زد حرف بايد ميكنم
چون كرد فكر بايد بيشتر باشد آنجا بايد ريشه كه دوم قسمت مورد در
به فقيه ولايت ميكنند فكر و مخالفند فقيه ولايت با واقعا كه آنهايي
همينطور كه فهميدند هم عملا و آنهاست اهداف مانع ما نظام جوهر عنوان
و جهاني استكبار در كشور ، از خارج در ما آنرا اصلي ريشه.است
ميان خاصيدر تفكرات او از بعد دومش پايه و ميبينيم ضدانقلاب
مقابل در مليگرا انقلاببعنوان اوايل در كه كشور داخل از جريانهايي
كساني ميكنم فكر من جلوتر كهميآئيم آنجا از.دارد قرار بودند ما
جاهاي يا و حوزهها يا دانشگاه يا حالا ميدانميشوند اين وارد كه
بكنند فكر بايد يا ميكنند چه دارند كه نيستند متوجه الان اينها ديگر
را ما بحث چون هستند چيزي چه دنبال و ميكنند را كار اين اصلا چرا كه
اصل مساله آيا چيست؟ مساله اصلا ببينيم بايد بكنيم باز قدري يك اگر
محيطهاي در يا و ما جامعه در بايد چيزي چنين اصولا كه است فقيه ولايت
اختيارات كه است اين بعدي بحث و است بحث يك اين.باشد اسلامي ديگر
در عملكردش كه باشد اين ميتواند بعد باشد ميتواند چقدر فقيه ولايت
امروز كه را شخصي كه باشد اين ميتواند بعد بوده چگونه دوره اين
چيزهاي يك نهايتا و نه يا دارند قبول دارد را مسندالهي اين مسئوليت
.است مرجعيت مساله روزها اين كه ميشود مطرح كه پيرايهاي
صحبت جاهاييدارند در روزها اين آدمميبيند كه است مسالهاي اين
صحبت بايد كلمهاي چند اينها از يك هر براي ميكنم فكر هم من و ميكنند
حمايت اين ميدانند ما مردم از خيلي.بشود روشن وضع قدري ويك بشود
دارند كه سياسي شعور با كردند ما مردم كه باارزشي و خودجوش بسيار
از ميكنند دفاع و ميفهمند را مسائل خيلي مردم توده كه ميدهد نشان
جوان قشر خيلي هم ما حالا نميفهمند كه هستند هم خيليها اما.حق
هم كساني و نيستند جريان در خيليهايشان آنها كه داريم نورسيدهاي
.نميكردند نزديك مسائل اين به را خودشان خيلي اول از كه هستند
داده اينچنيني توضيحات كه باشد اين الان مفيد كار يك ميكنم فكر من
.حمله و تهاجم از دور هيجان از دور باشيم ،
است عهدهما به كه كاري كردند ميشدديگران بايد كه كارهايي آن
هم ايدئولوژيك و بحثهاياسلامي.بحثها اين در استالبته اين توضيح
دادند هم سياسي توضيحات.دادند آقايان از خيلي هم علمي توضيحات شده
سمت به بيشتر توجهات بود روزها آن كه شلوغي فضاي در شايد منتها و
.است بوده سياسي ابعاد
ما كه است بحثي همان اين است سوال كهاولين فقيه ولايت اصل مورد در
پيروز ما كه محضي به است يادتان شما داشتيم انقلاب پيروزي اول از
اسلامي حكومت كه بود اين شد مطرح انقلاب شوراي در كه بحثي اولين.شديم
انقلاب شوراي در و دمكراتيك جمهوري مطلق ، جمهوري دموكراتيك ، حكومت يا
بودند ، ما مبارزه دوره همكاران و دوستان جزو كه بودند ما با عدهاي
خيليهاي و پليس از ارتش ، از ديگر ، متفرقههاي ملي ، جبهه آزادي ، نهضت
را آنها هم ما كه مستقل شخصيتهاي بودند انقلاب شوراي جزو كه ديگر
بود ، نظر اختلاف داشتند ، واقعا قبول را ما هم آنها داشتيمو قبول
امام كه اسلامي حكومت نبايدبگوييم كه ميگفتند جدي طور آنهابه
گفتندحكومت هم مردم و رفراندومگذاشتيم به كردند حل را مساله
.گذاشتيم سر پشت را مرحله آن و ديديد را آنرفراندوم شما و اسلامي
اسلامي حكومت حالا.زدند را آخر حرف مردم نخورد ، بهم هم دوستيمان ما
پيشبيني ما بشود تصويب خبرگان مجلس در شد قرار كه اساسي قانون است
