پنجم ، شماره 1425 سال دسامبر 1997 ، آذر 1376 ، 4 شنبه 13 پنج
|
|
رهنمودهاي آيينه در دانشجو و دانشگاه
رهبري معظم مقام
(آثار نشر مديريتويژه) رهبري معظم مقام دفتر:تنظيم و تهيه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(29)
تاريخ در چه و گذشتهخودمان تاريخ در چه علمي ، حيات بر مروري
در عمدتا بزرگ ، فرهيختگان و دانشوران كه ميدهد نشان غرب ، دانشپژوهي
دست دانش نشين شاه به خاكستر ، و خاك از و برآمدهاند امكانات فقر
و حياتمخترعان پرونده و بنگريم بزرگ عالمان زندگي اگربه.يافتهاند
در كه هستند معدودي ميبينيم ورقزنيم ، را علمي نامآوران و مكتشفان
و مسكنت ايشان ، در از عظيمي بخش اما ;گشودهاند پر و نسبيبال رفاه
:سوختهاند پروانهوار دانش ، جوارشمع در و كشيدهاند نفس دشواري
چه -بردند پيش دردنيا را دانش كه شخصيتهايي حال شرح به وقتي من
كه جديديها چه بودند ، مسلمان و شرقي و ايراني هم غالبا كه قديميها
ميكنم ، نگاه -بودهاند غيره و امريكايي و اروپايي و غربي غالبا
ببرند ، پيش به قدم يك را دانشي هر توانستند كه كساني آن ميبينم
و انديشيدند دانش اين مادي ازاي مابه بالاتر به كه بودند كساني
هم علم آن تا سپردند ، علم آن به را خويش و كردند آن غرق را خودشان
زنده دانشگاهها در را روحيه اين بايد شماسپرد اينها به را خودش
تكه اين براي فقط كه كنيد تربيت طور اين اول از را دانشجو.كنيد
اين.نخواند درس بشود ، استخدام جا آن برود تا ميدهند او به كه كاغذي
ما كشور وارد را جديد علوم اين كه اوايلي از.است بزرگي عيب واقعا
در جديد علوم ويژگي و خاصه اين و كردند ، وارد خصوصيت اين با كردند ،
ما براي بايستي ميكند ، تحصيل را علوم آن ميرود كس هر كه شد ما كشور
.باشد شدن استخدام جا فلان براي و گرفتن حقوق براي و مادي ازاي به
.بدهيد تغيير بايد را اين ميتوانيد ، چه هر.است بدي خيلي چيز اين ،
و فراگيري اصل به عشق تحقيق ، به حب علم ، به حب روحيه اين بايد...
در را پارسايي روح قدري....كرد تزريق دانشجويان در را تحقيق
پارسايي يك علم ، طالب.باشد پارسا قدري دانشجو ;كنيد تزريق دانشجو
تجانس باشد ، نزديكتر پارسايي به علم طالب كه چه هر.دارد لازم طبيعي
بيشتر ميپسندد ، بيشتر را علم و ميكند پيدا علم با بيشتري تسانخ و
.ميشمارد مغتنم و قدر بيشتر و ميكند جذب
:فرمودهاند ديگر سخني در يا و
تحقيق براي تا تزريقكنيم ، را بيعوض پارسايانه تحقيق روح بايد
اگر مثلا.ندارد واقعي پاداش تحقيق ، اصلا چون ;نباشند پاداش دنبال
قدر چه نظرتان به بدهد ، پول ميكرب كشف خاطر به پاستور به بخواهد آدم
مقايسه قابل آيا كرد؟ معين پولي او براي ميشود اصلا آيا بدهد؟ بايد
اگر.نكردند تحقيق پول براي وقت هيچ هم پاستور امثال بنابراين ، است؟
اين اروپاييها.نميرسند جا اين به حقيقتا ميكردند ، تحقيق پول براي
.بودند همينطور هم ما قديمي دانشمندان كه اين كما ;داشتند را حسن
و فقر در -آنچناني عالم آن -رازي زكرياي محمدبن امثال ببينيد ، شما
چه پولش ميگوييم فورا ميكنيم ، كار يك تا ماها ولي ;ميميرند تنگدستي
!نميرسد جايي به كه است معلوم !شد؟ قدر
نگريست ميتوان نظر دو با دانشپژوهي ، مسير در:علمي نفس به اعتماد
-وايراني مسلمان بالاخص و -شرقي مردم كه است نخستآن منظر.پيمود ره و
كردن پر راه آنان ، وبراي افتادهاند عقب تمدن و علم كاروان از
غربيدهها تمدن پيمودن ، گام هر در زيرا ;است خلاءهامحال رفع و فاصلهها
.است افزوده فاصلهها به و رفته پيش گام
تاريخي غلبه دوره تا دادو تن قاهر تمدن جبر به ميبايست منظر ، اين در
يا و همسطحي روياي دانشپژوهي ، مقام ودر دانست فروتر را خود آن
