پنجم ، شماره 1437 سال دسامبر 1997 ، آذر 1376 ، 20 شنبه 29
|
|
شد شناخته تهرانپارس جنايت متفكر مغز
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
و ازدواج دفتر يك مدير آن طي كه تهرانپارس خيابان جنايت طراح و عامل
اداره كارآگاهان تلاش با رفت سرقت به خانهاش وسايل و شد كشته طلاق
.شد دستگير و شناخته آگاهي
يك دست به گذشته آذر هشتم درروز سردفتر 60ساله آيتزاده ، محمد.
يك وردست كه وي.رسيد قتل تركمنبه ناماميد به ساله رنگكار 16
كار محل در كه را سردفتر خانه ازقتل ، قبل مدتي است ساختمان نقاش
مقتول دفتر به حساب تسويه براي كه روزي و كرد رنگ داشت قرار او
او كه خورد قسم و كرد پيدا اختلاف وي با خود دستمزد سر بر بود رفته
.كشت خواهد را
كلان موجودي سرقت وعده با را سابقهدار سارق سه بعد روز چند وي
با را دفترخانه سرقتاموال نقشه و برد او خانه به سردفتر گاوصندوق
را خود دست ناچار به سارقانحرفهاي كه كرد طراحي طوري خاصخود هوشمندي
از را سرقت مانع تنها كه اين براي سارقانكنند آغشته خونسردفتر به
او سپس و فشردند او گلوي در را دستمال يك نخست بردارند خود راه سر
موجودي شدند متوجه گاوصندوق گشودن از پس آنها.رساندند قتل به را
نرفته بيرون دفترخانه از دستخالي آنكه براي و نيست آن در چشمگيري
سرقت به را دفتردار گرانقيمت اثاثه ديگر و تصويري صوتي ، وسائل باشند
مالي اختلاف از صرفنظر ميشود گفته كه سردفتر قتل اصلي طراح.بردند
پس بود گرفته دل به را مقتول كينه نيز ديگر مسائل برخي سر بر بااو ،
سارقان از را خود سهم بود كرده طرح كه ماهرانهاي نقشه اجراي از
هيجده شعبه كارآگاهان بعد روز چند.گذاشت فرار به پا و گرفت حرفهاي
جستجو و كاوش سرگرم تهران محلهسيداسماعيل در كه تهران آگاهي اداره
كنجكاوي با.مسروقهاند اموال فروش سرگرم نفر سه كه شدند متوجه بودند
دزدان.گرفتند قرار بازجوئي مورد و شدند دستگير دزد سه كارآگاهان
بهسرقت تهرانپارس در خانهاي از اموالرا اين كه كردند اعتراف
به شدندو روبرو سردفتر جسد با و خانهرفتند به ماموران.بردهاند
را گسترده سپسجستوجويي كارآگاهان.شد قتلبرملا يك راز ترتيب ، اين
به پي كه اميد و كردند آغاز سردفتر قتل ساله بازداشتطراح 16 براي
خود عموي خانه به و گريخت ماموران چنگ از موقع به بود تعقيببرده اين
و يافتند را باهوش نوجوان اين پاي رد ماموران سرانجام اما.برد پناه
قاضي نزد وي.فرستادند بهزندان نداشت دزدي و شرارت سابقه كه را او
دل در مرد اين از كه كينهاي با گفت و شد اعتراف به ناچار تحقيق
قاضي براي را خود زندگي شرح سپس.است كشيده را او قتل نقشه داشته
شدند جدا هم از سالگي چهار در مادرش و پدر كه گفت و داد توضيح تحقيق
و ميخوابيد قهوهخانهها در شبها كه بهطوري.شد آواره و دربهدر و
خود بغضآلود كلامي در پسربچه اين.ميپرداخت ساختمان نقاشي به روزها
.شد منكشته نقشه با سردفتر:گفت و سرگشتگيدانست و طلاق حاصل را