پنجم ، شماره 1424 سال دسامبر 1997 ، آذر 1376 ، 3 چهارشنبه 12
|
|
مدرس شهيد ديدگاه از ايران جامعهء
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
مختلف وجوه و (مقامه اعليالله) مدرس سيدحسن شهيد آيتالله درباره
بسياري.گرديدهاست بيان يا شده نوشته مطالبزيادي تاكنون ايشان شخصيت
جمعآوري اسلاميضمن انقلاب پيروزي از پس محققان ، خصوصا و مورخان از
افكار و آراء شخصيت ، درباب موجود ، ماخذ و ازمنابع گوناگون اطلاعات
مقابله بويژه ايشان مواضعسياسي به نسبت همچنين و اقتصادي و فقهي
شخصيت و انديشه بهتبيين و نموده عقيده اظهار رضاخان نامبردهبا
.پرداختهاند تاريخ اينبزرگمرد
به تا را مدرس عواملي يا عامل چه كه پرسش اين برابر در مورخين
مقتضاي به هريك نگهداشته ، زنده مخالف و موافق درنظر حد اين
ملي و فردي ويژگيهاي روحاني ، شخصيت.كردهاند اظهارنظر خود خاص تشخيص
.بودهاند موثر اظهارنظرها اين در بيترديد بزرگ مرد زندگياين
آشنايي جامعه ، اذهان در ماندگاريمدرس عوامل از يكي بهاعتقادنگارنده
به تمسك در بزرگوار شهيد آن.است بوده ايران تمدن و فرهنگ اوبا
جامعه براي راهنمايي و نماديبرجسته و الگو ايران و اسلام دوعامل
.ميباشد عمل و انديشه خوددر
:تاريخي ريشههاي
بهواسطه خود ديرينه حيات درطول ايران جامعه ترديد بدون
توانسته درخشان و باسابقه فرهنگ و تمدن يك از بودن برخوردار
كنار در بهگونهاي جغرافيايي محدودهاي در را مختلف اقوام از مجموعهاي
ميتوان كه بهطوري نمايد ايجاد آنان در فرهنگي يگانگي و گردآورد هم
بگذاريم ، دست گوناگون فرهنگهاي از اثري هر بر اگر امروز نمود ادعا
ميتوان متفاوت نگرشي با فارسي ادبيات و فرهنگ در را آن از معادلي
ايراني مختلف اقوام فرهنگي يگانگي حاصل كه ايراني مليت.نمود مشاهده
آن با درسازگاري را خود بالندگي نيز آن گسترش و اسلام ظهور با است
.بخشيد تداوم
فتح از پس مسلمانان كه برايناعتقادند خاورشناسان از بسياري
هنرهاي از اقتباس با ايران ، مصرو بينالنهرين ، سوريه ، سرزمينهاي
را جديد مساجد و ابنيه ، قصرها شهرها ، توانستند اينممالك
در كه جنديشاپور ميدانيمدانشگاه كه همانگونه (1).بناسازند
اداره ايراني مسيحيان سالهاتوسط و بود شده تاسيس عهدساسانيان
.ميآمد بهحساب روز آن فرهنگيجهان بزرگ مراكز از يكي ميشدبهعنوان
دركارش وقفهاي و يافت ادامه نيز دورهاسلام در بزرگ مركز اين فعاليت
همين ابنماسويهفارغالتحصيل و بختيشوع ازقبيل مسيحي پزشكان.نشد حاصل
درآمد ثقلدانشجهان مركز بهصورت بغداد كه بعدها.بودند دانشگاه
.شد تدريجامنقرض و گرفت قرار جنديشاپورتحتالشعاع
كرد كمك اسلامي تمدن به كه مراكزيبود از يكي جنديشاپور دانشگاه
در:مينويسد مورد همين در جواهرلعلنهرو (2).نمود خدمت آن به و
روي تغييراتي مذهب در پادشاهانو سلسلههاي در حكومتها ، ايران ، در
قرارگرفته بيگانه و خودي سلطههايپادشاهان زير كشور سرزمين.دادهاست
و است منقلبساخته را چيزها بسياري و راهيافته كشور آن به اسلام.است
(3).است داشته مداومت ايرانهمچنان هنري سنن معهذا
:ميافزايد ادامه در و
نرفت ، تحليل عربي مليت در و نشد اعراب شبيه ايران هرچند...
