پنجم ، شماره 1423 سال دسامبر 1997 ، آذر 1376 ، 2 سهشنبه 11
|
|
رهنمودهاي آيينه در دانشجو و دانشگاه
رهبري معظم مقام
(آثار نشر ويژه مديريت)رهبري معظم مقام دفتر:تنظيم و تهيه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(27)
پايه بر ما ، كشور در دانشگاهي آموزشي نظام:علمي بيني كم خود (5
نميتوان كه كردند باور دانشجو استادو.شد تاسيس تحقير و حقارت
نميتوان ;پيمود يكشبه را صدساله ره نميتوان ;كرد پر را علمي فاصله
...و كرد جبران را تقصيرها و قصورها و تاخيرها
شد چنين و.پيمود ره و گرفت شكل ما آموزشي نظام فرضها ، پيش اين با
طوطيوار حفظ و آموختهها تكرار به عادت ، و عرف سيستم ، دراين كه
درك و استاد ، سوي از وجاهت كسب و شهرت حسن آمال ، غايت.شد استوار
از دانشگاهي ، آموزشي نظام نتيجه ، در.بود سويدانشجو از مدرك
باقي غربي دانش مصرفكننده وقامت سطح در تنها و بازماند علمي توليد
از.كارامد ونه بود روز به نه نيز مصرفگري همين در صدالبته و ماند
تا نيم گاه و داشت فاصله غربيان آموزههاي و اطلاعات آخرين با سو ، يك
آموختهها ، آن ديگر ، سوي از و ;داشت خود با را اطلاعات تاخير قرن يك
بود ، خورده آزمون ديگر انسانهاي با و بود شده پرورده ديگر مرزهاي در
از يا كه ميماند را بيقوارهاي لباس سامان ، اين در ورود گاه به و
:مينمود ناراست قامت بر تنگي ، از يا و گشادگي
سوي از بيگانه به وابستگي قطع كدام بزرگ ، كشف كدام مهم ، اختراع كدام
روز روزبه دانشگاهي گرفت؟ انجام پسررضاخان و رضاخان دوران دانشگاه
فرهنگ چنان آن جوان ، اين چشم در..ميكرد وابستهتر خارج رابه كشور
و بودند كرده بزرگ اواخر اين در آمريكارا بخصوص و غربيها و غربي
دانشجوي و مسلمان جوان كه بودند كرده نيافتني دست را او موقع و موضع
ژرف فاصله اين است ممكن كه نميكرد فكر اصلا ميرسيد ، هم جا هر به ما
.نميگرفت انجام هم تلاشي لذا ;برسد جاها آن به و بكند طي كسي را علمي
كه كند كاري كه بود اين تحصيلكرده و خوانده درس يك علمي پرواز نهايت
آنها از بتواند او ساختهاند ، و كرده توليد ديگران كه را آنچه
و ماشينها از بعضي كه گفتهام مكرر من حتي !همين ;كند استفاده
اجازه ميآوردند ، ايران به و ميشد ساخته خارج در كه جديدي دستگاههاي
;نميدادند ايراني كاركنان و تكنسينها و مهندسان به را آن تعمير
ارتش به را مدرن هواپيماي !بزنيد دست آن به نداريد حق شما ميگفتند
فني افسر و ايراني همافر كه بود اين شرطش اما ;ميفروختند ايران
را قطعه همان..شد ، خراب وقت هر !نشود نزديك دستگاه اين به ايراني ،
اديب كه كردند كاري ادبيات در حتي...بفرستند خارج به و كنند جدا
!است گفته چه خارجي فلان كه ميدوخت را چشمش فارسي ادبيات براي ايراني
بازيافتن و فرهنگي تاخير رفع راه در:علمي خلاقيت و اقتباس 6ـ
و توليد همراه به جديد دانش اخذ و اقتباس از گريزي پيشتازيعلمي ،
;برد جايي به ره نميتوان اقتباس و اخذ بدون.علمينيست خلاقيت
بدون اماكرد كم را فاصلهها و داد تن تجربهها تكرار به بايستي
به مقلد ، جامعه از و روآورد بهتمدنسازي نميتوان نيز خلاقيت و توليد
.يافت ارتقا شاهد امت
به ميبايست علمي ، خلاقيت وروح جديد دانش اخذ مبارك تلفيق اين در
:مينمايد مهمتر زير نكات جمله از و داشت ، توجه متعددي نكات
آن و شد واقف امروز جهان در علم شتابنده و سريع حركت به بايد:اولا
افزونتر فاصلهها پرشتاب ، تصاعد اين در.كرد باور وجود تمام با را
ياس به نبايد باور اين البته.دشوارتر و دشوارتر آن ، رفع و ميشوند
