پنجم ، شماره 1427 سال دسامبر 1997 ، آذر 1376 ، 7 يكشنبه 16
|
|
انديشه 68 بازخواني
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
دانشجو روز آذر مناسبت 16 به
ورود به دراعتراض آذر 1332 در 16 دانشجويان اشارهتظاهرات
شريعت آذر آن طي در كه امريكا جمهور آيزنهاوررييس معاون نيكسون
نقش بازخواني از رسيدند ، شهادت به بزرگنيا مصطفي و قندچي احمد رضوي ،
بازيابي.ميكرد حكايت ايران در دانشجويي جنبش هويت بازيابي و دانشجو
گرفته شكل تهران دانشگاه فني دانشكده در نوين ديني تفكرات براساس كه
خصلت بيترديد.بگيرد دربر را دانشجويي جنبش پيكره تا ميرفت و بود
مذهبي بويژه و سياسي و اجتماعي علمي ، جريانات به نسبت حقيقتجويي
را حقيقتجوئي خصلت.است بوده ايران در جنبش شكلگيري زيربناي
يك از كه سال 1848 در فرانسوي دانشجويان روشنگرانه حركت در ميتوانيم
كنيم ، مشاهده نيز ميروند شمار به دانشجويي حركتهاي بنيانگذار نظر
است ، داشته فكري جهت از بيشماري فرودهاي و فراز تاكنون حركت اين
اوج بتوان شايد.است زير مقاله موضوع آن ، روند از كلي شمايي ارايه
صدد در كه بورژوايي خردكننده فرهنگ عليه دانشجويان اعتراض در را آن
جنبشهاي در اعتراض اين.كرد ذكر بود تكساحتي و همگون انسانهاي ساخت
عنوان تحت و يافت بارز نمود دهه 1970 اوايل و دهه 1960 دانشجويي
در دانشجو روز -آذر سالگرد 16 در.افتاد زبانها سر بر انديشه 68
از كه فرانسه دانشجوئي 1968 جنبش آثار و ابعاد به نگاهي -ايران
.كردهايم است ، برخوردار اروپا در بالائي اهميت
مقالات سرويس
در ماشود ناپديد صحنهتاريخ از بايد بيگانه خود از جامعه...
چنگ به را قدرت دارد تخيل.هستيم اصيل و تازه ساختندنيايي كار
.ميگيرد
فرانسه دانشجويي جنبش شعارهاي از
شكست اروپا ، قرن 19 نتيجهمعضلات در پاريس ، حكومتكمون كه زماني
فروريخت ، بورژوايي قدرتسركوبگر عليه مقاومت جايگاه وتنها خورد ،
نيروهايي كليه كمونپاريس تشكيل حقيقت در:نوشت جايي ماركسدر
به بودند ، سلبشده اجتماع پيكر از زمان آن تا وسيلهدولت به كه را
ارتزاقميكند اجتماع خون از كه انگلي دولتيعني.بازگردانيد جامعه
كه است دليل همين به و ميسازد ، رافلج آن آزادانه تكامل و حركت و
اجتماعي حيات تجديد اساسيبراي تحول يك مبدا پاريس كمون تشكيل
پيرامون در كمونپاريس چرا كه دريافت ميتوان.بشمارميآيد فرانسه
نيرومنداجتماعي فكر و انديشه از درخشاني خودهاله شده قرباني جسد
(1).است گذاشته باقي
به فكر ، و انديشه از هالهدرخشان اين بگوئيم اگر نباشد اغراق شايد
دانشجويي جنبشهاي بود ، در ماركس مدنظر كه توان و هماننيرومندي
عنوانانديشه 68 تحت و يافت بارز نمود اوايلدهه 1970 و دهه 1960
تا پاريس كمون از انديشه اين حامل توانست آنچهافتاد زبانها بر
حلقه واقع در كه بوده سوررئاليستي سيري خط باشد ، بيستم قرن دوم نيمه
سال خياباني سنگرهاي در سمبوليسم ، مكتب در شاعر بودلر بين اتصال
دانشجويان اينبار و بود تخيل قدرت جلب فكر به كه) آن از پس و 1848
غيورانه تعهد بين.ميرود بشمار (سال 1968 سنگرهاي در ناراضي
طغيان هنگام در كه دانشجو گروهي وسيع اهداف و متاخر رمانتيسم
