پنجم ، شماره 1437 سال دسامبر 1997 ، آذر 1376 ، 20 شنبه 29
|
|
ما از پاسخ شما از پرسش
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
ديدهام؟ را صحنه اين هم قبلا ميكنم فكر چرا
اتفاقات ميرسد نظرم به لحظه يك در كه ميآيد پيش حالتي يك من براي
ديدهام را صحنه همان هم قبلا من و ميشود تكراري زندگي صحنههاي و
ميبينم را او است بار اولين براي كه شخصي با گفتگو حينيك در مثلا
افتاده اتفاق صحنه همين در گفتگو همين درست هم درگذشته ميآيد بهنظرم
.بدهيد جواب فوري مرا اينسئوال دارم خواهش است
سربندر - بحرانيپور.س
ديگران براي كه اهميتي و تازگي خاطر به را شما سئوال چشم ، :پاسخ
از خيلي كه باشيد داشته نظر در لطفا.ميكنيم طرح نوبت خارجاز دارد
زندگي در.كردهاند تجربه فرموديد بيان شما كه را نكتهاي همين مردم
اشخاصي با و جديد محيط يك در كه است آمده پيش مردملحظاتي از بسياري
هم قبلا كردند حس ميكردند ، ملاقات آنها با بار براياولين قطع بطور كه
اشخاصي همان با يا داشتهاند قرار موقعيت همان درستدر و محيط همان در
بهانه اين با را عجيب احساس اين خيليها اينحال ، با.كردهاند گفتگو
جدي را آن و ميكنند رد زده بهسرشان كه است باطل خيال يك كه
از نفر دو يكي به احتمالا و بهشما فقط نه حالت اين اما.نميگيرند
داده دست انسانها اتفاق نزديكبه اكثريت به بلكه شما نزديك دوستان
ما واعقاب اجداد امروزيبلكه انسانهاي ما و شما نهفقط همچنين واست
ما عرض اين دليل.كردهاند درك را آن پيش ، هزارههاي و قرنها در نيز
.است خودكرده بحثهاي در مورد اين از افلاتون كه است استفادهاي
عليرغم.ميگويند (deja vu)وو علميدژا زبان در را حالت اين
آن از فلسفه كتابهاي در كه بحثهايي و اصطلاح اين قديمي طولانيو سابقه
دليل اين به صرفا.نميشود آن از بحثي امروزي علومتجربي در است شده
وجود (كردن آزمايش يعني) عيني و كمي صورت به آن كردن تجربه امكان كه
روح وجود به قايل كه افلاتون خصوصا فلاسفهايدئاليست.است نداشته
ميدارند اظهار خصوص اين در است مثل نامعالم به ديگري عالم در انسان
وجود ديگري عالم در او مادي جسم درآمدنبهقالب از پيش انسان روح:كه
پديدهها همه معنوي و عالي يانمونههاي باايده جا آن در و داشته
ميدانسته خوبي به را چيز همه انسان روح ديگر عبارت به است بوده آشنا
راستين معرفت آن گرديد آميخته مادهاست جنس از كه باتن چون اما است
انسان روح صحيح تذكر با تنها افلاتونميگويد.ميكند فراموش را حضوري و
.آورد خاطر به است معنويميشناخته عالم در كه را آنچه ميتواند
وو پديدهدژا از ايدئاليست فلاسفه رسانديم عرضتان به كه همانطور
و ميكنند استفاده است روح داراي انسان كه خود نظريه اين براياثبات
آشنا ما نظر به امروز كه موقعيتهايي و مناظر اين كه اظهارميدارند
.است بوده آن شاهد خود پيشين زندگي در ما روح ميآيد