پنجم ، شماره 1429 سال دسامبر 1997 ، آذر 1376 ، 9 شنبه 18 سه
|
|
اسلام جهان كاستيهاي و امكانات
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
اسلامي كشورهاي به نگاهي
سالهاي 951990 بين توسعه حال در كشورهاي اقتصادي رشد كه حالي در
نتوانستند اسلامي كنفرانس سازمان عضو كشورهاي بود درصد حدود 6/4
.دهند گسترش درصد از 4/2 رابيش خود اقتصاد
اسلام جهان كاستيهاي و تواناييها امكانات ، با آشنايي -الف
ساكنان اكثريت رسمي دين كه هستند كشورهايي اسلامي كشورهاي از منظور
از.دارد وجود جهان در اسلامي كشور حاضر 55 حال در.است اسلام آنها
ميليون صد و ميليارد يك حدود سال 1992 در جهان جمعيت ميلياردنفر 5/5
احتساب با كه ميكردند زندگي اسلامي كشورهاي در (نفر (1/1ميليارد نفر
اين (نفر ميليون حدود 400) اسلامي غير كشورهاي در اقليتهايمسلمان
و جهان جمعيت پنجم يك از بيش يعني.ميرسد نفر به 5/1ميليارد تعداد
.دارد تعلق اسلامي كنفرانس سازمان عضو كشورهاي به مساحتجهان پنجم يك
تعادل يك اسلامي كشورهاي در وسعت و جمعيت بين دونسبت اين مقايسه با
.چشمميخورد به منطقي
يك از برخورداري دليل به آينده سال در 36 جمعيت اين داشت توجه بايد
سعودي عربستان درصد ، اردن 7/4 مانند كشورها برخي) درصدي نرخرشد 9/2
.شد خواهد برابر دو (دارند جمعيت رشد نرخ درصد عمان 2/4 و 6/4درصد
يك.شد خواهد برابر دو سال از 80 پس اروپا جمعيت كه است بهذكر لازم
سهم است ، بيشتر مراتب به ملي ناخالص توليدات بخش در عدمتعادلي چنين
توليد دلار ميليارد از 668/21 اسلامي كنفرانس سازمان كشورهايعضو
اگر مقايسه اين در.گرديد دلار ميليارد فقط 416/1 جهاندر 1993 ناخالص
فاصله نگيريم نظر در را نفت كننده توليد مسلمان ناخالصكشورهاي توليد
عميقتر و گستردهتر مراتب به باقيمانده اسلامي اقتصاديكشورهاي توليدات
.ميشود
سالهاي 951990 بين توسعه حال در كشورهاي اقتصادي رشد كه حالي در
نتوانستند اسلامي كنفرانس سازمان عضو كشورهاي بود درصد حدود 6/4
درآمد كه حالي در در 1993.دهند گسترش درصد بيشاز 4/2 را خود اقتصاد
مردم رسيد ، دلار به 863 اسلامي كنفرانس عضوسازمان كشورهاي سرانه
برخوردار دلاري سرانه 18275 درآمد يك از(OECD) يافته توسعه كشورهاي
كه 20 هستند سرانه درآمد حدود پايينترين داراي اسلامي كشور 30) بودند
دلار زير 500 سرانهشان درآمد هستندكه ملتها فقيرترين از آنها از تا
داراي نفتخيز اسلامي پارهايكشورهاي كه بدانيم نيست بد البته (است
توليدات آنكه با.هستند (OECD) كشورهاي با برابر سرانهاي درآمد
از بيش استآنها پايينتر جهاني توليدات متوسط از كشورها اين اقتصادي
.نظاميمينمايند مسائل صرف را خود بودجه جهان كشورهاي از گروه هر
توليدات%به 8 در 1993 اسلامي كنفرانس سازمان عضو كشورهاي نظامي مخارج
.است ديگر كشورهاي ميان در حدود بالاترين اين رسيد مليشان ناخالص