و كنيد فراموش را آموختههايتان همه:كنند اعلام ميتوانستند اجتماعي
باد زنده سوسياليستي ، رئاليسم بر ومرگ كنيد روياپردازي به شروع
اعلام را سياستها انقلابيترين سوررئاليسم اينكه مگرنه.سوررئاليسم
به رمبو تصميم و دنيا دادن تغيير به ماركس تعهد تصاحب با بود؟ كرده
واقعيت دادن تغيير به موظف را خود اكنون آنها زندگي ، دادن تغيير
(2).كردند
خردكننده و فرهنگبورژوايي استيلاي زمانه و قرن 19 ، در اگر
فرهنگ بااين مقابله صدد در مختلف گروههاي موجاول ، سرمايهداري
كه جهت اين از موفق و بودهاند موفق حدينيز تا و برآمدند ، خردكننده
دوم نيمه در رسيد ، ما دوره به زمانه آن از انديشههايشان از ابعادي
ساخت صدد در كه فرهنگي -باصنعت مخالفتها از موجي نيز بيستم قرن
همراه به مخالفتها اين.شد شروع بود ، ساحتي تك و همگون انسانهاي
اعمال و فريب و اغوا و زيست محيط ويراني و جمعيت انفجار مخاطرات
البته اين و.گرديد سبب را و 70 دهه 60 گسترده انتقاداترواني نفوذ
زود ، خيلي دوم ، جهاني جنگ پايان از پس ساله چند خوشبيني آن زعم به
جوانان دهه به معروف كه دهه 1950 ، احساسات كردن فروكش از پس
زمستاني خواب از فصلي منجربه و بود شغل و حرفه دنبال به و دورانديش
هنري -فرهنگي گروههاي سوي از بار اين بود ، شده آنارشيستي انديشههاي
خود سرمايهداري ، قدرت دندههاي چرخ زير در شده خرد يدي كارگران نيز و
استاليني جنايات افشاي از پس كه بود دوره همين در.نماياند باز را
حوادث و آلمان در هيتلري نازيسم فاجعه عمق همچنين ، و روسيه ، در
شعر سرودن آشويتس از پس:نوشت منتقدي ،(Auschwitz) آشويتس
پير ازديكتاتوري وجه اين كه بود رسيده آن وقت حالا (3).بيمعناست
را پراكسيس اين نقش اكنون شود ، كشيده چالش به سرمايهداري نظام
آمدن محض به نيز دانشجويان اين.ميكردند اجرا بايد دانشجويي جنبشهاي
جمله بود ، فرهنگ -صنعت با مبارزه كه آنچه از انتقاد در خيابانها به
و دانشگاهها ديوار و در به و نوشتند ديگر عبارتهاي در را هوركمايمر
خود روزمره زندگي بگذاريد است مرده هنر:كردند حك اطراف خيابانهاي
(4)جنگ نه كنيد ، عشقورزي.بيافرينيم را
شد ، (5)دهه 1960 اجتماعي بهانتقاد معروف بعدها كه دانشجويي جنبش
فرانسوي 23 -آلماني دانشجوي يك اخراج جريان به مربوط حركتش جرقه
واسطه به كه ،D.Cohn-Bendit بنديت -كوون دانيل نام به بود ، ساله
آزاديخواه يك او نويسندهاي قول به شد ، بيرون فرانسه از اخلالگري
به حركت آغازگر او (6).بود گرا عمل درجه عاليترين در بودكه آتشين
كشورهاي و دانشگاهها به سرعت به كه بود ، فرانسه نانت دانشگاه روي
را او هرگز استالينيستها و بورژواها بيترديد يافت ، تسري نيز ديگر
كمونيستي نوع از چه استبداد ، كفش در ريگي چون او (7)بخشيد ، نخواهند
در كه متعددي گروههاي او ، اخراج از پس بود ، آنها مزاحم غربياش ، چه و
حضور ،black Jackets سياهها ژاكت به موسوم كارگران حتي آنها كنار
جنبش خود ، حقوق دنبال سياهان و آنارشيستي گروههاي همينطور داشتند ،
زمان همان در و زدند ، شورش به دست صلح ، جنبش Civil Rights مدني حقوق
با كه بود ماركسيستي شبه آن رگه يك داشت ، خود در را جريان دو
