پنجم ، شماره 1423 سال دسامبر 1997 ، آذر 1376 ، 2 سهشنبه 11
|
|
تيم سابق مربي ورزش در قلم حريم به تجاوز
زد كتك را اخبار خبرنگار فوتبال ملي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
ملاك را حال و مينهيم وا را گذشته !دم همين از كنيم؟ آغاز كجا از
است ، آدمي شيدايي اوج نوشتن كه كنيم ، آغاز خودمان ازميدهيم قرار
راستين روزنامهنگاران تسلط دوران ديگر هزارهاي آغاز در و آينده قرن
با است اجتماعي باور يك اين.بود خواهد همگاني رسانههاي بر
رياضتها چه هدف و راه اين در و انسانيت و فرهنگ بر منطبق استدلالهاي
روزنامهنگاري معرفت آنانكه از مردم ، از نه خود ، از نه كشيد بايد كه
تا گذشته در قلم باختههاي جان از.نميشناسند را روزنامهنگار رسالت و
حرفه و شغل اين.خوردند چوب ناداني محاصره در كه راستيني نويسندگان
را حقيقت بنويسد ، دوباره و بخورد چوب و بماند كه دارد را خاصيت اين
برده خود با را امانت در خيانت بار نكند ، چنين اگر كه بگويد مردم به
.است
جزئي و زمين از است قطعهاي انساني هر نيست ، تنها جزيرهاي كس هيچ
اما.دارد مصداق موضوع اين نويسندگي زمينههاي تمام در.ازكل است
شخصيت.دارد اكرامي و احترام خود براي نيز ورزشقلم محدوده همين در
ناآگاه ، يا آگاه يا فردي هر نميتوانپذيرفتكه.دارد انساني و اجتماعي
هر تحت و دليل بهر تجاوزكند ، آن حريم بر اميدوار يا سرخورده و مايوس
و انجمن ، گروه صنف ، اجتماعي حقوق به تجاوز عمل اين شرايطي
.ميكنند فعاليت كه است روزنامهنگاراني
فوتبال ملي تيم سابق مربي توسط ورزشي روزنامهنگاران به حمله و پرخاش
بخشش قابل نيز حريم اين شكستن و ميافتد اتفاق كه اولنيست بار
تمام براي بلكه روزنامهاخبار خبرنگار براي نه.بود نخواهد
اين از ميتوان محترمانه چنين.ميدارند پاس را قلم كه روزنامهنگاران
بايد چگونه را بهقلم بيحرمتي و چه بعدش اما گذشت ، تجاوز و برخورد
هم نگوئيم ، شما هيچ ما و ميزنند و ميكوبند را خبرنگار.گرفت ناديده
ميشود ، چه ما شخصيت و جايگاه ميشود؟ چه عاقبت.ننويسيد و نگوئيد
.نيست قلم حريم به هجوم راه سرآغاز حادثه و مسئله اين از آياگذشت
خبرنگار يك