اقتباس و بهتقليد و ورزيد قناعت حداقلها به و نهاد كنار پيشگاميرا
.نكرد تمنا را ديگر بلند بلندپروازانهگامهاي و كرد اكتفا
و دارد محسوس حضوري نيافته توسعه جوامع علمپژوهي مباني در منظر ، اين
چند سابقه به گاه مييازد ، دست خود مدعاي اثبات به متعدد ، ادلهاي با
سبقت اين و ميجويد استناد غربي تمدن در جديد تكنيك و علم سدهاي
!پيمود صدساله ره يكشبه نميتوان ميشمردكه آن بر محكم دليل را تاريخي
و وضعف ميدارد اشارت مراكز آن در علمي نشاط و شوق شورو به گاه و
فراخ امكانات گاه و ميداند ادعايخود دليل را ديار اين در علمي رخوت
علم رابه نامراديها و نامساعدتها و ميدارد مستند آنسامان در را علمي
...گاه و ميآورد ، خويش نايافته ، شاهد توسعه جوامع در دانش ارباب و
از اما مينمايد ، آرماني كهگرچه است ديگري نگاه منظر ، اين برابر در
گرچه نگرش ، درايننيست و نبوده دور چندان نيز واقعگراييمحض
در علمي حركت ناهموار شرايط و غربي تمدن در علمي شتاب مساعد بستر
سخن شواهد ، و دلايل اين اما ميشود ، تاييد ايران جامعه مشابه جوامعي
چنان انساني وخلاقيت ظرفيت به برداشت ، اين در.نميگردد تلقي نهايي
مجاز را طفره كند ، پر را تاريخي ميتواندفاصله كه ميشود داده بها
.بخشد عينيت و تحقق را وناممكن شمرد
توجه فرزانگان و نخبگان غيرمتناهي قابليت به اولا منظر ، اين در
در برتر هوش از بهرهوران و مستعد برجسته اقليتهاي كه اين.ميشود
را علميجامعه هدايت و رهبري بتوانند كه چندانند مسلمان ايراني جامعه
بسيج با ثانياهمتگمارند فاصلهها رفع به و گيرند دوش بر
و عظيم كاري ميتوان آن ، علمي ومديريت جامعه عام استعدادهاي
از جوامعمسلمان ، ديگر و ايراني جامعه عظيم تودهداد كارستانانجام
بتوان آن ، درست هدايت با كه برخوردارند بالقوهاي و ذخيره استعدادهاي
و بدبينيها تمامي عليرغم روشن ، افقي و ساخت ممكن را ناممكنها
.كرد خودترسيم راه فرا در تلخنگريها ،
اين كه است آن دليل اخير ، سده در هوشمند و كوشا جوامع از برخي تجربه
نه هرچند -ملتهايي.نيست روياگرايانه و همخيالپردازانه چندان نگرش
و حدس از سريعتر را توسعهملي و رشد روند توانستند -فراوان چندان
مصاديق ايندرآيند پيشرفته مطرح جوامع درسطح و بپيمايند گمان
و ديد ضيق و رامحدود انساني قابليت دايره نميتوان كه ميدهد عينينشان
و پذيرفت را محكوميت و مغلوبيت جبرتاريخي بسته ، محدوده آن در
:داد تن آن به جبرگرايانه ، انقياد و باتسليم
دنيا در ما رقباي و پيادههستيم ما...كه است اين فكر طرز يك
او كه برسيد كسي آن به تا بدويد ، پياده ميخواهيد جا شمااين.سواره
پيش او برابرش ده ميرويد ، پيش شما هرچه.سواره منتها ;ميدود دارد هم
را خودتان كه است آن فكر طرز اين نتيجه.است فكر طرز يك اين ، .ميرود
ديگر فكر طرز..ندهيد انجام بيخودي تكنيكي و فني كار و نكنيد خسته
;سواره آنها پيادهايم ، كنيم ماخيال كه است غلط اين نه ، كه است آن
فرق آنها مركب با ما مركب منتها ;سوارهايم هم ما سوارهاند ، هم آنها
انساني واستعداد ايمان و همت ما ، مركب آنهاست ، آنها ، صنعت مركب.دارد
.ماست
ره تحصيلي ، پايداري و سختي تحمل بدون دانشپژوهي ، :علمي سختكوشي.
مسلم ، اصل عنوان به نكته ايننميبرد جايي به راه و نمييابد توفيق
اما.بود مسلماتانكارناپذير جزو و داشت جاي ما دانشپژوهي سنت در
نگرش اين شد ، استوار مدرك و نمره پايه كهبر آموزشي جديد سيستم در
تمنا نيز زحمت بدونتحمل كاميابي و موفقيت بيگاه ، و گاه و درهمريخت
علمي ، توفيق به نه البته و طلبيدند را اينراه نيز كساني چهبسا و شد
.يافتند دست مادي بهموفقيتهاي كه