پنجم ، شماره 1425 سال دسامبر 1997 ، آذر 1376 ، 4 شنبه 13 پنج
|
|
مدرس و ايران جامعه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
قسمت‌پاياني ـ مدرس سيدحسن شهادت سالروز مناسبت به
مجلس دوره‌نمايندگي پنج در او از باقيمانده نطقهاي شهادت به مدرس
رعايت ايران ، مليت و استقلال از دفاع براي فرصتي هر از ملي شوراي
از قوه سه استقلال و قوا تفكيك اصل و جاني مالي‌و امنيت تامين قانون ،
و سلطه‌بيگانگان و ديكتاتوري با مخالفت اداري ، دستگاه يكديگر ، اصلاح
.كرد استفاده بيگانگان به كشور وابستگي از جلوگيري
:مي‌گويد ايراني مليت و ديانت از دفاع در
خودمان مليت حفظ و قوميت حفظ و ديانت حفظ مقتضاي كه قدمهايي بايد
.ندهيم قرار كار براين مقدم را چيزي هيچ و هيچ‌كاري و برداريم است
ملي شوراي مجلس.كند مقابله تهاجمي هر با مي‌تواند كه است ملت قوه
در باشند وطنخواه و سياسي اسلامي ، محكم ، عقيده صاحب وكلايش همه اگر
و موافق ملت لطبيعه با كه بكند دنيا مقابل مقاومت‌در مي‌تواند صورتي
.است عامه قلوب به توجه با قوت پس.باشد پشتيبان‌وي
در كه ملتي از است مملكت‌عبارت حقيقت.است ملت بنايش و اصلش مملكت
يك ملت جانب از البته هم دولت.مي‌نمايند وتعيش شده جمع مملكت آن
است مملكت آن مجموع از عبارت ملي شوراي مجلس.است وظيفه‌دار را خدمتي
عظمت همان ملت عظمت و ملي‌جمع‌اند شوراي مجلس در ملت تمام حقيقتا كه
مجلس عظمت به او عظمت و بزرگواري ملتي هر اوست‌و ملي شوراي مجلس
:مي‌گويد كشور استقلال مورد در همچنين اوست شوراي‌ملي
يكي.است چيز به‌دو بودنش مستقل مملكت الامر في‌نفس و حقيقتا..
به !باشد داشته در جا همه به اينكه‌مملكت به هم يكي و خارجه وزارت
در است محكم خارجه‌اش وزارت و دارد جا همه به كه‌در مملكتي من عقيده
باشد جاداشته همه به در حالا است ، استقلال معني اين و دارد دنيااستقلال
هركس كه شد ملتفت كه‌بايد مي‌گويم مناسبت به وقتي يك را اين معني
و رفته‌ام چه بنده...مي‌كاهد درهايش دولتي‌بكاهداز استقلال از بخواهد
مي‌خواهدبرود اينجا از وقتي نديدم را خارجه وزارت يك‌مامور شنيده‌ام چه
كه ديدم و پرسيدم كني؟بنده چكار مي‌خواهي مي‌روي آنجا كه بپرسند او از
چيزي مي‌رود بيرون كه دروازه اين كه‌از نيست خارجه وزارت مامور يك
خارجه‌ها از كه ماموري هر ولي كند عمل آن به برودو كه باشد دستش
مربوطنيستم هيچكس با و آخوندم وكيل نفر يك كه من شهر توي‌اين مي‌آيد
حتي را خوراكم رامي‌داند ، احوالم سجل مي‌داند ، را تاريخم مي‌شناسد ، مرا
هر ما مامور اما مي‌داند شلغم‌مي‌خورده‌ام و بوده‌ام كوهستان كه زماني
مي‌كنيد چه كه مي‌شديم مذاكره داخل آنها با و مي‌ديديم را كدامش
ايران تبعه مي‌ديديم مي‌رفتيم هم هركجا ايران ، تبعه حفظ مي‌گفتند
(8)...ايران مامور دست از مي‌كنند شكايت مي‌آيند
:مي‌نويسد احمدشاه به نامه‌اي در
با هركس.ديگري‌طمع و ترس يكي نداد من به دوچيز خداوند شهريارا ،
.والافلد همراهم بااو باشد همراه مذهبي امور و ملي مصالح
مردم لزوم‌مشاركت بر وطني مصالح و ملي منافع تحقق راستاي در مدرس
جامعه در احزاب تشكيل ضرورت بر و بوده پايبند سخت سياسي امور در
و تاج بخشندگان كه زماني در و پنجم مجلس پايان از پس.مي‌نمود تاكيد
فروگذارنمي‌كردند جديد شاه خوشامد براي اقدامي هيچ از به‌رضاخان تخت
:مي‌پرسد كه روزنامه پاسخ‌خبرنگار در ايران روزنامه با مصاحبه‌اي ضمن
چيست؟ شما عقيده زنده جامعه يك براي آنها ولزوم حزب تشكيلات راجع‌به
نكرده ، وجودپيدا حزبي متاسفانه مشروطيت سال بيست اين در:جوابمي‌دهد
يك اين و است رفته ازبين زود لذا بوده بلارسم اسم است بوده هرچه
بذل كه است لازم ذي‌حسي هر بر.است جامعه‌شده دامنگير كه است بدبختي
و تشكيل وطني به‌نام‌حزب اساسي و عقيده روي حزبي‌از و كرده جهد
حزبي چنين رسماعضويت كه حاضرم هم من و نمايد كوشش آن مباني درتشييد
.كنيم خدمت مردم و به‌وطن هماهنگي و اجتماع به‌طور و قبول را
دليرانه ومقاومت پهلوي به قاجاريه از رژيم تغيير با مدرس مخالفت
جامعه بقاي و مليت مباني حفظ خاطر به نيز مسير اين در او ناكام ولي
:مي‌گويد خودش كه به‌طوري بود ، ايراني
بقاي و دوام مباني در اخلال مفهومش حاضر حال در ايران رژيم تغيير
را اعليحضرت كه بود اين تنها ديگران مقصود هرگاه.است ايراني جامعه
مدرس كه من بنشانند تخت سر بر را ديگري و سازند بركنار سلطنت از
.نمي‌پرداختم مبارزه به كه صريحامي‌گويم هستم
رسولي‌پور مرتضي
سوم ، شفق ، فصل رضازاده ترجمه خاورشناسان ، نظر از ايران.رك.1
.ص 195196 اسلامي هنر منابع
صدرا ، تهران ، انتشارات ايران ، و اسلام متقابل خدمات مطهري ، مرتضي.2
.ص 377 ،(1362) دوازدهم چاپ
ج 2 ، تفضلي ، محمود ترجمه جهان ، تاريخ به نگاهي نهرو ، لعل جواهر.3
.ص 1038 ،(1357) اميركبير انتشارات تهران
.ص 1042 همان ، نهرو ، لعل جواهر4
سلخ پنجشنبه جلسه28 ، دوم ، دوره ملي ، شوراي مجلس مذاكرات مشروح5
.صفر 1329
ش دوم ، سال فرهنگي ، كيهان مدرسي ، علي اسلام ، جهان از نابغه‌اي مدرس.6
.ص 28 9 ،
.ص 29 همان ، مدرسي ، علي.7
.جلسه109 پنجم ، دوره ملي ، شوراي مجلس مذاكرات صورت.8
.تيرماه 1305 ايران ، 19 روزنامه.9
