پنجم ، شماره 1427 سال دسامبر 1997 ، آذر 1376 ، 7 يكشنبه 16
|
|
اسلام جهان در علوم طبقهبندي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
مختلف ، دانشهاي به ديندار مردمان اهتمام و وعلم دين رابطه:اشاره
مختلف دورههاي در كه آنجا از.است تاملانگيز بسيار و پيچيده رابطهاي
دين پرتو در زندگي كليت و علوم تا ميشده سعي همواره اسلامي ، تمدن
اين در دانشوران و علما نگرش است لازم بيابد ، را خود هدف و معنا
بهكلي علم مفهوم امروزه.گيرد قرار بازنگري و تحقيق مورد زمينه
توجه عدم معناي به اين اما يافته ، عظيم بسيار گسترهاي و شده دگرگون
دانشمندان عميق توجه نشانگر زير مقاله.نيست علم به گذشتگان عميق
و نگرش كيفيت و علوم ، به نسبت گوناگون دورانهاي در اسلامي بزرگ
(دانش محدوده از آنها فهم اساسا و) دانشها طبقهبندي و بخشي اولويت
.ميباشد
معارف سرويس
را ودانشآموزي شد آغاز (اقرا) كلمهبخوان با اسلام پيام نخستين
و قلم علم ، اسلامبر رسالت.ساخت مطرح فريضهاسلامي يك بهعنوان
شان و فضيلت ارزش ، اهميت ، فراواني ، آيات در و استوارشده كتابت
و (ص)اسلام گرامي پيامبر و شده نمايانده باز ودانشطلبي علم
بسيار آن تعلم و وتعليم علم شرافت بر نيز (ع)امامانمعصوم
.پافشاريكردهاند
گرچه.واحداست معني و حقيقت يك فيحدذاته ، علم اسلام ، ديدگاه از
.ميگردد تقسيم گوناگوني اقسام و شاخهها مختلفبه ازجهات
ديگر و ديناسلام بنيانگذار توجه مورد همانآغاز از گوئي موضوع اين
در علوم تقسيم بسياريمبنيبر روايات زيرا بودهاست آن پيشوايان
طبقهبنديبه اين اهميت به رهبراناسلام ميدهد نشان كه دستداريم
وجود گوناگوني روايات علوم تقسيمبندي مورد در.بودهاند واقف خوبي
شاخههاي و مختلف رشتههاي به را علوم مختلف ديدگاههاي از كه دارد
را علوم حدوث و قدمت اعتبار به گاهي چنانكه كردهاند ، تقسيم متنوعي
وجههاي از گاهي و نمودهاند تقسيم جديد علوم و قديم علوم گروه دو به
باتوجه گاهي و كردهاند ، بخش تصديقي علوم و تصوري علوم به را آن ديگر
علوم و علومحسي نفساني ، علوم به را آن علوم ، آموزش راههاي و طرق به
را آن نتيجه و هدف ، غايت موضوع ، به باتوجه وزماني كرده تقسيم قياسي
.كردهاند تقسيم مختلف دستههاي و شاخهها به
ميان مسلمان دانشمندان اسلام صدر همان از علوم تقسيمبندي در
در و شدند قائل تمايز بود آمده پديد اسلام جهان در كه مختلفي علوم
علوم يعني اوايل ازعلوم اسلام ، علوم يعني اواخر آنعلوم اثر
مطلب اين به اشاره با شمسالدينآملي گرديد ، تفكيك فلسفيارسطويي
قرآن نزول از پيش كه ميكند برعلومي دلالت لفظاوايل:كه نوشتهاست
قرآن ازنزول پس كه ميشود اطلاق علومي بر لفظاواخر و بوده متداول
(ص 16 مقدمه ، نفايسالفنون ، ).گرديد رايج
از ميلادي هشتم /هجري دوم سده اواخر از كه ترجمه نهضت شروع با
در بنيعباس خلفاي از تن دو مامون و هارونالرشيد خلافت زمان
همان كه مختلف ملل و گوناگوناقوام دانشهاي و آمد بهوجود بغداد
گرديد ، اسلامي فرهنگ واردحوزه بود ، قديم علوم يا و اوايل علوم
لازم زيرا شد ، احساس جديد و قديم معارف تنظيم و علوم ضرورتطبقهبندي
اسلام ظهور بدو از كه اسلام علوم با مغلوب اقوام علوم و دانشها كه بود
بودند ، مدوندرآمده بهصورتي آنها از رفتهرفتهبسياري و گرفته شكل
در تا داشت رابرآن اسلام دانشمندان از برخي اينضرورت.گردد هماهنگ
همراه ولي كندي ، به گرچهاول كه كنند آغاز كوششهايي طبقهبنديعلوم جهت
طبقهبندي اين اندكيروند از پس اما ميگرفت ، دقتانجام با
و كتابها.گرفت خود به بيشتري شتاب و يافت گسترشفزايندهاي
و تنظيم علوم نوعشناسي ، طبقهبندي معرفي در مجموعههايمختلفي
جامعي جدول مدل ، ارائه و ساخت براي مجموعهها اين در.تاليفگرديد
نوعي كردن محاط براي چارچوبي ايجاد اعم بهطور يا و علوم ازطبقهبندي
تقسيم همان اسلام در علوم طبقهبندي مبناي آغاز در.ميشود ديده آگاهي
تقسيم صناعي علوم و عملي علوم نظري ، علوم به كه بود علوم ارسطويي
در نيز اسلامي علوم و شد تكميل تدريجا علوم طبقهبندي اما ميگرديد ،