(قانوناساسي) فقيه ولايت اصل بود داده يادداشت اول كه بوديم نكرده
كرده امضاء ديگرهم علماي.بودند كرده همامضاء امام نبود ، آن در
آنها بودند ، كه همانعلمايي آنجا شد ، مطرح مجلسخبرگان در بودند
اصل اين بدون است حكومتاسلامي اگر كه كردند مطرح مسالهرا
اصل بناست كه شد معلوم اينكه محض به و باشد اسلامي حكومت نميتواند
در انقلاب شوراي در كه همانهايي دوباره بيايد اساسي قانون در ولايت
بودند هم خبرگان مجلس در آنها حالا كردند صدا سرو بودند ما مقابل
آنها از افرادي و بودند دولت در بعضيهايشان و آنها از بعضي البته
.شد شروع بحث اين باز كه بودند انقلاب شوراي در نيز
مجلسخبرگان در بوديم انقلاب وشوراي دولت در ما ديگر دفعه اين
همان.بوديم مايكجا نبودند ، آنجا هم معظمانقلاب رهبر نبودم ، بنده
از ما گفتند آقايان كه شد كشيده بجايي كار و شد شروع مشاجرهدوباره
هم كارگردانش نظرم به نوشتند را استعفايشان كه ميدهيم استعفا دولت
روز آن يادداشتهاي به نيست يادم دقيق من البته بود انتظام امير آقاي
امام ميكردند فكر امام ، خدمت رفتند و ميگرفت امضاء كه نكردم مراجعه
مخالفت بخواهد اگر ميپذيرم گفتند امام ولي نميپذيرند را استعفايشان
.گرفت آرام قضيه دوباره كه اينمشكل با شدند مواجه كه -بشود
رادارند اينآزادمنشي بعضيهايشان مخفينميكردند هيچوقت هم بعدها
قبول شده اساسي قانون چون ولي نبوديم موافق ما كه ميگويند هميشه كه
.نميكنند عمل و ندارند قبول هم بعضيهايشان و داريم
هميشه را حرفشان ولي كنند هياهو كه نكردند پيدا ميداني مدت اين در
ولي نيست اين شده گفته دانشگاه و حوزه در كه حرفهايي اين حالا زدند
ولي ميخواستند آنها كه است هماني ميكنند آنهافكر راضياند ، خيلي آنها
باشدحتي چه هر نتيجهاش چون ميشود گفته دارد ديگر زبان بيانو يك با
.بشود ولايت تضعيف باعث ميتواند آن بحث
و مشاجره مباحثهو ميدان اين در برندهترين و راضيترين قاعدتا آنها
زدند حرفي تهران يا قم در كه آقاياني نميكنم فكر من.هستند مبارزه
را فقيه ولايت ما ميگويند صريح كه اينها چون بكنند فكر اينطور اينها
حرفهاي تازه اين چي؟ پس خوباست كور ميزنند كه حرفهايي داريم قبول
سر.بشود مبارزه كه است بنا حالا چيزي چه سر چي؟ پس خوب.است من بعدي
اين روي بايد بيايد ، پيش وقتگيريها و بحثها اين است بنا چيزي چه
ميگويند؟ دارند چيزي چه ببينند و بكنند فكر قدري آقايان مسئله
اين.بگوئيم را تاريخچهاش آن از قبل شايد است ، عملكرد مسئله يكي
.نميزدند را حرفها اين كه امام زمان در آنها چون افتاده كه اتفاقي
اين كه ميكنند خيال.نميدانند درست را تاريخ مقدار يك ميكنم فكر من
هست مسند اين صالح منحصر من نظر از شخصيت دست در امروز ولايت منصب
باشد ، شخص بحث يعني.باشد اينطور نبايد كه ميكنند فكر خودشان آنها
تاريخي ظلم يك باشدانصافا اين اگر خوب آنها ، همه نه آنها ، از بعضي
.ميشود دارد
تا كردند كردند ، توطئه ريزي برنامه كردند ، تلاش كساني مثلا ميكنند فكر
همه و داشتم حضور آن لحظاتاول از بنده.آوردند بوجود را وضع اين
بشود ، منتشر من آنروز خاطرات كهجزئيات روزي.دارم يادداشت را اينها
.است بوده ماها بين بحثهاييدر چه ميبينيد
براي اينراه در خامنهاي آيتالله عزيزمان رهبر كه ميدهم شهادت من
اينجا به باشند علاقهداشته كه هم بار يكبرنداشتند هم قدم يك خودشان
.شد ولي كردند وممانعت كردند مخالفت جاها خيلي و برسند
كه ميكنند فكر ديگر جاهاي در كه هستم مطلع من است عجيبي چيز اين