هم ايران و اسلام و داشت آن در فوقالعاده تاثير (اسلام) عرب تمدن
و هنر.كرد هنريايجاد فعاليت براي تازه حيات يك هند مانند
(4).شد واقع تاثيرايران و تحتنفوذ هم (اسلامي)فرهنگعربي
ايرانيان از را خود اداري و ديواني نظام مسلمانان اين علاوهبر
دفاتر سبك به را خود ديواني دفاتر خلافت ، دستگاه و كردند اقتباس
بسياري ترجمه از پس همچنين.كردند تنظيم ايران قديمي ودواوين
ايرانيان گفت ميتوان عباسي امويو خلفاي دوره در ايراني ازكتابهاي
.نمود اسلامي تمدن به زيادي كمك
و اقليمي خاص دلايل بنابه ايران كشور گفت ميتوان كلي بهطور
بيشاز صفويه ، دولت تشكيل زمان تا ساسانيان سقوط از بعد اقتصادي ،
فقدان عليرغم و گرفت غارتگريقرار و تهاجم مورد منطقه كشورهايديگر
و آسيبها سنگينترين وجودتحمل با قوي ، مركزي مستقل يكدولت
از بيگانهاي اقوام وحملات هجومها و سياسي جريانهاي از خسارتهايناشي
موجودميان يگانگي و ملي وحدت مغولهاهيچگاه سهمگين يورش و قبيلتركها
توحيدي ازمكتب الهام با بلكه نداد دست رااز خود درون در مختلف اقوام
مسالمتآميز گوناگونهمزيستي مذاهب و اديان باپيروان توانست اسلام
و دهد آزادي فرهنگيخويش و اعتقادي حيات در آنان وبه باشد داشته
.مستحيلنمايد خود فرهنگ در را اقواممهاجم بهتدريج
ضعيف آن نهادهاي و اجتماعي -سياسي حيات صفويه ، دولت سقوط با
علماي ميان اختلافات پارهاي بروز بهواسطه نيز مذهب نهاد.گرديد
اخباريگري ضعف به نهايت در شدكه تحولاتي دستخوش اصولي علماي اخباريو
درزمان بيشتر قدرت كسب با اصوليهاگرديد منجر امور بر اصوليها وتسلط
همزمان.شدند سياسي امور در بيشتر خواستارمشاركت بهبهاني ، وحيد مرحوم
و شروعشده اسلام جهان و آسيا در سلطهگريهاياستعمار مسائل ، اين با
انواع برههنمايانگر اين در ايران تاريخگسترشيافت آن دامنه هرروز
با نابرابر جنگهاي به كشيدهشدنايران.است سياسي وواكنشهاي مقابلهها
در تازه روندي با را كشور ، ايران اين با مستقيم رويارويي روسيهو
انگلستان غيرمستقيم ديگررويارويي سوي از.كرد مواجه صحنهجهاني
شدتاين بر قاجاريه بيشتر هرچه منظورتضعيف به كشور اين تلاش و باايران
ايران به گلستان و قراردادتركمانچاي دو تحميل.افزود روند
وابستگيهاي بدينترتيب.شد كشور ازخاك وسيعي سرزمينهاي موجبازدسترفتن
انعقادقرارداد 1907 با كه رساند مرحلهاي رابه كار ايران گوناگون
.افتاد مخاطره جديبه بهطور ايران استقلال و شد بخشتقسيم سه به ايران
متاسفانه قاجاريه اواسطدوره از ايران جامعه ديگر ازسوي
در صفبنديها اين.بود غيرضروريشده بعضا اجتماعي گرفتارصفبنديهاي
كرده سست را اجتماع اقشارگوناگون ميان وفاق و اتحاد بيشترموارد
قراردادن رودررو و جداكردنبود مردمشده بين شقاق و دودستگي ومنجربه
مدارسقديم دربرابر جديد مدارس و برابرتعهد در تخصص تقدم ، با تجدد
.ميشد وپخش زمزمه مردم گوناگون اقشار درميان مختلف شكلهاي به...و
توحيدي ، ازانديشه بهرهگيري با كوشيد همواره طرزتلقي اين برخلاف مدرس
امور گونه اين در ياگروهي فردي منافع بر جامعه داشتنمصالح مقدم ضمن
