پنجم ، شماره 1423 سال دسامبر 1997 ، آذر 1376 ، 2 سهشنبه 11
|
|
تاريخ پويه در ايران اداري سازمان تكوين
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(آخر بخش)
بريده) ذنب اصلبريده در و فارسي است كلمهاي بريد:بريد ديوان
.كردند آخرشاستعمال قسمت بدون را بريد كلمه بعدها.است بوده (دم
قسمت و شد معرب بريد به بريذ از كلمه اين اسلامي دوران در كه طوري به
پست اداره حكم در حقيقت در ديوان اين (14).يافت نيزتخفيف آن پاياني
بويژه و اسلام از قبل دوران به آن ايجاد سابقه و بوده امروزي
.ميرسد (داريوش زمان در) هخامنشيان
و اخبار رسانيدن وظيفهاش بودهكه دستگاهي بريد ديوان صورت هر در
كه را محرمانه و اخباريعادي رابطه اين در كه بوده دولتي نامههاي
و.است انتقالميداده مركز به ميكرده پيدا جنبهجاسوسي نوعي به
تا جهت اين از لذا و برساند ايالات به پايتخت از را مهم اخبار بالعكس
.است داشته مساعي تشريك اشراف ديوان اهل با حدي
نقش در امروزيميتوان اصطلاح به را اشراف ديوان:اشراف ديوان
كتابسيرالملوك نهم فصل در نظامالملك خواجه.دانست بازرسي سازمان
را استاو تمام اعتماد وي به كه كسي:بابگويد اين در (سياستنامه)
و خواهند كه بوقتي و ميداند او رود بهدرگاه آنچه تا فرمايند اشراف
و ناحيتي هر به خويش دست از بايدكه كس اين و مينمايد افتد حاجت
تيمار را اموال و تااعمال دست كوتاه و سديد در فرستد نايبي شهري
سبب چنانكه نه باشد ايشان علم به بسيار و اندك از رود آنچه و دارد
(15).افتد رعيت بر باري ايشان مزد و مشاهره
خزانه خرج دخل بر نظارت آن ووظيفه ميگفتند مشرف را ديوان اين رئيس
صاحبان برسد مقصد به مشرفانمرتبا گزارشهاي آنكه براي.بود دولت
گزارشها و مشرفيداشتند سمت پادشاه جانب از درشهرستانها بريد
سامانيان دردوره.ميشد فرستاده پايتخت به چاپارهايسوار بوسيله
اختصاص كه وجوهي مورد در بيشتر مشرفان ونظارت مراقبت ميرسد نظر به
رسمي اعضاي از گذشته ديوان اين.است ميگشته اعمال داشته دربار به
براي و ميكرد كسب را محرمانه اطلاعات گوناگون بوسايل مشرفان يعني خود
به مبدل لباسهاي با جاسوساني اغلب نيز ديگر ممالك از اطلاعات كسب
و دارد وجود تفاوت جاسوس با مشرف اصطلاح ميان اما.ميفرستاد آنجاها
نيز و اشراف عمل براي.بود عام اصطلاح مشرف كه است اين در تفاوت آن
ديگر شغلي در تظاهر مخفيكه ماموران به فقط جاسوس حاليكه جاسوسيدر
.مينمودهاند خبر وتفحص ميكرده كار
ديوان در كه استفقهي اصطلاحي آن و وقف جمع اوقاف:اوقاف ديوان
عبارت اصطلاحفقه در وقف.است ميرفته بكار معنيفقهي همان به نيز
است آن ثمر (اطلاق) ساختن جاري و وروان مال (تحبيس) نگهداري از
جداگانهاي ديوان سامانيان زمان در (16).ميشود معين كه مقاصدي براي
حسن و وقف اموال بر نظارت كه است داشته وجود اوقاف اداره براي
(17).است بوده ديوان اين عمده وظايف از آن درآمدهاي از استفاده
ديده مواردي در همه اين با ميكردهاند سرپرستي قضاه را اوقاف امور
.ميكردهاند معين وتوليتاوقاف تصدي به را افرادي:جزقضاه كه ميشود
اداره هجري ششم قرن منشورهاي در و منحل ديوان اين ظاهرابعدها اما
.درآمد قاضي خاص جزوظايف وقف امور
:قضا ديوان