تا ميكرديم كار خودايشان و آقا حاجاحمد مرحوم بنده ، نفر سه ما مثلا
.است اين ضد نيست ، خدااينطوري به شد ، اينطوري برنامهها اين
امام ماخدمت جلسهاي يك بيفتد ايناتفاق اينكه از قبل ماه چند
جلسه يك معمولا ما وزير نخست و حاجاحمدآقا قوهو سه سران بوديم
يك بايد الان و بود مفيد هم بسيار كه كشور امور براي داشتيم هفتگي
در را چيز همه و را جنگ را ، كشور مشكلات و باشد جامعه در چيزي همچنين
.ميكرديم باز را گرهها و ميكرديم حل ما جلسه آن
بوديم حاجاحمدآقا ميهمان باري يك هفته پنج بوديم ، كه نفر پنج همين
لازم كه بحثهايي و بوديم خدمتايشان و ميرفتيم شام معمولا امام خدمت
.ميشد مطرح ايشان حضور بشود ، در حل ايشان خدمت بود
بود ، شده ومكاتباتي بود شده آمدهايي و رفت كه جلسات اين از يكي در
يك و فرمودند جملهاي يك آنزمانخودشان ، جانشين از بودند ، ناراحت امام
.شد ما براي شوك و بود تلخ ما بسياربراي كه فرمودند مطلبي
كه شدوقتي كه بحثها خوب دارند نظرتندي ايشان كه كرديم احساس ما
آقا كه كردند عرض امام به انقلاب امروز رهبر بيائيم بيرون ميخواستيم
بر بكنيم ، نقل بيرون را شما حرف اين كه را نفر پنج ما كنيد نهي شما
بسيار برود بيرون نفر پنج ما بين از حرف اين اگر چون.كنيد حرام ما
و كردند فكري امام.ميكنيم پيدا سياسي مشكل ما و ميشود مشكلآفرين
حرف اين و بزنيد را حرف اين شما كه كردم نهي من خوب خيلي فرمودند
.ماند
از پيشنهادشهم نفهميدند ، را اينحرف و بودند محرم ما با خيليها
اصلا بوديم ، معتقد همه ما چون نشود زده اينحرفها كه بود ايشان طرف
باشيم داشته را امام جانشين كه بوديم كرده طراحي قبلا خودمان ما
.نشود خلاء دچار كشور بيايد ، پيش حادثهاي اگر امام براي نكرده خداي
تلفن هروقت شبها معمولا ما راميدانستيد ، امام حال كه شما خوب
آنوقت ايشان حال باشد ، امام از خبري يك ميترسيديم ميزد زنگ ما خانه
فرستنده دستگاه يك اينجا دكترهاي بدنشان در ايشان نبود ، مساعد
بيرون كه ميرفتند كه دستشويي يا حمام در اگر ايشان كه بودند گذاشته
تحت اينقدر بكند ، پيدا ديگري وضع اگر لحظه يك ايشان حال بدانند
.بودهاند مراقبت
باشد لازم وقت هر كه بودم كرده منزل ايشان منزل كنار بودم رفته بنده
كه بود مهم برايمان خيلي ما لذا نبود شرايطي.برويم كمكايشان به
.نكنند توطئه دشمنان كه آمادهباشد رهبري جانشين
چون كه خودمان بين.داشتيم هيجاني جو خيلي ما ماه دو يكي اين خوب
نوروز تا ميداشتيم نگه تودلمان ما را همه و ميشد بدل ردو مسائلي
كه ميرفتند آقايان نوعا خوب رفتند ، همه نوروزسال 68 خوب سال 68 ،
بد شرايط قدري كه جنگ وضع بخاطر هم من و كارهايشان و مسئوليتهايشان
.بودم مانده تهران در مسئله همين براي و امام مسائل همچنين و بود ،
قاطع شدندو صريح امام ديدم و رفتم امام خدمت فروردين دوم روز
به آمدم من.نميشود ديگر اين و كنيد حل بايد را كهمسئله ميگويند
آنجا موقع آن خامنهاي آيتالله كه مشهد به و بودم ناراحت خيلي و خانه
خيلي شما و هستيم تنها احمدآقا وحاج من گفتم و كردم تلفن بودند
.داريم مشكلي كارهاي ما بيائيد و نمانيد
گفتند و كردند كوتاه را برنامههايشان داشتند ، مفصلي برنامههاي ايشان
قم از اميني آيتالله فردا پس.ميآيم فوريتر شد ضروريتر اگر خوب خيلي
خبرگان دبيرخانه به دادند دستور امام كه گفتند و كردند تلفن من به
و كنيد حل را مسئله اين اينكه براي.بدهيد تشكيل را خبرگان جلسه كه
