پنجم ، شماره 1430 سال دسامبر 1997 ، آذر 1376 ، 10 چهارشنبه 19
|
|
بيخانمانند روسيه مردم نفر هزار دهها
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
برخي روسيهبراي در اقتصادي تغييرات:همشهري خارجي رسانههاي واحد
خود حال به ديگر ميليونهامردم اما است ، همراهآورده به ثروت
شهرسنت در.كنند تلاش ماندن زنده و بقا براي تا گذاشتهشدهاند
و ميگذرانند ، را سختي زندگي هزارنفر از 50 بيش تنهايي ، به پترزبورگ
.مردند آنها نفر هزار گذشته 3 زمستان
ازاين چنداني حمايت دولتي خيريهرسمي موسسه اينكه خاطر به
انگليسيموضوع مجله به خصوصي خيريه موسسه يك نميكند ، بيخانمانها
پناه ميشود ، توزيع توسطبيخانمانها كه (Big Issue) بزرگ شده مطرح
.است برده
در !درسنتپترزبورگ بيچاره و سي ، بدبخت.بيبي تلويزيون گزارش به
كلي طور به گدايان از است شهر اين اصلي خيابان يوسكيپراسپكتكه ني
تا ميآيند هم گرد روسيه شهر دومين در جهانگردان.ميپوشند چشم
از فزايندهاي شمار اما.كنند تماشا را آن زيباي كاخهاي و كانالها
سرگرم آنان زيرا.نميبينند را شهر اين جلال و شكوه ديگر بيخانمانها
فضا اين اوقات گاهي.بدانند خود آن از را آن كه هستند فضايي يافتن
زندان از پيش ماه كه 5 است روسي مرد يگيك ال.زبالههاست ميان در
من:ميگويد او.ميكند زندگي مقوايي جعبه يك در وي حالا.شدهاست آزاد
رفتن رابراي جايي ما.ميكنم زندگي اينسرپناه در بيخانمان زن دو با
بتوانم كه باهركاري ميكنم سعيكنم رها را نميتوانمآنها من.نداريم
.نمايم تامين را غذايآنها كنم پيدا
تا احتمالا وي.مبتلاست سل به يگاكنون ال.است پيش در سخت زمستاني
كمك ميخواهند كه كاركنانخيريه.مرد خواهد بهار فرارسيدن از پيش
برقرار ارتباط دراسكاتلند (BI) ايشو مجلهبيگ كنندبا
بيخانمانهايسنت انتشارروزنامه براي آنان.نمودهاند
اين.راهنماييداشتند به نياز (The Depths)ناماعماق پيترزبورگبه
آن فروش ازراه بيخانمانها به پولي خاطررساندن به هم روزنامه
زماني كه يانگ ناممل به انگليسي يكاست شده درخيابانها ، تاسيس
از ويدارد حضور اينجا در است كرده كار اسكاتلند بابيخانمانهاي
.است زده بهت شده ، رويارو آنها با پترزبورگ سنت در كه بزرگي مسايل
را فقر هيچوقت.خوردهام تكان و شده زده بهت مطلقا من:ميگويد وي
سال در بيخانمانها اين از نفر حدود 3000بودم نديده صورت اين به
زنده روز يك را آنان كه است كممايه خيلي سوپ يك غذايشان.ميميرند
جهاني) جنگ در هستند بيخانمان كه سالخوردگاني از بسياري.ميدارد نگه
من.كردهاند پرتاب گوشهاي به را آنها حالا.داشتهاند شركت (دوم
و.كرد گريه نبايد ميكنم فكر اما.گريستم حتي كردم ، وحشت مطلقا
.داد انجام برايشان كاري بايد
يك.ميدهد را اميدها بهترين (BI)مجلهبيگايشو محلي چاپ فروختن
ازروزنامهفروشي اما ميشوند كثيف دستهايم:ميگويد بيخانمان زن
آنهايي.ريختهاند دور ديگران كه زبالههايي در وجو ازجست ونه است ،
روزنامه اداره محل از هستند ، خجالتي خيلي يا و هستند بيمار خيلي كه
.ميكنند استفاده شدن گرم براي را
خاطراينكه به ديگرانهستند ومحكومانپيشين مجرمان آنها از برخي
فقر به كردهاند بيرون آپارتمانهايشان از را آنها حيله با تبهكاران
.ندارد وجود اينها براي چنداني رسمي يا عمومي همدرديگرائيدهاند
اينها چرا.ميداند كار تقصير را اجتماعاينها:ميگويد كارشناس يك
چرا باشند؟ داشته كثيفي تصوير بايد چرا شدهباشند؟ بيخانمان بايد
.نميكند كمك هيچكس اما هستند؟ مست
حالابايد.ميكرد تدريس فلسفه ازاين پيش كه است مردي اينجا در
.بماند زنده تا بفروشد را روزنامهاعماق
ندارترين با ببينيم كه است آن جامعهمتمدن يك نشانه:ميگويند برخي
صورت به باشدروسيه درست گفته اين اگررفتارميكند چگونه خود افراد
.است شكستخورده بدي بسيار