پنجم ، شماره 1426 سال دسامبر 1997 ، آذر 1376 ، 6 شنبه 15
|
|
مقام رهنمودهاي آينه در دانشجو و دانشگاه
رهبري معظم
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(آثار نشر ويژه مديريت) رهبري معظم مقام دفتر:تنظيم و تهيه
در كسان از بسياري كه راميماند بادآوردهاي گنج بيزحمت ، حلاوت اين
متون آموزشي ، جديد نظام در كه دانشپژوهاني نيستند كم.رويايآنند
پلكان و روزگار گذر براي كه معرفت ، درك و دانش كسب براي نه را درسي
كه مقدار هر نگرش ، اين با و ميآموزند منال و مال كسب و ترقي
كمترين با و ميدارند دريغ جهد بذل و فرصت سرمايهگذاري از بتوانند ،
اين متاسفانه.ميدارند دلخوش آن به و ميكنند طلب را نتيجه موونه ،
چونان و ماست آموزشي جديد نظام شاخصه علمآموزي ، در تساهل روحيه
تنيده آن برگرد و دربرگرفته را نظام اين پود و تار مزمن ، بيماري
تاريخي خصلت از مكررا دانشگاه ، و حوزه وحدت و همكاري مباحث در.است
و جذب ضرورت به و آمده ميان به سخن ديني حوزههاي علمي سختكوشي
مخاطبي چندان توجيهها اين اما است ، شده تاكيد روحيه اين اقتباس
.است علمي جديت از گيرودارگريز در همچنان دانشگاهي نظام و نيافته
و حوزه مقولهوحدت كهدر توصيههايي نخستين از رهبري معظم مقام
اساسي گامي را وآن كردهاند تكيه نكته اين بر دانشگاهداشتهاند ،
:شمردهاند دونهاد اين همكاري راه در
در بايد -است علميه حوزههاي مميزات از كه -آموختن در سختكوشي آن
.شود گرفته كار به دانشآموزي اصيل سنت عنوان به دانشگاه
(3) دانشپژوهي بايستههاي
;ميماند محدود علم براي علم درقالب گاه دانشپژوهي ، :علمي جهتگيري
نگاه دانش ، به گاه و !بس و است نظر مورد دانش گسترش و تنهافراگيري
استخدام به خاص مقاصد و اهداف براي و ميگيرد صورت مقدمي و آلي
به كه است پرورده تاريخ طول در را دانشمنداني نخست ، شكل.درميآيد
.دادهاند ترجيح حلاوت هر بر را علم شهد و چشيده ناكاميها دانش ، عشق
پشتوانه همچنان و بوده تاريخ طول در دانش شتابنده موتور روحيه ، اين
شده ياد نگرش احوال ، اين تمامي با اما.است جهان سطح در علمي حركت
چنگ در دانشمندان ، تلاش رهآورد كه است نبوده دور به آفت اين از
ابزار ناخواسته گونهاي اين عالمان.ميگيرد و گرفته قرار قدرتمداران
مركب را ، آنان علمي عشق و سوز كه هستند حرفهاي سياستبازان دست
خود اميال و هواها اسير را ايشان دانش ;ميدارند خويش تركتازيهاي
.ميرانند محرومان گرده بر را ستم و ظلم ارابه آن ، با و ميكنند
آموزشي ، نظام در وتعهد جمعتخصص بر رهبري معظم مقام تاكيد
لزومجهتگيري از بارها و بارها ايشاناست همينتلقي از برخاسته
:فرمودهاند جمله از كردهاندو ياد دانش اخذ در علمي
گذاشتن خدمت به نيت اما دارد ، را علم كه نيست كسي آن صالح ، انسان
هم دارد ، دانش هم كه است انساني آن صالح ، انسان...ندارد را علم اين
اين خوب بردن كار به براي را تعهد و علاقه آن و نيت آن و انگيزه آن
اين اگرميگوييم آنتعهد به ما كه چيزي همان يعني ;دارد دانش
.نميخورد درد به تخصص آن باشد ، نداشته وجود انگيزه
نميشمرد ، ملت و دين مديون خودرا ;نميكند دين احساس بيتعهد ، دانش
نشان بدهكاري گذشتهجامعهاش ، ميراث و فرهنگ و برابرتاريخ در
امكانات بهانه به ميدهد نشان گريزي مردم براحتي درنتيجه ، نميدهد ،
محيط در و ميگريزد خانمان از بهانهها ، ديگر يا و مناسبتر علمي
به دل خويش ، خانه در يا و ميگيرد كار به را خويش توان و توش غريبه ،
:ميورزد دريغ دانش انفاق از و نميدهد كار
