پنجم ، شماره 1434 سال دسامبر 1997 ، آذر 1376 ، 15 دوشنبه 24
|
|
روز يادداشت
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(عج) مهدي حضرت ميلاد شعبان نيمه رسيدن فرا فرخندگي به
آرزوست تابانم مشعشع چهره آن
ميتواندوباره را خشكيده زمين و سينههازدود از ميتوان را غم نقش
ارمغان به شاديها دوباره سترون ، روزگار اين عشق ، گرم نفس از داد آبي
و آزادي و نيكبختي و عدالت همچون نازنيني فرزندان و آورد خواهد
.كرد خواهد هديه ايمان سرزمين شهروندان به را يگانگي
كردهاند ، گم را حقيقت رخشان كهگوهرهاي طريقت ، سپاران دل و منتظران
ملكوت خزانه در پنهان گنجينه آن جستجوي به منزل به منزل و بسته محمل
كه بود مدعي ميتوان گذرا ، لحظه اين در و فاني جهان اين در.ميروند
و رستگاري منزل رهسپاران جملگي و منتظرانند ، خداوند مخلوقات همه
نميتوان اميدي چنين با جز را ، زندگي سنگين بارحق وعدههاي دلدادگان
آدمي پشت نيز آگاهي و انتخاب و اختيار رنج آنكه خاصه كشيد ، دوش بر
!باشد كرده خم را
كه عبرتاندوزانميآموزد به بشر ، فرازهايتاريخ و نشيب در سياحتي
آينده نجاتبخش و اميدآفرين آفاق به چشم كه نبوده تباري و قوم هيچ
و است انسان حق نجات ، و رستگاري و رهايي دوام پر آرزويباشد نداشته
وحي و رسولان به انسان نياز همچون بزرگ ، آرزوي اين.او فطرت از بخشي
همچون حق ، رحمت و كرامت.است نمانده بيجواب هستي خالق سوي از الهي ،
نثار را خداوند عطاياي و مراحم خود ، موج موج با بيانتها ، دريايي
به شكرش عهده كز برآيد كه زبان و دست از راستي به و ميفرمايد بندگان
پياپي كه است حق عنايتهاي باران ميدهد ، و داده رخ آنچه هر درآيد؟
...و عشق عنايت اختيار ، عنايت هدايت ، عنايت هستي ، عنايت ;ميريزد فرو
مصائب از كه سوگواراني و غمزدگان.عالم موعود و مهدي منجي ، عنايت
حال به بربستهاند ، لذتها و شادمانيها بر را چشمها و خستهاند عالم
آبي به و گريست ياخواهد ابري ، آسمان اين.وانهادهنشدهاند خود
و ميكند ، جلوه آن در خورشيدرخشان كه شد خواهد بدل وزيبايي زلال
رااز مردمان و كرد خواهد راپراكنده آن الهي قهر ياتوفانهاي
چشمها ، از پنهان عزيز آن حكايت.ميدهد آفتابارمغانها بيدريغ تابش
و برقها و رعدها اين و ابرهاست پس در كه آفتابي:است اينگونه
و موعود عزيز آن زيبايان ، زيباترين آن رخسار بر كوچكي سايه توفانها ،
اين فلسفه و گرفته ، رنگ (عج) مهدي مقدس نام با تشيع ، .است هدايتگر آن
پيش به هدايت بيرق اين به نگاه با ارجمند ، و خونرنگ و شگرف آيين
،(عج)زمان امام ظهور به دوختن چشم و فرج انتظار.رفت خواهد و رفته
تا نهاد ، گام راه اين در ميبايد.است محمد دين تداوم و جاودانگي رمز
.نكشاندمان بيراههها به زلزلهخيز ، و متلون روزگاران خمهاي و پيچ
جلوههاي و دروغين نمايندگان تا بود حقيقت اين جستجوي در ميبايد
با اعتقاد ، اين هنگامه.نسازد دور اصل از را ما باطل ، ناپايدار
اين از دست.است مانده جاي بر ،(ص)محمد آل ذخيره غيبت و انتظار
.است افراشتن ناپاك تكيهگاههاي بر دست برداشتن ، پاك دامان
بهتقدير دوخته چشم قاعدين و جاينشستگان بر عج ، مهدي منتظران
و مجاهدان آنان.وانهند روزگار به را سلاحخويش و صلاح كه نيستند
پاك را تاريخ چهره كه هستند حق دين نهايي و بزرگ طلايهدارانانقلاب
و ياران.ميسازند هموار را موعود امام آن بازگشت راههاي و ميسازند
تنها.داد نخواهند ديگري به دل او بيحضور و دوستاند صحبت مشتاقان
از را درس اين.اوست وصل اميدشان تنها و عزيز آن از دوري اندوهشان
ارزاني بشريت به نامتحقق را وعدهاي هيچ حق ، و آموختهاند حق مدرسه
نجعلهم و الارض في استضعفوا الذين علي نمن ان نريد و:است نفرموده
ميلاد نيمهشعبان ، منتظران ، و مستضعفان عيد الوارثين نجعلهم و ائمه
و خجسته ايمان ، مشتاقان و مسلمانان همه بر ،(عج)زمان امام مبارك
ظهور و حضور به را (عج)مهدي منتظران چشمان پروردگارا:باد فرخنده
....فرما منور و روشن حضرتش