عضو كشورهاي كه نشانميدهد اقتصادي بالقوه امكانات مورد در تحقيقات
بشكه ميليارد از 41/997 نيستند فقيري اسلاميكشورهاي كنفرانس سازمان
به متعلق آن بشكه ميليارد از 735 بيش جهان شده شناخته خام نفت
.ميباشد اسلامي كشورهاي
محدوده در جهان طبيعيدر گاز شده شناخته ذخاير %به 50 نزديك بعلاوه
توليدات تن ميليون از 14 اعضايكنفرانس سهم.ميباشد كشورها اين
ششم يك از بيشميباشد تن ميليون از 3 بيشتر جهان ، چيزي پنبه
و ميليون از 90صورتميگيرد اسلامي كشورهاي توسط برنج جهاني توليدات
ميلادي دهه 90 اوايل در بوكسيت جهاني مكعبتوليد متر تن هزار 417
اين.بود توليدشده اسلامي كشورهاي در آن تن هزار و 206 18ميليون
درصد در 1989 ، 30.ميباشند نيزغني فسفات ذخاير زمينه در كشورها
اسلامي بهكشورهاي متعلق تن ميليون از 40 بيش يعني جهانيفسفات توليدات
نيز اورانيوم چون ديگر مواداستراتژيك با ارتباط در.است بوده
درصدتوليدات از 10 بيش در 1990.نميشوند محسوب اسلاميفقير كشورهاي
كه است توجه جالب) گرفت كنفرانسصورت عضو كشورهاي در جهان اورانيوم
از همچنينبيش (نيستند ماده اين از استفاده به مجاز اسلاميخود كشورهاي
.ميگردد اسلاميبهرهبرداري كشورهاي ذخاير از جهاني قلع %35
كنفرانساسلامي سازمان عضو كشورهاي همكاري رشد موانع -ب
:سياسي موانع -1
راه سر بر بزرگترينمانع را سياسي ديدگاههاي تقابل بتوان شايد
شكست اصلي عامل را آن و شمارآورد به اسلامي كشورهاي همكاريهاي
اين.دانست مشترك بازار تاسيس و مشترك طرحهايهمكاري و اقدامات
آن تبع به و سياسيكشورها ساختار و نظامها تفاوت از عمدتا اختلافات
به را متفاوتي جهتگيريهاي كه كشورها تعارضمنافع و عقيدتي اختلافات
.ميشود ناشي دنبالميآورد ،
و تشديد موجب كه كشورها اين بين در خارجي قدرتهاي نفوذ ديگر طرف از
اين عامل ساخته دشوار را آنها همسويي و شده اختلافات و رقابتها تداوم
ناشي كه ديگر بخشي و دروني اختلافات از بخشي واقع در ميباشد ، اختلافات
كشورهاي همكاري امكان است شده موجب است بينالمللي نظام تاثير از
تحت ميتوان را سياسي موانع كلي بطور.شود اشكال دچار حدي تا اسلامي
:نمود خلاصه ذيل عناوين
سازگاري چه سياسيهر ساختار در اختلاف و سياسي يكپارچگي عدم
قوت همكاري و همگرايي روند باشد بيشتر يكديگر با سياسي نظامهاي
اسلامي ، كنفرانس سازمان عضو كشورهاي درراس.گرفت خواهد بيشتري
سنتي ، جمهوري كار محافظه سلطنتي ، :قبيل از متفاوتي نظامهايسياسي
ميان در حتي.وجوددارد...و دموكراسي ليبرال اسلامي ، غير و اسلامي
عنوان به.ندارد وجود سازگاري علتماهيتشان به آنها مشابه نظامهاي
كشورهاداراي اين كه ميدارد بيان مشخص بطور كشور قانوناساسي 12 مثال
كنفرانس سازمان در چارچوبعضويت در كه حالي در).هستند لائيك حكومت
(ميشناسند اسلامي كشور يك را خود اسلامي
همان از كه اسلاميبود كشورهاي سياسي ساختار در تفاوت همين دليل به