ما تهران بيائيد شماها حالا خوب ، خيلي گفتمكه ايشان به من كنيد ، تمام
تهران به و ندهيد تشكيل را اينجلسه هنوز و داريم حرف مسئله روي
.بيائيد
خيلي امام حضرت خدمت رفتيم دوباره نفري دو احمدآقا حاج با اينجا خوب
ايشان خدمت ميفهميدم كه آنچه و امام پيش كردم گريه من حرفزديم
.بشود تمام بايد مسئله ميگفتند و داشتند اصرار ايشان.گفتم
ميگويم من اينكه يعني فروردين ششم روز شد ، فروردين روز 6 اينكه تا
و بدهيم تشكيل جلسه نميتوانستيم كه جمعه روز ما و بود پنجشنبه روز
روز ميكنم فكر.بيائيد تهران به روزيكشنبه گفتيم اميني آقاي به
.دربيايد جور تاريخ آيا حالا بود يكشنبه
دفتر آمدند مشهد از مستقيم آمدند همانروز بودند مشهد در كه هم رهبري
سر نامهاي.رسيد من به امام از نامهاي هم موقع همان و درمجلس من
رهبري رسيد ، نامه وقتي كه من دفتر به فرستادند من براي امام مهر به
.بودند رسيده هم
را نامه كه بودند داده اجازه امام و كرديم باز را نامه اين هم با ما
در كه دومي نامه يعني شد ، چاپ كه است نامهاي همين.بخوانيم
نظر به گفت و كرد تلفن آقا احمد حاج.است اينهمين شد چاپ روزنامهها
هم با خامنهاي آقاي و شما نيايد فتنهايپيش كه بخواهيم اگر ميرسد
هم فتنهاي و كنيد صحبت آنجاهم و كنيد ابلاغ را نامه شما و قم برويد
.نيايد پيش
حرف ما نه گفتم من ندارند ، برگشت حالت ميدانيد كه هم را امام مسئله
به آقا دادند را نامه گفت ايشان ببينيم ، را امام قبلا بايد ما داريم
.ميخواند دو ساعت راديو راديو ،
خودمان بحث ما كنيد صبر هستيم امام مشاور ما بالاخره نخواند گفتم من
آقايان ميافتد ، اتفاقي چه قضيه ميشود ، چه بفهميم بعد تا بكنيم را
و مومن اميني ، مشكيني آيات ، .آمدند قم از هم رئيسهخبرگان هيات اعضاي
.بوديم هيات مااعضاي آبادي ، خرم طاهري
.قضيه اصل در مشورت براي هم و كنيم رادعوت خبرگان اجلاس اينكه بر هم
كشيد طول شب ساعت 9 تا.ندانستيم صلاح ما همه كرديم بحث ماساعاتي
.نميپذيرند آقا گفت احمدآقا.امام پيش برويم تصميمگرفتيم بالاخره
ندادند راه اگر ميآئيم ما حالا گفتيم ما راهندهيد ، بيايد كس هر گفتند
و مشكيني آقاي و رهبري و بنده نفر ماچهار شب ساعت 30/9.ندادند هم
.رفتيم اميني آقاي
ما بودند ناراحت هم خيلي و بود ناراحت امام و كردند محبت ايشان خوب
ايشان بيايد ، پيش مشكل و كنيم هيجاني را ايشان كه بوديم هم نگران
.بود ما روزگار تلخ بسيار جلسههاي از آوردند ، تشريف
كه شد اين بر بحث خلاصه كرديم ، صبر ما و كردند صحبت تند خيلي ايشان
گفتيم ما و شود پخش نگذاشتيد را نامه چرا ميگفتند ايشان كه اين يكي
.نشود پخش نامه كه ميكنيم تقاضا هم حالا و نميدانيم مامصلحت خوب كه
بگذاريد.نميدانيم مصلحت را خبرگان جلسه تقاضاكرديم ما هم دوم
پذيرفتند ايشان.ببينيم را ديگري مسائل و كنيم بررسي قدري را مسائل
.نباشد جلسه فعلا و بزنيم هم به را جلسه
لازم اگر و ميكنيد بخواهيد كاري هر خودتان شما ندارد ضرورتي گفتيم
بحثهاو حالا و بگذاريم جلسه چرا ما و ميدهند هم استعفا ايشان باشد
.پذيرفتند را اين و.نيست لازم مسائل
آخرين ميكرديم اصرار ما.ميفرمودند مقاومت ايشان نامه ، پخش براي
كردند قبول ايشان را شب كه نميكنم پخش امشب گفتند كه اينشد قرار
.برسد فردا تا نشود پخش كه
نفر يك ديدم.شدم پا زد زنگ ما خانه در ديدم صبح نزديك ساعت من فردا
تو به كه فرمودند امام گفت و است آمده اذان از پيش امام ازطرف
حرف كه گرفتم تصميم من.رفتيد اينجا از ناراحت خيلي چونديشب بگويم