روح و بيفزايد خلاقيت و اقتباس در اشتياق و برذوق بايد بلكه بينجامد ،
معاصر نسل و نمايد باز را علمي جهاد وحرمت كند زنده را علمي مجاهدت
و جان از را رخوت و فتور و تاخير و وكندي سازد واقف آن اهميت به را
.نمايد دور ايشان تن
تبيين ضرورت و پرشتاب كاروان اين احوال به اشارت در رهبري معظم مقام
:فرمودهاند ما ، موقف و موضع
;گرفتهايم قرار دنيا در سريعالسيري گردونه برابر در ما امروز
.تزايد روبه سرعت با جلو سمت به علم ارابه و علم گردونهكاروان
كرده ، علمي پيشرفت بشر و آموختند علم بشر تاريخ طول در كه آنچه
بشر را علمي كميت و كيفيت از حجم همان معدودي ، ساليان ظرف در امروز
.ميبرد پيش
از را منفي جملهزهد از و زدود را علمي رشد ذهني موانع: ثانيا
زندگي و دنيا از انزواي به را گرايي آخرت ;كرد دور باوراجتماعي
و ننمود طبقهبندي دنيا علم و دين علم به را ارجمند علوم ;نكرد تفسير
از دوم درجه در يا و نداد قرار انكار و طرد مورد را اخير علوم
محرف معرفت آورد ره كه نگاهها و نگرشها گونه اين.نينگاشت اهميت
علم تلفيق جدي موانع از ماست ، كشور جمله از و مسلمان جوامع در ديني
دنيوي علوم رشد و ارتقا اصلي موانع از نيز و جوامع اين در ايمان و
و غفلت از مسلمان ، احياگران روشنگريهاي با شايد گرچه.ميشود محسوب
و نمايد مي برقرار آن قوت و سطوت هنوز اما بود ، شده كاسته آن حدت
.ميدارد اسير خويش دام در را روانهايي و ذهنها
ديانت ، مطهر سيماي از زدايانه تحريف نگرشي با انقلاب ، معظم رهبري
:فرمودهاند
پيشرفت از و علوم از و بپردازد معنوي جنبههاي به فقط جامعهاي اگر
و ميهن فرزندان ميان علم تحصيل و علمي نوآوريهاي و كشفيات از و علمي
نيازهاي با متناسب شكل به را زندگي بتوانند كه انسانهايي ساختن از
است ، آن نيازمند و ميكند طلب دنيا امروز كه سرعتي و سهولت به بشر ،
اين طرفدار اسلام كه نكنيد خيال.است شكسته ديگر بال يك باز بسازند ،
به نظر بكل و بشود منحصر معنوي و روحي مسايل در همهچيز كه است
انحراف آن كه است بزرگ اندازه همان انحراف اين نه ، ;نباشد ماديات
كرده رد روشنتر بسيار را زندگي و دنيا از انزواي گاهي اسلام.اول
را اين نهجالبلاغه ، در (عليهالسلام) اميرالمومنين كلمات در كه است ،
زندگي كه كسي آن سر بر است ، زهد كتاب كه نهجالبلاغهاي.ميكنيد مشاهده
فرياد كند ، درست را خودش آخرت كه آن خيال به است ، كرده رها دنيارا
.ميزند
:داشت توجه نكته چند به ميبايست جديد ، دانش اقتباس و اخذ در:ثالثا
.يافت حيات ادامه و گرفت شكل ايمان از غربت در غربي علم:نخست نكته
دانش اخذ در كه ميكند ايجاب شد ، اشاره بدان نيز قبلا كه نكته اين
آن و شود مبذول كامل توجه -است بيايماني كه -آن مقارنات به غربيان ،
دانش روح در نميتوان گرچه.نشود تجربه مجرب ، مجددا خطاي
اين از نميتوان وجه هيچ به اما شد ، مدعي و ديد را غربي ، بيايماني
كرده بيايمانيهمزيستي همجواري در سده چندين غربي ، دانش كه داشت غفلت
.است پذيرفته تاثير آن از طبعا و برده بسر آن با و است
به كاربرد ، و كارايي و حرمت تمامي با غربيان ، دانش
مضاعف قدرت را شب حراميان و شده مبدل دودم تيغ به ايمانزدايي ، واسطه
در كه ميكند ايجاب غيراغراقگونه و واقعبينانه نگاه اين.است بخشيده
از سر و درنغلتيم تغافل و آنغفلت در تا بود ، بهوش جديد دانش اخذ
بياعتنايي يا و بيايماني با آن آميختن با و محضدرنياوريم واديدانش
.نكنيم تكرار را غربي تمدن رفته راه بهايمان ،