در و بريدند شبشان نان از كه هستند خانوادهها قدر چه...ببينيد شما
مدرسه به دادند ، پرورش را بچهاي سال ، پنج و بيست سال ، بيست طول
متخصصي فرد او كجاست؟ الان بچه آن...فرستادند دانشگاه به فرستادند ،
شهر آن و محيط آن به مادر ، آن به آنپدر ، به هم نگاهي كمترين و شد
چرا.نيست صالح نيروي فرد ، آن اين.رفت و نكرد كشور آن و ده وآن
آن كه نميكند؟زيرا ادا دارد ، جا اين به كه را چراديني ميرود؟
كار هست ، جا همين و نميرود هم اگر نيستو لازم تقواي آن و انگيزه
ديگري بعد به و بپردازيم دانشجويمان دانش به ما اگر پس ، ...نميكند
.ميآيد پيش ضايعه اين ننگريم ، او كامل اصلاح از
و جايگاه در دانشگاه ، مباحثعناصرانساني در پيشتر:اساتيد تكريم
را آموزشي جديد نظام كاستيهاي از پارهاي و گفتيم سخن منزلتاساتيد
به تنها و نميپردازيم مطالب آن تكرار به مجال ، اين در.برشمرديم
استاد حرومت كه ميدهيم قرار تاكيد مورد را نكته اين كوتاه اشارتي
قرار پيشين مطالب رديف در كه ندارد اهميتي چندان نخست نظر در گرچه
كه است چندان زمينه اين در نوين آموزشي نظام فتور و ضعف اما گيرد ،
.دانست آموزشي نظام مسايل اصليترين از يكي را آن ميبايست
مناسب اجرتالمثل نه و دارد لازمرا حرمت نه استاد كه آموزشي نظام در
آن را خويش علمي توان و توش كه است طبيعي ،...نه و دريافتميدارد
دانستهها انفاق به وجود تمامي با و نكند بذل هست ، و بايد كه گونه
متاع خريداران قلت به كه كساني اندكاند بسيار البته و.ننمايد همت
منال و مال و حرمت و تكريم از بالاتر را خود كالاي و نينگرند دانش
جديد نظام اساتيد اعظم بخش قليل ، و اندك گروه اين جز و بدانند
غصه نه اين و رنجند و تعب در كمحرمتيها و بياعتناييها از آموزشي ،
:است آن ديرين قصه كه دانشگاهي ، نظام امروز
حاضر شاگرد اين كه است استادطوري از شاگرد تاثيرپذيري طلبگي ، در
را تقريراستادشان وقتي كه شاگرداني.باشد نوكراستادش است
از و فلانياست درس اين كه مينويسند درمقدمهاش مثلا و مينويسند
كه -است فداه استادمانروحي مربوطبه مثلا مينويسند دل روي
در البته...فراوانند نيستند ، كم -بروند استادشان قربان حاضرند
تعلم و تعليم شيوه عيوب از يكي هم اين كه نيست طور اين جديد فرهنگ
احترامي و ارزش و قدر شاگرد ، پيش استاد كه اروپاست از متخذ جديد
!ميكند هم كلفتي گردن شاگردبرايش و ندارد
متضاد جريان دو با دانشگاه ، نظامآموزشي:سياستزدگي و درسزدگي خطر
دانشجويان از برخي درمواردي ، .هست و بوده درگير تفريطي و وافراط
كه برگرفتهاند ، دانشخواهيرا پوسته و خزيدهاند درس درقالب چندان
از آنان كند ، پر باتلاق را ايشان گرداگرد و آبفراگيرد را دنيا اگر
:نيفكنند آفاق به نظري و نيايند برون اوراق و كتب تنيده هم در تار
كه ميشود ، مشاهده جريان غالبادو ما دانشگاههاي در امروز متاسفانه
علاقهمند سرنوشتدانشگاهها به كه است كسي هر شدن موجببيمناك قدري
بهدانشگاه كه حالا ميكنند فكر كه است جريانعدهاي يكياست
را مدركشان و بخوانند را بايددرسشان ;شد تمام ديگر آمدهاند ،
بايد همواره كه آگاهي جوانفرهنگي عناصر عنوان به ديگر...بگيرند
نه ;نميكنند حس را خودشان باشند ، جلو سمت به جامعه پيشتازحركت
كه هستند كساني الان دانشگاهها دراست خطر اين پسران ، نه و دختران
.ندارند دنيا در ما وضع و كشور جاري مسايل به كاري هيچ ;گونهاند اين
و ركود همان اين ، .است بدي خيلي چيز اين و هستند طوري اين عده يك
.شد خواهد منتهي درآينده بزرگ بيماري يك به كه است خمودگي