.باشد راحت خيالتان.نميكنم پخش را نامه اين و كنم قبول را شما
ديگر ، نبريم ما كه خواستيم اجازه هم ما بودند فرستاده را نامه بعد
شما بگويم ميخواهم من.ندارم كار را آن از بعد مسائل حالا.نيست لازم
اين اينكه بر داشتند رهبري را سهم بيشترين اينمرحله در.ببينيد
اگر حالا نشود ، خوانده نامه نشود ، تشكيل خبرگان اجلاس و نيفتد اتفاق
باشد ، آنجا ما مذاكرات اگر حالا نميكرديم ضبط ما باشد ضبطي وقت يك
.است ديدني واقعا و است تاريخي مذاكرات
يعني ميكرديم ادب هم خيلي زديم ، امام حضور در ما كه حرفهائي آن
ما بدن موي يك واقعاكرديم صحبت صريح چقدر.ملاحظهميكرديم هميشه
اين نبايد كه بود اين ما تحليل چون بيفتد چنيناتفاقي كه نبود راضي
.بوجودبيايد كشور در خلاء اين موقع
دوم مسئله.نيست خلاء كه بدانند ما دشمنان كه بوديم كرده تدبير اصلا
در كه بود همين همانجا بحثها از يكينداشتيم را كسي كه بود اين ما
خوب كه گفتيم ما كه شد همين كردند ، نهي امام گفتم كه اولي جلسه آن
را علما كه ما ميشناسيم را آقايان كه ما ميفرمائيد كه شما كسي؟ چه
آن در.نميشود چيزي چنين ميشناسيم را همكارانمان كه ما.ميشناسيم
.خامنهاي آقاي همين كه فرمودند ايشان كه بود جلسه
براي نداشتيم تصوري چنين اصلا ما فرمودند امام بار اولين حال هر به
.بود شوكآور اصلا هم رهبري شخص براي بود منتظره كهغير ما
بود خصوصي بحثهاي ديگر بعد به آن از خوب ميگويم را بعدي قسمت آن حالا
فاجعه به تا ميرسيم كه بگويم الان نيست لازم كه هست فراواني مسائل
هم شرايط و داشتيم جانشين نه ما حالا ديگر موقع آن.امام حضرت رحلت
.داشتيم كهنگراني بود گونهاي به
ما ، همه نظر بود ، چگونه موقع آن اوضاع ميدانيد ، شما كه هم را اوضاع
شورا بايد كه بود اين ميكرديم كار هم با كه آنهائي يعنيهمه ما
.نميكرديم فكر رويفرد اصلا بدهيم تشكيل
اگر فرد يا كه بود اين اساسي قانون چون نبود ما ذهن در رهبر فرد
را اساسي قانون مثل شرايط كه شورا يا باشد ، داشته امام مثل شرايط
.بخوانيد دوباره ميتوانيد و.ميدانيد هم شما كه باشد داشته
كه بود اين بخصوص من مهم مسئله و ميكرديم ، فكر شورا روي همه ما و
در نميپذيرفتند ، يشان ا بشوند ، شورا عضو و ايشانبپذيرند رهبري
ايشان كرديم جدي بحث ما شد كننده ديگرمايوس امام حال وقتي جماران
.بشود شورا عضو كه نپذيرفت
ميكردند ، پيشنهاد را نفر پنج بعضيها ميكرديم ، پيشنهاد ما را نفر سه
فرد كه آمد پيش بحث يك شد تشكيل كه هم خبرگان جلسه.بود بحثاين اصلا
را مذاكرات آن برويد و كرديم دفاع شورا از رهبري وشخص من شورا؟ يا
بايد و نيست مناسب الان فرد ما كه كردند محكمي دفاع رهبري.بخوانيد
اين امام البته كه شود نمي نه گفتند بعضيها آقايانديگر و باشد شورا
همان حالا كه كردند كه مهمي كارهاي از اماميكي بودند كرده باز را راه
بايد رهبر كه گفته كي كه امامفرمودند كه بود اين.است من بعدي بحث
و است كافي باشد ، مطلقداشته اجتهاد قدرت كه مجتهدي باشد؟ هم مرجع
از يكي يعني.داريدبياوريد هم ديگري افراد.هست ايشان هم آن مصداق
.كردهبودند باز امام را گره و مسئله اين كه بود مهم كارهاي
بعد و بكنيم قبول شخص.بكنيم اينطور ما چرا نه گفتند خبرگان در اما
خودشان ميكنند مخالفت حالا كه آقاياني همين از بعضي.برسد سراغمرجع
در بوديم متنفذ نوعا ما ينكه ا هم عجيب و دادند فرد پيشنهاد
را ما آراء حالا دفعه آن.ميپذيرفتند را ما آراء جلسات اينگونه
.نپذيرفتند