تنهابا والا هدفي چنين تحقق اوميدانست گرچهكند برقرار وائتلاف اتحاد
همچنانكه.خواهدشد ميسر مقابل طرف شنيدنعقيده تحمل و مدارا و سعهصدر
اجتماعي ، بدونرشد يعني يكديگرند مستلزم اجتماعيهمواره رشد و آزادي
.گردد حاصل رشداجتماعي است مشكل هم آزادي بدون نداشتهو مفهومي آزادي
گوار آب اي كه مينالد تشنه
خوار آب آن كو كه نالد هم آب
تحصيل دوران كه را خود زندگي مرحله نخستين زمان اين در مدرس
كه پيشنهادي عليرغم درجهاجتهاد ، به آمدن نائل با وي.ميگذراند بود
پذيرفتن درخصوص شيعيانجهان ، مرجع شيرازي ميرزاي سويمرحوم از
وطن به نجف از داد آگاهانهترجيح شد ، ايشان به هند مرجعيتشيعيان
آزاديخواهان از حاجآقانورالله ، مرحوم با همكاري وبه بيايد
انجمن رئيس زمان دراين نورالله حاجآقا.بپردازد بانفوذاصفهان
.برگزيدهشد مزبور انجمن رئيس سمتنايب به نيز مدرس و بود ولايتياصفهان
بودكه والي و حاكم استبداد با انجمنمبارزه اين مهم اقدامات ازجمله
آحاد نتيجهتلاش را اقدام اين مدرس.اصفهانميشود از وي اخراج منجربه
:ميگويد و دانسته مردم
به اقتدار كرسي از اصفهان مستبد و قدرتمند حاكم ظلالسلطان
اين كه داشتند عقيده علما از عدهاي.شد طهران روانه و افتاد زير
اين غيراز عقيدهام من.ديانتبدانيم اهل و علما مديون بايد را اقدام
اجتماعي و ملي حقوق احقاق اجتماعيبراي برپايي يك كردن محصور.بود
كل صورت اين دراست كاريغلط گروه و دسته يك درچهارديواري
به و مغرور عده همين وبعد ميگيرد قرار عده يك جامعهتحتالشعاع
و است متحرك خودش بايدبداند جامعه.ميشوند متجاوز حقوقديگران
نظرشانآن آناناوست خود به هممربوط عملش سيئات و حسنات.عاملاست
.مردم نام مردمبه تلاش ثبت نظرم من و بود
رهبران ميان و شدتگرفت ايران در خواهي مشروطه وقايع كه مدتي از پس
در حركتي كوچكترين مدرس از آنكه شدبدون پيدا تفرقه و اختلاف روحاني
كلي جريان با هوشيارانه سربزند خاص جرياني ياتضعيف تقويت جهت
به و حركتنمود ايران آزاديخواهي و طلبي استقلال بر مبني نهضت
از قانونگذاري دوم مجلس گشايش و مشروطهخواهان پيروزي از پس تدريج
مجلس نمايندگي به علما اول طراز مقام در اصفهان و نجف علماي سوي
چنان دوره اين در ايشان سياسي -فكري مواضع.شد تهران عازم و انتخاب
به نياز بدون ششم تا سوم دورههاي در كه بود قاطع و منطقي مستدل ،
خود نمايندگي به را ايشان تهران حقشناس مردم علما ، معرفي
.برميگزينند
بقاي و درباباتحاد دوم دوره مجلس در خود نطقهاي از يكي در مدرس
:ميگويد چنين جامعه
.داشتند هممباينت با اينها كه بودند برادر چهار ايران مملكت در
اينها كه اين واسطه بهمسلمانها و زرتشتيان نصارا ، قديم ، ايرانيان
و هست سرم عمامه من اگر...رفت دست از داشتندمملكت مباينت هم با
من صنعت كهاقتضاي دارم صنعتي يك من.نيستيم دوتا هم با ما ديگريكلاه
كلاه اقتضايش كه دارد صنعتي ديگرييك آن باشد ، سرم عمامه كه است اين
اصل در بايد.ماست صنعت اختلاف از.تباينماست از اينها.است
در مجلس فترت مدت در مدرس (5)نداشتهباشيم اختلاف و [بوده]برابر