از عقبماندگي جهت به كمونيست حزب و ايدهآليستي ماركسيسم از استفاده
به شديد گرايش كه ورگهاي ميدانست ماركسيسم وامدار را خود عمل و حركت
اين به تحقيركننده اشارهاي در ريگلتون تري.داشت تخريب و بيسازماني
در را اروپا سراسر دانشجويي جنبش سال 1968 در:مينويسد جنبش
كه برخاستند دانشجوياني با جدال به خيابانها در ارتش و پليس نورديد ،
دانشجويي جنبش.ميكردند مبارزه كارگر طبقه با وحدت تامين براي
گمراهكننده بحثهاي و جر در منسجم ، سياسي رهبر يك تامين از ناتوان
نتيجه در و فرورفت كودكانه آشتيهاي و قهر و آنارشيسم سوسياليسم
Post-Straturalism ساختگرايي -مابعد لذا و شد عقبنشيني به وادار
شادماني پراكندگي ، و رهايي سرگشتگي ، و سرخوش درآميختگي اين محصول
توانايي كه ساختگرايي مابعد.بود محصول 1968 يعني ويراني ، و عمومي
كردن واژگون آن جاي به نداشت ، را دولت قدرت ساختارهاي شكستن درهم
بخشي ريگلتون ديدگاه چند هر (8).يافت امكانپذير را زبان ساختارهاي
يك از رويگرداني در جنبش كه مبنا اين بر دارد همراه به را حقيقت از
نتوانست انديشه 68 و پذيرفت را زوال نوعي مبرز ، رهبر يا سخنگو
استدلالي اساسا اما دهد ، بروز را خود اهميت شايد و بايد كه آنگونه
از گريز پي در خود مذكور جنبش كه است آن كرد ميشود اينجا در كه
،Metanarrative ابرروايتي عين در كه بود بزرگ سخنگويان و رهبران
تمام اينكه وجود با دانشجويان اين لذا.بودند هم حقيقتداني مدعي
كه ميانديشيدند اما بودند ، خوانده را انگلس و ماركس ، باكونين ، آثار
نتيجهاي باشد ، ابرروايتي ديدگاههاي از منشعب كه وجهي به مطامع اجراي
خود جنبش كه زد حدس ميتوان لذا داشت ، نخواهد دائم سركوبي و سلطه جز
همين به و بود ، پذيرفته سوررئاليستي وجهي به را خود مرگ پيشاپيش
يك قبول از بارويگرداني اينها.بود مكتب اين شيفته سخت نيز دليل
دست به را قدرت كه نيستند آدمها اكنون كه ميدادند نشان سخنگو
دانشجويان حتي مياندازند ، قدرت بر چنگ كه نيستند حزبها يا ميگيرند ،
مسلما ميزند ، كاري چنين به دست كه است تخيل اين بلكه نيستند ، نيز
بيآنكه بيفتد اتفاق ميتواند كه است قدرت بر چنگاندازي يگانه اين
را انديشه 68 از بخشي جهت يك از اين.باشد داشته پي در هم فسادي
و مادي انباشت فرايند از عمومي ناخرسندي ديگر طرفي از.ميسازد آشكار
نشانههاي نخستين همچنين و دهه 1950 در سياسي تعهد و ايمان فقدان
مشترك عوامل و علل نيز غربي سرمايهداري در اقتصادي بيثباتي
بنابراينپيامد.ميدادند تشكيل را دانشجوييگسترده ناآراميهاي
ارائه تندرو دانشجويان از يكي سوي از كه دانشجوييهمچنان حركتهاي
بخشي.بود (9)آموزش بورژوايي فراگرد بهنابودسازي بوددعوت شده
اينكهدانشجويان 1968 تلقي طرز با هابرماس نيز حقيقترا از ديگر
در.ساخت آشكار (10)بودند ، سياسي روشنگري مهم مجاري از يكي عنوان به
قلب آوردهاند نويسندگان از بعضي كه نادرست تعبيري برخلاف اينان حقيقت
آزاديو آن اعاده پي در بلكه (11)نبودهاند ، روشنگري ميراث كننده
ساحتي تك نظم استقرار نتيجه در كه بودهاند رفته دست از فضيلتهاي
(12).برداشت ميان از قرباني اولين عنوان به را آزادي
دارد قزلسفليادامه محمدتقي