مورد كه فردي شد ، فرد خوبباشد فرد رهبر اينكه به دادند راي اكثريت
ايشان را قاطع اكثريت.آورد راي جلسه در ايشان.نشد بود ، آنها نظر
.آورد راي
توطئهاي ، هيچگونه است ، شاهد خدا گونه ، هيچ ميبينيد اينكه تا
به برسيم كه نكرد ماها از كس هيچ اندازي تلاشي ، پشتهم برنامهاي ،
خودشان.بودند رسيده نظر اين به امام كه بود كاري اين ايشان ، رهبري
طبيعي طوري به بودند ، گفته ما به و دوستانشان بيتشان ، از افرادي به
.افتاد اتفاق اين و آمد پيش اينطوري
عزل را كسي يك كه كردهاند برنامهريزي كساني كه نكنند فكر طور اين پس
اين امام رهبري با كار ، طبيعت درست اين بياورند ، را كسي يك و بكنند
.افتاد اتفاق
كردند هم مطرح و دارند آقايان كه اعتراضاتي از يكي ميبينيد بعدش حالا
خوب خيلي كه ميگويند.است مرجعيت قضيه كردند ، تكيه خيلي هم روياين
جدا امام نيست ، لازم بله باشد ، مرجع نيست لازم كه اساسي قانون در
باشد؟ بايد مرجع ايشان چرا كردند
به تا و بدانند من مثل هم ديگران شايد بدهم ، شهادت بايد من راهم اين
من بود مرجعيت بحث كه دوراني است ، يادتان همه شماها حالنگفتند ،
چيزي من از كس هيچ و نگفتم هيچي ايشان مرجعيت درباره نكردمو سخنراني
حرف فلاني چرا كه باشد شماها تعجب باعث هم شايد يا و.است نشنيده
براي چرا بگويم نميخواستم من ولي پرسيدند من از هم خيليها.نميزند
من.نميكنيم پنهان را چيزي هم معمولااز نزديكم ايشان به من اينكه
.باشد مرجع نيست راضي ايشان ميدانستم
كه گفتند ايشان كرديم ، بحث بار يك است ، مخالف ايشان كه داشتم يقين
بگذارم ، وقت بايد چقدر بگيرم ، را مرجعيت مسئوليت بخواهم اگر حالا من
ميشود؟ مگر
نباشم هم رهبر هم اگر حتي.ندارم وقت من ميگفت و نميكرد قبول ايشان
آن هم رهبري مسائل نميشود ، بكنم را كار اين كوتاهي مدت يك در بخواهم
با كه من ميگفت ايشان ميآوردند فشار ايشان به خيليها.است طور
از كسي نيستم راضي من ميزنم حرف كه تو با بزنم ، حرف نميتوانم ديگران
كه است تاريخي واقعيت يك اين.نكردم من لذا بكند ، حمايت من مرجعيت
.نميزدم را حرف اين موقع هيچ نبود لازم اگر و ايشان و ميدانستم من
به كه كاري و ميآيند كساني.ميشود دارد بيانصافي ميبينم حالا اما
كردن تعيين مرجع براي بيرون از ديگران نميخواست و شده تحميل ايشان
كرد اعلام بعدش ايشان خوبميگذارم ايشان شخص حساب به و دادند اعلاميه
و بنويسم رساله و باشم مرجع نيستم حاضر داخل در ايران مردم براي من
كه مصلحتي روي ديگران.بهتر گفته اين از سندي چه ببينيد.ننوشت
باشد نداشته ولو مرجعيت حالت رهبري اگر حال هر به گفتند دادند تشخيص
وارد خدشه برآن و بيايند افرادي ميدهد كه احكامي بعضي است ممكن
.افتاد اتفاق اين كردند تبليغ رفتند خودشان انديشي مصلحت روي.كنند
حرف ميآيند مسئله اين روي علما آقايان از بعضي ميبينيم ما حالا
كه حدي همين تا ايشان به كه است مسئلهاي اين ميكنم عرض من.ميزنند
اين.ننوشتند مردم براي عام رساله كه ايشان البته كردند عمل ايشان
اينجا و ببيند انسان بايد وضع اين با و شد تحميل ايشان به مسئله
و ميشود قضاوت ظالمانه و ميشود نوشته كه ببيند را تاريخ و بنشيند
چنين براي كند برنامهريزي و نكرده فكر عمرش در لحظه يك كه كسي
من.چيزها اين امثال و قدرتطلبي به كنند متهمش بخواهند مسئوليتهايي ،
همه در خودش كه كسي زبان از لااقل و ميدانم ظالمانه واقعا را اين
جوانها مخصوصا.بدانيد بايد را تاريخي واقعيت شما داشته حضور لحظهها