جنگ وقوع با.بود مشغول اصول و فقه تدريس به تهران سپهسالار مدرسه
كرد اعلام را ايران بيطرفي (مستوفيالممالك) ايران وقت دولت اول جهاني
را ايران شمال نواحي روس نيروهاي و ننهاد وقعي بدان روسيه چون اما
لذا افتاد خطر به انگلستان دولت سوي از هم جنوب نواحي و كردند اشغال
از تعدادي و مدرس.دهد ادامه خود فعاليت به نتوانست سوم مجلس
مذاكره ضمن تا ترككردند را تهران مهاجرت ، عنوان به مجلس نمايندگان
نيز تصميم اين در.دهند تشكيل دولتموقت آلمان و عثماني دولت با
استزيرا ساطع مدرس اجتماعي زندگي در اتحاد و بخشي ازوحدت نشانههايي
قراردادهاي پارهاي تنبه شد مجبور مركزي حكومت اگر كه بود اين استدلال
و نپذيرد انقلابي دولت عنوان به دولتموقت بدهد ، كشور حال به زيانبار
موضع آن مقابل در هم مركزي حكومت و ساخته راملغي هرپيماني
و بلندپايهسياسي شخصيتهاي از تعدادي همراه به مدرس.تدافعينگيرد
موقت دولت كرمانشاه در كردندو ترك ايران غرب سوي به را تهران روحاني
مدرس و بود مافي نظامالسلطنه با دولت رياستاين.دادند تشكيل مستقلي
.شد برگزيده كابينه در عدليه سمتوزير با
به بغداد از مهاجرين هيئت آلمان ، همپيمانش و عثماني دولت شكست از پس
گفتوگوهاي.رفت (عثماني مركزامپراتوري) اسلامبول به آنجا از و سوريه
از درخشان بخش عثماني دولتي رجال و وصدراعظم سلطان با مدرس
عثماني صدراعظم ملاقاتها از يكي درميدهد تشكيل را مدرس زندگيسياسي
به مدرس بياورند پذيرايي براي عجمي (چاي يا) قهوه ميدهد دستور وقتي
:ميگويد داشته را ايران سفارت اول نايب سمت كه مهاجرين هيئت مترجم
زيرا بهكاربرد ايراني لفظ عجم كلمه جاي به بگوئيد مرد اين به
مختلفه كلمات به آن اشتقاق و ميباشد عجمه از عجم كلمه لغوي ماده
شامل هم را ترك ملت كه است ايراني و غيرعرب نژاد تحقير از حاكي
و زبان به كه هستيم دانشمنداني و نوابغ داراي ايرانيان ما و ميشود
.شويم تحقير كه نيست سزاوار نمودهاند ، شاياني خدمات عرب و اسلام تمدن
آن ، جاي به و كنيد خارج خودتان زبان قاموس از را عجم لفظ بايد لذا
(6).نماييد انتخاب را ايراني كلمه
اظهار و تغييرداده را مطلب صدراعظم كلمات ، اين ترجمه از پس
:ميدارد
.شود متحدالشكل و يكسان ترك و ايراني سربازان لباس خوبست
:ميگويد و نموده تبسم مدرس
لباسي همان نميشود ، ما متاسفانه ولي بشود بايستي كه چيزهاست خيلي
جاي به ميگفتند صدراعظم كه بجابود چقدر ولي است خوب داريم كه را
برادران شود ، شكل يك و يكسان ترك و ايراني سربازان لباس اينكه
ولي بشويم همرنگ لباس حيث از است ممكن زيرا شوند يكدل ترك و ايراني
(7).نباشيم يكدل
از مدرس امپراتوريعثماني ، تجزيه و اول جهاني جنگ گرفتن پايان با
به نسبت.ميگذراند را خود فترت ايام مجلس كه درحالي بازگشت مهاجرت
پيوست وقوع به چهارم و سوم مجلس ميان فترت دوره در كه رويدادهايي
اكتبر انقلاب وقوع ايران خاك از روسيه نيروهاي راندن بيرون مانند
از دفاع عنوان به مدرس كودتاي 1299 و قرارداد 1919 انعقاد 1917 ،
سهم استبداد و استعمار سلطه گسترش با مخالفت و آزاديخواهانه جنبش
.داشت بسزايي
دارد ادامه