پنجم ، شماره 1424 سال دسامبر 1997 ، آذر 1376 ، 3 چهارشنبه 12
|
|
سنتي و مدرن هنر تلفيق
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
تهران گالريهاي در(تاپيستري) بافت نمايشگاههاي به نگاهي
بعد و گرفتهاند فاصله سنتي بافت از نوعي به هركدام هنرمند سه اين
گذاشتهاند بهنمايش آثارشان در را (بافت) تاپيستري ازهنر جديدي
بافت آثار نمايشگاهاز سه همزمان برپاييتقريبا شاهد هفته اين در
گالري در غروي ثمر ، شهرزاد هفت گالري در ثمري ليلا(تاپيستري)
هركدام هنرمند سه اين.آرياهستيم گالري در صرافي عاطفه گلستانو
در را هنر اين از جديدي بعد و گرفتهاند فاصله سنتي بافت از بهنوعي
.گذاشتهاند بهنمايش آثارشان
سنتي بهدليل مس ، بخصوص فلزي ، الياف از استفاده ثمري ، ليلا آثار در
از استفاده با پيشتر كه هنرمند اين.دارد ويژهاي جايگاه آن ، بودن
و مدرن هنر از تلفيقي نو ، طرحهاي كنار در سنتيايراني ، شده ساده نقوش
فرهنگي تاريخ از نشانهاي بهعنوان ازمس ، اينك ميآورد ، بهوجود سنتي
ظروف بهصورت اين از كهپيش مس يعني ميكند ، استفاده ايراني وسنتي
كاربرد ميشد ، ديده گذشتهمان نسلهاي زندگي محيط از گوشه هر مختلف ، در
آثار در هم تضادها.ميشود گرفته بهكار ديگر شكلي به مييابدو جديدي
تضاد وبراق ، مات الياف در تضاد.ميكند ايفا را عمدهاي نقش ليلاثمري
در.منفي و مثبت فضاهاي بين تضاد رنگهاو بافت ، اجرا ، تكنيك در
الياف كنار در يخچال ، مشبكپشت فلزي صفحه از بااستفاده ثمري جاييهم
كاربردش كه وسيلهاي.صنعت و طبيعت بين تضاد ;ميسازد تضاديديگر طبيعي ،
هنرمند.مييابد نو كاربردي و هنري شكلي دستداده ، از صنعت در را
نو ، نگرشي با و ميرسد خود خاص بهبيانهنري تضادها ، اين باايجاد
.ميآورد بهوجود را هنر اين از شكلتازهاي
ريسندگيهاي متفاوت ، و مختلف جنسيتهاي از بااستفاده غروي شهرزاد
منگوله بصورت تزئيني پيرايههاي كنار در سنتي نقوش بهكارگيري و متنوع
.ميدهد ارائه را سنتي هنر از مدرني شكل مهره ، و آويز و
آن از.بافتهاست و جنسيتها بهكارگيري در تنوع غروي آثار بارز وجه
تار بهعنوان مسي سيم و پود بهعنوان مسي نوارهاي از كه كارهايي جمله ،
.است شده بافته برجسته بهصورت رنگي ، ابريشم قيطون با و شده استفاده
اصلياستفاده زمينه و چهارچوب بهعنوان بوم از كه است آثاري ديگر مثال
آن روي كه است بافتي با درارتباط و هماهنگ آن رنگآميزي و شده
بهصورت ضخيم و اليافينتابيده با كار از بخشي در بافت.انجامميشود
مشبك بافتي ظريف ، با اليافي با ديگر بخشي در و شده فشردهكار و برجسته
آن با و ميشود ديده آن زير از بوم رنگ بهطوريكه است ، فاصله با و
كار قسمتي سه يا و دو آثاربهصورت مجموعه اين.ميكند هماهنگي ايجاد
.داد قرار هم كنار در مختلف طرق به را آنها كهميتوان شدهاند ،
بهصورت كه مكرومه ، بافت با است كاري آثار ، اين ديگر زمره از