ميبينند كه وقتي ميكنند شك زيرا بدانند را تاريخي واقعيت اين بايد
.ميشود گفته باره اين در متناقض حرفهاي
و بيني.است مسئلهعملكرد كنند مطرح است ممكن كه ديگري مسئله
در كه كند مطرح كسي اگر كه است ظالمانهترينحرفهايي از بينالله
را قضاوت اين چرا.نشدهاست اداره خوب كشور ايشان زعامت دوران
امروز كه چيزي آن.بود چه گرفتند تحويل ايشان كه كشوري بكنيم ،
وضع بود؟ چگونه ما اسراي بود؟وضع چگونه جنگ وضع چيست؟ دارد واقعيت
راههاي بود؟ چگونه ما كارخانههاي بود؟وضع چگونه ما خزانه امكانات
ما ، مخابرات ما ، كشاورزي ما ، كارخانههاي ما ، ذخائر ما ، بنادر ما ،
شما كه چيزي هر و آلومينيوم مس ، و فولاد نفت ، گاز ، و ما نيروگاههاي
چگونه خارجي تجارت توزيع ، شرايط بود؟ چگونه كنيد را فكرش ميخواهيد
.گرفتند تحويل ايشان كه بود
است؟ جدي كمبودش چيزي چه شما كشور امروز شد ، چه ساله هشت دوره اين
كه داشت وجود مشكلات چقدر آمد؟ پيش كشور براي دوره اين در مشكلي چه
.دارد رهبري به كار چه بگويند بعضيها است ممكنشد حل دوره اين در
اين.ديگرانبودند و مجلس و دولت اين داشتند ديگري كار رهبري
و هفتگي ما خوب ، ميدانم ، من.اينجوربگوئيد اگر كه است بيانصافي
در كهايشان داريم مسائل مورد در صحبت ايشان با ازهفتگي بيش
هدايت گاهي ميدهند ، نظر درتصميمگيريها و هستند مطلع و شريك مسائل
اگر.باشد رهبري از جدا مسائل اين كه نيست اينطوري ميكنندو
كشور يك به شده تبديل ويران مخروبه ايران سال هشت اين ميبينيد
پيچيده صنايع به امروز دستش كه بالندهاي سازندگي ، حال در نيرومند
چپ چشم نميكنند جرات دنيا بزرگ قدرتهاي كه دارد دفاعي.ميرسد دنيا
حراست آن از ايشان مستقيما كه ارزشهايي.باشند داشته اينجا به
در و شاداب و طراوت با و انقلابي همچنان ما جامعه امروز اگر.ميكردند
كه دارد ايراد عملكردي چه و كيست؟ مال اينها مانده باقي انقلاب صحنه
را ، مسير انقلابمان محور را ، زندگيمان محور اصلمهم اين بيائيم ما
را دشمنانمان و ببريم زيرسئوال را ايران كمال مسير را ، شرافتمان
كل آنهائيكهدر كردم عرض.بدهيم دشمنانمان به واميد كنيم خوشحال
پائينتر درجه يك اسرائيل ، ضدانقلاب ، امريكا ، هستند مخالف ما با
ميخواهد دلشان آنها بله ، .هستند مخالف كشور اين اسلاميت با آنهائيكه
چرا ، دانشجو چرا ، دانشگاه چرا ، حوزه چرا ، مابروند سئوال زير
داريم ديگري حرفهاي ولي داريم قبول را فقيه ولايت ميگويند آنهائيكه
را نفعش كجا ميبرد؟ سود كسي چه محور اين تضعيف در ميگويند؟ چه اينها
جاها بعضي بودم ، زده هم قبلا را حرف اين من باشيد نداشته شك ميبرند؟
اين با اصلا اول از ما آخه باشم گفته هم قبلا من.بود شده انتقاد
و روحانيشون موقعيت اين عنوان به امام مگر.شديم پيروز سرمايه
چيز همه كه پهلوي رژيم مثل جهنمي رژيم يك بر ميشد مگر ولايتشان
تكبير).شد پيروز بود دراختيارش غرب و شرق اسرائيل ، و امريكا
.(نمازگزاران
كشورمان نگذاشتيم اينسرمايه با.شديم پيروز سرمايه اين با جا همين
.بيايد بوجود كشورمان در افغانستان مثل وضعي و بشود داخلي جنگ دچار
راست و چپ در فراوان مسلح گروههاي حضور و قوميتها تمدن ايران ، مزاج
از خيلي در داشتيم كردستان در كه وضعي كه بود آماده چيز همه كشور ،
ما امام ، رهبري قاطعيت و نفوذ نبود اگر.بيافتد اتفاق ديگر جاهاي
دشمنانمان دفاعمان ، .شد كه باشيم داشته نميتوانستيم تثبيت دوران