رديف در بخارا در احمد نصربن روزگار به سامانيان روزگار در
جزء نيز قضا ديوان بودند كرده بنا شاهي سراي اطراف در كه ديوانهايي
به واقع در كه بود مردم دعاوي به رسيدگي ديوان اين وظيفه بود ، آنها
به مركز در ديوان اين رياست.است بوده امروزي دادگستري وزارت منزله
روحاني ترجيحا قضاه عاليترين بين از كه بود قاضيالقضاه عهده
پيشوايان از بسياري كه داشت نظر در بايد را نكته اين.ميشد انتخابي
در معهذا نميدادند خودشان از قضا منصب احراز جهت زيادي رغبت دين
دريافت حقوق حكومتها از داشتندو فراواني شهرت قضات دورهسامانيان
اموال كه بايد:سياستنامهمينويسد در خواجهنظامالملكميداشتند
و زاهد و عالم ازايشان كه هر و بدانند يكان يكان قاضيانمملكت
نازك و مهم كار اين..دارند نگاه كار آن بر را باشداو كوتاهدستتر
و...مسلطند مسلمانان مالهاي و خونها بر ايشان آنكه بهر از است
نگاه او سراي در تن دو و دارند قوي قاضي دست كه بايد گماشتگان
...دارند
:سلطان خالصه املاك ديوان
داشت نظارت سلطنت خاصه املاك بر ساسانيان زمان مانند ديوان اين
نخستين قرون در ضياع ديوان داشتكه برعهده را وظايفي همان كهتقريبا
رفته كار به دفعات به سامانيان زمان در ضياع اصطلاح.داد اسلاميانجام
.است شده ياد طغشاده ملك عنوانضياع به موليان جوي ناحيه از مثلا.است
قرار وكيل زمانسامانيان در ديوان اين ديوان راس در نظرميرسد به
.است درباربوده اقتصادي و مالي امور كردن وياداره وظيفه و داشته
ديوانها اين تمام (شعبات) اداراتمحلي كه نمود اشاره بايد پايان در
يك از كه بهطوري.دستورميگرفتند مركز دو از بريد ديوان غيراز
تبعيت مركزي ازدولت ديگر طرف از و بودند محلي تابعحكام طرف
حدودا النهر درماوراء سامانيان مستقل حكومت هرحال به.مينمودند
امرا تدبير حسن اثر بر دوره اين فاصله در و طولانجاميد به سال 128
محد ابوعلي و بلعمي ابوالفضل مانند وزرائي كارداني و شايستگي و
از كه خساراتي و خرابيها مدت اين در جيهاني محمد...ابوعبدا و بلعمي
و شد ترميم بود گرديده وارد منطقه اين بر عرب حكام از برخي طرف
مستقل حكومتهاي ساير سرمشق نهاد بنيان سلسله اين كه اداري سازمان
.گرديد ايران در بعدي
در ايران تاريخ 2ـ/ص544543 مصر ، چاپ خلدون ، ابن مقدمه 1ـ
قاطع برهان 3ـ/ص 120 ج2 ، اشپولر ، برتولد نوشته اسلامي نخستين قرون
كتاب و ص 40 ج 2 تاريخيعقوبي ، 4ـ/ص 918 ج 2 معين محمد تصحيحدكتر به
دكتر نوشته اسلامي دوران ايراندر حكومت نظام 5ـ/ص 44 الوزراءجهشياري
و ص 112 فخري ، تاريخ در ابنطقطقي از نقل به و 53 ص 54 مريمميراحمدي ،
7ـ/ص 32 انوري ، ديواني ، حسن اصطلاحات 6ـ/ص 244 خلدون مقدمهابن
8ـ/ص 3122 قزويني ، محمد تصيح به نظامالملك ، سياستنامه ، خواجه
10ـ/ص 145 حكومتيايران ، نظام 9ـ/ص 231 انوري ، ديواني ، حسن اصطلاحات
و غني دكتر بهاهتمام بيهقي ، تاريخ 11ـ/ص 300 التقاسيم ، مقدسي ، احسن
...عزيزا دكتر نوشته ديالمه ، تا آغاز از اسلام تاريخ ص 144/12ـ فياض ،
حسن ديواني ، ص 140155ـاصطلاحات ج 3 ، طبري ، تاريخ 13ـ/ص 6395 بيات ،
اصطلاحات 16ـ/نظامالملك ، ص 72 خواجه سياستنامه 15ـ/ص 188 انوري ،
.ص 31 نوشتهنرشخي ، بخارا ، تاريخ 17ـ/ص 232 حسنانوري ، نوشته ديواني ،