به سازمان در مختلف مسائل با دررابطه مهم گرايش سه خوبي به اول اجلاس
راديكال ، تندرو گرايش:از بودند كهعبارت ميخورد چشم
همچون اولكشورهايي گرايش راس در بيطرف ، جناح و گرايشمحافظهكارانه
انقلابي هدفي كه داشتند يمنقرار و سوريه عراق ، ليبي ، سودان ، مصر ،
صورتي در تنها اسلامي همكاري كه بودند ومعتقد بودند قائل سازمان براي
اين اعضاء.دارد مفهوم گردد صهيونيستها عليه متحدي جبهه موجبتشكيل كه
گرايشات و ضدامپرياليستي و صهيونيستي ضد شعارهاي در را گروه
.نمود مشخص ناسيوناليستيميتوان و سوسياليستي
كه ميدادند تشكيل سلطنتي رژيمهاي و ميانهرو كشورهاي را دوم گروه
بايد بلكه گردد اسرائيل متوجه تنها سازمانها هدف نبايد بودند معتقد
زمينهها همه در اسلامي كشورهاي بين همكاري و اسلام جهان مسائل همه به
بهمبارزهاي عده اين.دانست يكي عربيسم با نبايد را واسلاميسم بپردازد
غرب هوادار تمايلات داراي بودند ، و معتقد هدف به رسيدن جهت گام به گام
و كارانه محافظه گرايش داراي عمدتا بودهو كمونيست مخالف و
.بودند مسائل با برخورد در مصلحتانديشانه
به كه ميدادند تشكيل تركيه همچون لائيكي كشورهاي را سازمان سوم جناح
برگردن را تعهدي داشتند سعي و شده سازمان وارد خاصي ملاحظات و دلايل
.كنند حركت ملل سازمان منشور چارچوب در و نگيرند
بر گرايش دو دوم جهاني جنگ از بعد دوران در كلي ناسيوناليسمبطور
فوق گرايش يكي.بود حاكم بينالمللي صحنه در سياسيدولتها رفتار
شكلگيري كه يافت رواج اروپايي كشورهاي ميان بيشتردر كه مليگرايي
اين از ناشي ميتوان دوم جهاني جنگ از بعد را اروپا در همگرايي روند
.دانست گرايش
و ناسيوناليسم در جنگ ريشه كه تصور اين جهاني جنگ از خسته اروپاي در
فوقملي و جمعي همكاريهاي براي تلاش تا شد باعث است بوده مليگرايي
از تلفيقي دوره اين در اروپا دربگيرد را مليگرايي بر جايتاكيد
.دارد وجود مليگرايي فوق ناسيوناليسمو
ميان در ويژه به ناسيوناليسم پديده ظهور و مليگرايي دوم ، گرايش
در.برميگردد بيستم قرن اوايل به آن ريشه كه بود سومي كشورهايجهان
ملي خصايص بر تكيه خارجي استعمار با مقابله منظور كشورهابه اين
استعمارزدايي روند آن نتيجه در كه يافت رواج ملي نيروهاي بسيج براي
اين در ملي مستقل دولتهاي و گرفت شكل آفريقايي و آسيايي كشورهاي در
موجب و بود وحدت دنبال به اول گرايش برعكسآنكه.شدند ظاهر مناطق
و بود استقلالخواهانه و جداييطلب دوم نوع ميگرديدگرايش همگرايي تقويت
براي كه روست اين از.داشت دنبال به را روندهمگرايي تضعيف نتيجه در
.كردهاند ذكر تعرضي ناسيوناليسمخصوصيت از نوع اين
به دوم جهاني جنگ از بعد كه ناسيوناليستي عمده گرايشهاي جمله از
از ميتوان آمد وجود به خاورميانهاي مسلمان كشورهاي در ويژه
كه برد نام عرب ناسيوناليسم و ايراني ناسيوناليسم تركي ، ناسيوناليسم