در.بود ممكن غير دفاعي آنچنان فقيه بدونمحوريت ميدهند شهادت هم
كار در دستمان كه وليماها نفهمند را خيلي است ممكن سازندگي دوران
راه در را جامعه جامعيت كه محوري چنين اين بدون.ميفهميم بود
در كه عظيمي كارهاي اين.نبود آسان بكند همراه و بدهد قرار سازندگي
.شد انجام سال هشت اين
دوره اين ميكنمعملكرد فكر من.داريم را نياز اين ما هم آينده
زاويه اين از بخواهند كه كساني و است مشعشع واقعا ايشان زعامت
در ايشان البته سايرين ، به كه همانطورميكنند ظلم بدهند منفي نظريه
ميبينم دارم امروز من متاسفانه كه مديران بسياري و رهبري سطح
راهها اين و كشيدند زحمت و شده انجام خدمات اين دستشان به آنهائيكه
يك.ميكنند تضعيف ديگري اسم به دارند هم را آنها كردند هموار را
اينها كردند را بزرگ كار اين امر ولايت تحت انسانهائيكه مجموعه
تضعيف از پائينتر قدم چند اينها ، تضعيف.هستند ما آينده سرمايههاي
سست آيندهرا پاي زير و است كشور به ظلم و تاريخ به ظلم هم آن رهبري
.كردم عرض كه مرجعيت مسئله آنهم.ميكند
شده اضافه اساسي درقانون چيزي اگر اختيارات ، و قدرت توسعه مسئله
از بعضي.است بوده من به ايشان شخصي نظر بازعليرغم امام ، از بعد
اضافه مطلقه ميگفتندولايت همانها هستند مخالف الان كه همينهايي
قبلا امام چون نميكرد فرقي البته.نبود قانون در مطلقه ولايت.كنيم
.من نه و ايشان نهميگفتند ديگران.بودند گفته را مسئله اين
گفتند چون گذاشتند ، ايشان گردن به را صداوسيما اساسي قانون اصلاح در
اين از چيزهايي و نبوده آسان تفاهمش چون بوده ، مشكل مديريتش درگذشته
.نشده اختيار توسعه براي رهبري طرف از اقدامي هيچ وليقبيل
عرض را فقيه ولايت كردم ، اصل عرض را عملكرد كردم ، عرض را مرجعيت
من بحث نتيجه ميرسد بنظر ميكنم فكر و كردم ، عرض را تاريخچه كردم ،
آنهائيكه چه و دارند انتقادي آنهائيكه چه ماها ، همه كه باشد اين
همراه بدهيم هم بدست دست بايد حساس مقطع اين در ندارند انتقادي
دچار را جامعه.نكنيم تشويش دچار را آينده.نكنيم گيري بهانه باشيم ،
نداشته چيز دليلي هيچ اگر.نكنيم خوشحال را دشمنانمان نكنيم ، تشويش
از چقدر كه ميبينيد را دشمنها و خارجيها اظهارات اين حداقل باشيد ،
.ميآيد خوششان بحثها اين
بايد ما چرا است ، ما براي تلخي و آنهاست براي شيريني بحثهاي يك
هست ، هم حالا بوده ، وضع اين هميشه البته دوستانه ، بايد.كنيم اينجوري
خودش راه از و آرام ميتوانند دارند نظراتي كسانيكه هست ، هم آينده
دارند اصلاحي پيشنهاد اگر بنشينيم ، كنند ، مطرح بياورند را نظراتشان
مسئول همه دارد ، صاحب همه كارها بالاخره ميشود بررسي.بدهند پيشنهاد
اتفاق كه اشتباهي اين انشاءالله و است عادي جريانهاي همه دارد ،
جامعه ، و كار جامعه ، آرامش و نشود تكرار ديگر روز چند اين در افتاد
كار ميخواهد و كرده شروع را كارش تازه جديد دولت الان فعاليتهائيكه
فكر اگر بتوانند كه باشد كشور در قبولي قابل آرامش يك است لازم و كند
.نيست مصلحت كه ميرسد بنظر كنند ، عمل كنند مطرح ميخواهند را جديدي
هميشه من كه ميدانيد شما هم را اين نيست ، آزادي مخالف اين البته
بودم اينها و ميزگرد و مباحثه و مذاكره و انديشه و فكر آزادي طرفدار
دارد الان كه نيست اينجوري راهش ميكنم فكر منتها هستم ، هم هنوز و
.دهيم انجام صورت بدان بايد كه دارد وجود بهتري راه.ميشود انجام
(نمازگزاران تكبير)
دوم خطبه پايان در تهران موقت امامجمعه حاكيست ما خبرنگار گزارش
.كرد قرائت را اخلاص سوره نماز