و ديني معرفت و شد افزوده اوايل قديميعلوم علوم به طبقهبندي اين
.كرد پيدا را اهميت و پايه بالاترين مابعدالطبيعه
علوم دوشاخه به معمولا علوم اسلامي ، رشتههاي نويسندگان آثار در
نوع دو اين سپس ميگردند ، و تقسيم (فروع) علومفرعي و (اصول) اصلي
از برخي در كه ميكنند ، طبقهبندي و تقسيمبندي ديگري شاخههاي به را
گوناگون شاخههاي به علوم شدن مقصور و حصر اين علت به اشاره آثار اين
:است زير شرح به آن علل و تقسيمبنديها اين از برخي كه است شده
:گونهاند دو بر اصل در دانشها:ميگويد تقسيمبندي يك در ابنسينا 1ـ
.ب.ميگردد حاصل انسان براي بيرنج و بيانديشه كه دانشهايي.الف
دو اين از يك هر واست توام انديشه و رنج با آنها حصول كه علومي
علوم.ميشوند تقسيم علومتصديقي و تصوري علوم قسمت دو به نيز
آسمان معناي مانند خاطر در معنايچيزي و صورت كردن دريافت تصورييعني
باورداشتن و گرويدن مفهوم به تصديقي علوم و مردم ، كلمه معناي ويا
:ص علائي ، مقدمه ، دانشنامه)ندارد يا وجوددارد شيئي يك كه است اين
.(يب -يا
:گونهاند دو بر اشياء تمامي:ميگويد ديگري تقسيمبندي يك در او 2ـ
:مانند دارد ، بستگي انسانها ما عمل و فعل به آنها هستي كه دستهاي
ندارد ، بستگي ما فعل و عمل به وجودشان كه گروهي و.انسانها ما كردار
دو بهاين كه هم علومي.نبات و آسمان ، حيوان زمين ، وجود:مانند
منشعب شاخه دو به ميشوند ناميده حكمت حقيقت در و دارند تعلق دسته
آن و ميدهد خبر اعمالما و كنشها حال از كه شاخهاي:الف:ميگردند
را ما اشياء هستي ازحالت كه دستهاي و:ب.خوانند عملي علم را
(ص ، 15 علائي ، دانشنامه).ميخوانند نظري علم را آن و آگاهيميدهد
در (م 1627/ق متوفي 1036) شيرواني صدرالدين امينبن محمد 3ـ
چنين عملي و نظري در را انحصارعلوم علت خاقانيه ، كتابفوائد
وآنها نيستند عمل كيفيت به متعلق دانشها از برخي:كه است كرده بيان
تعلق فعل و عمل چگونگي به علوم از بعضي و.مينامند نظري علوم را
خليفه ، حاجي الظنون ، كشف).خوانند عملي علوم را آنها كه ميگيرند
.(1/11
غيرآليتقسيم و آلي:قسمت دو به علومرا دانشمندان از برخي 4ـ
به خود ازعلوم بسياري:كه گفتهاند اينانحصار سبب در و نمودهاند
و تحصيل وسيله و آلت مثابه به علوم اين بلكه نيستند موردنظر ذاته
منطقي ياعلوم آلي علوم را آنها كه هستند علوم ديگر فراگيري
ذهني يا عقلي علوم به دستيابي براي مقدمهاي علوم نوع اين خوانند ،
مقصود و نفسهموردنظرند حد في خود علوم از شاخههايي.هستند ديگر
علوم همان آلي علوم.مينامند غيرآلي و حقيقي علوم آنهارا كه بالذات
يوسفخوري ، عندالعرب ، العلوم)هستند نظري علوم همان غيرآلي عمليو
.(ص443444
علومغيرحكمي و حكمي علوم به را ديگرعلوم تقسيمبندي يك در 5ـ
علوم و ديني بخشعلوم دو به را غيرحكمي سپسعلوم كردهاند ، تقسيم
علم شاخه سه داراي را علومديني سپس و نمودهاند غيردينيتقسيم
و تقسيمبندي اين تحليل در و دانستهاند مباح علم و مذموم علم محمود ،
و تغيير مكاني و زماني تغييرات با يا علوم تمامي:كه گفتهاند انحصار
دسته نمييابد ، راه آنها در تغييري هيچگونه كه اين يا و مييابند تبدل
دورانها تمام در كه افلاك هيئت به علم مانند هستند حكمي علوم دوم
علومي اول دسته اما.مينامند نيز حقيقي علوم را آنها و هستند ثابت
حاصل اولياء و انبياء از و ميگيرند سرچشمه وحي از يا كه هستند
حصول كه اين يا و دينيمينامند ، علوم يا شرعي علوم را وآنها ميشوند
آن مانند و طب علم مانند آناست غير و تجربه و سماع بر آنهامتوقف
وصايا ، مواريث معاملات ، طب ، چون علومي.مينامند غيرديني علوم را كهآن
سحر ، :چون دانشهايي و.هستند محمود و پسنديده علوم اينها مانند و
اشعار علم و ميشوند شمرده ومذموم ناپسند تلبيسات ، طلسم ، شعبده ،
تمايز تفاوتو اين البته هستند ، علوممباح از انساب و تواريخ و
علم كه جهت آن علماز وگرنه است علوم اين وغايات نتايج از ناشي
چيز ، هر به علم زيرا نيست ، مذموم و منكر و دارد فضيلت خود است ،
.است آن به جهل اولياز