ويژه به.داشت سازمان درون گرايشهاي و موضعگيريها در موثري نقش
غيرعرب و عرب گروه دو به را مسلمانان همواره عربي -قومي شعارهاي
بر را عروبت روح ميكردند تلاش عرب كشورهاي كه طوري به كرد تقسيم
با جنگ در عربي امت بر صدام تاكيدكنند حاكم اسلامي كنفرانس سازمان
عربي كشورهاي زياد تعداد وجود.بود چنينفضايي از ناشي نيز ايران
قومي سازمان يك به سازمان كه است وجودآورده به را مشكل اين همواره
به كه همانطور نمايد ، كمتري توجه ديگرمسلمانان مشكلات به و شود تبديل
مسلمانان و فيليپين كشمير ، مسلمانان هندو در مسلمان اقليتهاي مساله
.ميگردد كمتري توجه شرقي اروپاي در
:سازمان عضو كشورهاي در سياسي بيثباتي
كه است ديگري عامل نيز مسلمان كشورهاي برخي داخل در سياسي بيثباتي
در را داخلي بيثباتي هارسيون.ميباشد و بوده آنها مانعهمگرايي
در كه نيز اسلامي كشورهاي لذا ميداند عادي امري جهانسوم كشورهاي
.نيستند مستثني امر اين از دارند قرار جهانسوم كشورهاي رديف
و بوده روبهرو داخلي بيثباتي با اسلاميهمواره كشورهاي از بسياري
در مختلف كودتاهاي و داخلي اختلافات به ميتوان جمله ازميباشند
آسياي آفريقايي ، كشورهاي عراق ، افغانستان ، تركيه ، :نظير كشورهايي
.نمود اشاره...و قفقاز ميانه ،
از يكي.ميسازد مواجه اشكال با را همگرايي مختلف اشكال به بيثباتي
حكومتي آمدن كار روي و حكومت پي در پي تغيير موجب گاهي كه ايننظر
و سياستها ناپايداري موجب كه جهت اين از دوم.ميشود كشور يك و جديد
اين در.ميگردد داخلي فشارهاي نتيجه در حكومتها سياسي مشي دگرگوني
اتحاديه يك سياستهاي يا وحدت برنامههاي در كه تغييري با مورد دو هر
ميشوند بياثر كلي به يا سياستها و برنامهها اين ايجادميشود منطقهاي
رسيدن در زيادي تاخير كه ميكنند پيدا بازنگري احتياجبه اينكه يا و
ميشود همگرايي مانع بيثباتي جهت اين از سوم.ميكنند ايجاد اهداف به
براي تلاش سوي به منطقهاي مسائل به ازپرداختن را كشورها توجه كه
فوريتر و حياتي اهدافي كه حكومت حفظموجوديت و داخلي ثبات برقراري
تعهدات به پايبندي عدم موجب درنتيجه و ميكند جلب ميشوند محسوب
.ميگردد منطقهاي
يكپارچگي به رسيدن براي سوم جهان كشورهاي تلاش مورد در تودارو مايكل
توسعه كمتر اقتصادهاي تدريجي يكپارچگي اساسي منطق:ميگويد اقتصادي
اين اگرميشود معلوم مدت طولاني در آن صحت كه پوياست منطقي يافته ،
اتحاديههاي قالب در كه همگرايانهاي اقدامات نتايج كه بپذيريم را
طولاني زماني گذشت از بعد بلكه كوتاهمدت در نه ميشوند دنبال اقتصادي
تغيير موجب كه جهت ازاين داخلي بيثباتي كه است روشن شود آشكار بايد
سازگار منطق اين با ميگردد برنامهها و سياستها تغيير يا حكومتها
كه است آن بلندمدت در همگرايانه اقدامات ثمرنشستن به لازمه زيرا.نيست
قالب در همكاري براي كه طرحي با مطابق همچنان برنامهها سياستهاو
.رود پيش است شده گرفته نظر منطقهايدر اتحاديه
دارد ادامه