پنجم ، شماره 1430 سال دسامبر 1997 ، آذر 1376 ، 10 چهارشنبه 19
|
|
ما از پاسخ شما از پرسش
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
مي‌بينند؟ خواب نابينايان آيا
آيا.دهيد جواب را آن شما خواهشمندم.است آمده پيش برايم سئوالي
مي‌بينند؟ خوابيدن ، خواب هنگام در افرادنابينا
زنجان - بني‌آدم محمدرضا
خواب نابينا افراد مي‌كنيد فكر كه شما اشكال اين نه؟ چرا - پاسخ.
واژه شما اگر.است شده ناشي ديدن اصطلاح‌خواب همين نمي‌بيننداز
نخواهد پيش مشكل اين ديگر سازيد جانشين رابارويا ديدن خواب
ايجاد شبانه خواب از كوتاهي لحظات در رويافقط كه مي‌دانيد.آمد
دررويا شما هستيد خواب در شما كه ساعتي تمام 8 در يعني.مي‌شود
روياها نوشته‌اند رويا مطالعه در پيشتاز روان‌شناسان آنچه طبق.نيستيد
و خاطرات خصوصا زندگي ، از فرد هر تجربيات و خاطرات جز نيستند چيزي
مي‌شناسيد ، بينايي حس با را دنيا كه شما.خوبكودكي دوران تجربيات
و دنيا شما يعني.است بصري بيشتر نيز دنيا اين از خاطره‌اتان و حافظه
كرده عنايت شما به خداوند كه حس با 5 آنكه به‌جاي را اطرافتان محيط
رنگ شماميسپاريد به‌خاطر و مي‌كنيد درك بينايي حس با فقط كنيد حس
مارك و لباس رنگ و مردم چهره همچنين و درختان برگ و آسمان كوهها ،
رويا ، در بنابراين.مي‌سپريد به‌خاطر را همانها و مي‌بينيد را آنها كفش
شخص اگرميآوريد به‌ياد سپرده‌ايد به‌خاطر كه صورت همان به را آنها
يعني‌لامسه ، شنوايي ، ديگرش ، حس از 4 او باشد ، شما همراه نابينايي
دنياي از بصري درك به‌جاي و مي‌كند استفاده به‌خوبي وبويايي ذائقه
او يعني.مي‌كند درك وبوئيدن بالمس ، شنيدن را چيز همه اطرافش
با و مي‌وزيد گونه‌هايش به كه نسيمي با ديديد شما كه را منظره همان
گوشش در برگها صداي كه خش‌خشي با و بود شده پخش هوا در كه رايحه‌اي
كفشش مارك ديدن با شما كه را دوستي همان حتي.مي‌كرد درك مي‌كرد ايجاد
دست هنگام كه فشاري از شما نابيناي دوست سپرديد به‌خاطر لباسش رنگ و
آهنگ و لحن با و او دست سردي و نرمي از كرد ، وارد دستهايش بر دادن
فقط را دنيا شما پساست سپرده به‌خاطر او گفته‌هاي و كلمات و صدا
لمس و مي‌چشد مي‌بويد ، مي‌شنود ، را دنيا نابينا يك كه حالي در مي‌بينيد ،
.مي‌كند
.مي‌كنيد مرور را تجربيات‌بينايي و خاطرات همان روياهايتان در شما
به‌صورت را تجربيات و خاطرات همان شما نابيناي دوست كه درحالي
دليلي بنابراين.مي‌آورد ياد به بويايي‌اش و شنوايي محفوظات‌لامسه ،
او كه علت اين به تنها باشد نابيناخالي شخص روياي‌يك كه ندارد
بينايي از تيزتر و قوي‌تر مراتب به كه دارد ديگر حس چهار اونميبيند
.مي‌سازند برايش هست او در آنچه و دنيا از همانهاتصويري و شماست