رنگهاي ابريشمبا قيطون از استفاده با و است شده كار ديوارآويز
.است شده ارائه هنري رشته اين از جديدي كاربرد متنوع ،
گليم ، شده درشت نقشمايههاي و بافت با كه است پاراواني هم نمونه يك
قيطونهاي با آن از بخشهايي استو شده بافته (فرفرژه) فلزي رويچهارچوب
و مدرن هنر از است كهتلفيقي شدهاند بافته برجسته و آويز رنگينبهصورت
.سنتي
با و برگزيده را قديمي گليمي از بخشي آثارش ، از نمونه چند در غروي
تركيب كارش با بافتيدرشتتر ، و باالياف نقشمايهها ، ازهمان استفاده
.است كرده
قديمي چوبي مشبك پنجرههاي روي كه است كاري غروي ، اثر ابداعيترين
و بافت ، تار بهعنوان را پنجره شبكههاي كه بهطريقياست داده انجام
كرده پوداستفاده بهعنوان را ابريشمي قيطون و نقشدارتركمني نوارهاي
.است
مدرن كاملا كه آثاري يكيگونهاند دو مجموع در غروي شهرزاد آثار
آثاري ديگري و شدهاند استفاده غيرسنتي جنسيتهاي بيشتراز و هستند
جنسيتهايغيرسنتي كنار در سنتي نقشمايههاي و الياف از استفاده با كه
.است آمده بهوجود نو نهايتطرحي در كه شدهاند ساخته
و شكل با كه طبيعتي.ميآورد بهيادمان را طبيعت صرافي عاطفه آثار
به درختان ، شاخههايخشك و ساقهها و ني از استفاده ديگر ، با حجمي
پنبه ، دگربار و پشم و كنف و گوني الياف بابافت خودرنگ ، و طبيعي شكل
.ميشود ساخته
اطراف فضاي در تاثير و حجم ايجاد عاطفيصرافي ، آثار خصيصه بارزترين
محسوب تزئيني و هنري عنصري بهعنوان مستقل ، بهطور كه حجمهايي.است
.است يادرفتهمان از ديرينه سنتهاي گاه و طبيعت ، يادآور و ميشوند
يا و بهصورتآويزها الياف بافت با كه است ساقهدرختي و ريشه آن ، نمونه
كهبراي است مقدسي درختان يادآور آن ، عنكبوت ، بهروي تارهاي شكل به
....دخيلبستهاند آن به نيازي و حاجتي برآوردن
بهعلت جداكنندگي ، عين كهدر جداكننده ، است آويزهايي سقف ديگر و
.ايجادميكند فضاها بين جديدي ارتباط آن ، تمامسطح پرنبودن
و محكم چهارچوب كه كارهايي:دوگونهاند صرافي عاطفه آويزهاي ديوار
و ريتم از حاصل آثارانرژي اين در كه دارند ، قرينه تقريبا و استوار
در تماماجزاء و ميكنند خنثي را همديگر يكديگر ، خطوطبر تاثير و حركت
ايستايي و سكون نوعي به و قرارميگيرند خود جاي در منظمي ، ارتباط
و خطوط ندارندو قرينه طرحها ، شكلي كه هستند آثاري ديگر گونه.ميرسند
صرافي ، عاطفه درآثار.ميكنند حركت و ريتم ايجاد هم دركنار رنگي سطوح
مضامين حتيگاه و ميدهند نشان را خود دروني آثاربهشكلي بودن ايراني
از جديدي بعد آثارش ، با او.دارند هويتايراني فرمها ، بيشاز آثار
تماشا به و كرده تجربه را رشتههنري اين مختلف كاربردهاي و بافت
.ميگذارد
حركتي بهصورت آثار ، اين گونهگوني و نمايشگاهها اين همزماني
و متفاوت جنبههاي با تا ميدهد ، را امكان اين بينندگان به تاثيرگذار ،
مارا هنرمندان اين با گفتگوشوند آشنا هنر اين مختلف كاربردهاي
.ميكند آشنا ايشان ديدگاههاي با بيشتر
اعتمادي شهلا